رضوانی| خودش را روزنامهنگار معرفی میکند، اما سالهایی نیز دستی بر نوشتن شعر داشته است. کاری که آن را حاصل احساسات پاک و سر پرشور میداند و با گذراندن آن دوره و در ادامه مسیر به جایی رسیده که فهمیده است کار پژوهشی اثرگذاری بیشتری دارد. کتاب «زنان پیشگام»، نخستین کتابی است که از جواد لگزیان منتشر شده است. او در این کتاب به دغدغهاش معرفی شخصیتهایی پیشرو و موفق پرداخته است که برای جامعه خودشان و جامعه بشری مؤثر و مفید بودهاند. او خواسته است کسانی را معرفی و در واقع بازمعرفی کند که در دوره جولان سلبریتیهای پَروزن، بتوانند با وزانت علمی و عملی خودشان، سرمشق باشند. آنچه در ادامه میآید، حاصل گفتوگوی ما با این روزنامهنگار و نویسنده است.
گویا شما در دورهای شعر میگفتید.
شاعری مربوط به دوره جوانی و سر پرشور و احساسات پاک بود. الان دیگر از آن خبری نیست و بیشتر رفتهام سراغ کارهای پژوهشی. فکر میکنم شاعری هم مثل خیلی از کارهای دیگر دورهای دارد. من در محافل شعر و داستان فعال بودهام. در کارهای مطالعاتی و پژوهشی هم کار کردهام. ولی آن چیزی که عنوان رسمی دارد، روزنامهنگاری است؛
و این دوره شاعری برای شما چند سال طول کشید؟
حدود ۴-۵ سال؛ از اوایل سال ۷۶ که رونقی در محافل ادبی بود. بعدش خیلی عاشق روزنامهنگاری بودم و به همین دلیل رفتم سراغ روزنامه.
آن دوره شاعری به دفتر شعری هم انجامید؟
تعدادی کار پراکنده انجام دادم، اما آنها را در سطحی ندیدم که به صورت دفتری منتشر کنم. بعد متوجه شدم که ما در فضای شعری داشتیم با پراکندهخوانی و الگو گرفتنهای ناتمام پیش میرفتیم. ببینید، اشکالی وجود دارد در این عرصه مانند بسیاری از عرصههای دیگر در ایران؛ استاد و شاگردی واقعی شکل نگرفته است، یعنی ما استاد تمامی نداشتیم که بیاید ما را راهنمایی کند تا به مسیر درستی برویم. بر مبنای تجربههای شخصی پیش میرفتیم و این خیلی آسیبرسان است و تجربههای شخصی چند جوان منجر به موفقیتهای چندانی نشده است. این را که من چندشعر بگویم و دوستانم تعریف کنند و در مجلهای چاپ شود، نمیتوانم موفقیت بنامم. من اسمش را میگذارم طبعآزمایی. موفقیت وقتی است که ما بتوانیم اثری ارائه بدهیم که در تاریخ ادبیات باقی بماند و جریانساز باشد. من هم آدمی جوان و طبعآزما بودم. همینطور که جلوتر رفتم متوجه شدم اگر توانمان را بیشتر روی کارهای پژوهشی متمرکز میکردیم، الان خیلیخیلی بیشتر پیش رفته بودیم. نهتنها من، که میتوانستیم موفقیتهای جمعی بیشتری داشته باشیم. الان در جهان امروز بیشتر کارها تیمی پیش میرود. آدمها یاد گرفتهاند با همدیگر کار کنند و یکدیگر را به رسمیت بشناسند. متأسفانه ما در یک عقبماندگی فرهنگی هستیم که به ما این باور را القا کرده است که سوپرمن هستیم و میتوانیم بزرگترین شاعر یا نویسنده دنیا باشیم. این توهمات باعث عقبافتادگی میشود. اینکه ما استادندیده و سرکلاسنرفته و کارتیمینکرده فقط ادعا داشته باشیم باعث میشود چنین عرصههایی عرصههای خوبی نباشد و نشود از آن اثر و حرکتی انتظار داشت.
استاد که در همه زمینهها داریم یا دستکم مدعیان بسیارند.
نه اینکه ما برویم مرید کسی شویم. مقصود من این است که ما آموزش و پتانسیل گذشته را در هیچ زمینهای همراه خودمان نداریم. یعنی از هرجا شروع میکنیم، در نقطه صفر هستیم و بهطرز عجیبی برمیگردیم به همان نقطه صفر. اگر کار جمعی و تیمی یاد میگرفتیم، خیلی بیشتر پیشرفت میکردیم. انرژیهای منزوی و تنها اثر کمی داشتهاند. واقعا هر وقت بخواهیم مجموعهشعر خوبی ببینیم برمیگردیم به دهه ۴۰. برای چه در آن دهه موفق بودند؟ برای اینکه تا حدودی کار گروهی و مجله خوب و فرایندهای ادبی داشتهاند. عدهای با هم همکاری میکردند، ولی ما کار تیمی نمیکنیم و هیچکس را به رسمیت نمیشناسیم. این الان بیشتر به چشم میآید.
برویم سراغ کتاب «زنان پیشگام» شما که به تازگی منتشر شده است. چه شد که به فکر معرفی چنین زنانی افتادید؟
در برخوردهای اجتماعی که با افراد مختلف داشتم، متوجه شدم متأسفانه الگوسازی ما بهویژه در بحث زنان خیلیخیلی کم بوده است. همچنین بسیاری از افرادی که در جهان امروز توانستهاند تأثیرگذار باشند اصلا دیده نشدهاند. رسانهها درباره اینها سکوت کردهاند. متأسفانه ما دچار یک فقر تاریخی مطلق شدهایم. یعنی الان شما به صورت اتفاقی از ۱۰۰ دختر جوان در مشهد سؤال کنید: ایندیرا گاندی کیست؟ میبینید اصلا اسمش را هم نشنیدهاند. اما یکعده سلبریتی توخالی و بیمزه را که اصلا هیچ رهآوردی برای خودشان و بشریت نداشتهاند، دقیق میشناسند. این فقر باعث شد من دست به این کار بزنم. آن زمان که در مجله همشهری جوان کار میکردم این کار را شروع کردیم و چند زن موفق را در آن مجله معرفی کردیم. همچنین ترغیب شدم کاری مستقلتر ارائه بشود. حالا نه از این منظر که کتابی منتشر شود، بلکه میخواستم دریچهای شود و گامی باشد برای اینکه اسمهای بزرگی را بشناسیم که در منطقه ما خیلی کلیدی و تأثیرگذار بودهاند؛ خواستهام اسم این افراد به گوش دختران و زنان ما بخورد و بدانند چه کارهایی انجام دادهاند.
گفتید که در کشور ما زنان و دختران ممکن است شخصیتهایی مثل ایندیرا گاندی را نشناسند، اما ظاهرا در غرب هم سلبریتیها بیشتر از فرهیختگان شناخته میشوند و پیرو دارند؛ مثلا کسانی که فلان بازیگر را میشناسند خیلی بیشتر از کسانی هستند که با سیمون دوبووار آشنایی دارند.
بله. متأسفانه این فقط مختص ایران نیست و در کل جهان امروز که به تسخیر اینستاگرام و شبکههای اجتماعی بیمایه درآمده، این اتفاق افتاده است. وقتی ما به تاریخ نگاه میکنیم، خانم اوا پِرون را میبینیم. او نخستین طرح ضربتی علیه فقر را در تمام آرژانتین به اجرا درآورد و باعث شد این کشور گامهای بلندی به سوی توسعه اقتصادی بردارد، درحالیکه الان هیچ صحبتی درباره اوا پرون نیست.
آیا کتاب دیگری هم در دست انتشار دارید؟
یک اثر خوب فانتزی از یکی از نویسندگان شناختهشده جهان امروز را ترجمه کردهام و مدتهاست در جستوجوی مجوز انتشار است. مجموعه داستانی هم دارم که آن هم منتظر فراهم شدن امکان چاپ است.
اگر صحبتی دارید یا سؤالی بود که دوست داشتید مطرح شود و نشد، بفرمایید.
چیزی که خیلیخیلی مهم است این است که همه ما وظیفه داریم سعی کنیم دیگری را دعوت به مطالعه و اندیشه کنیم. یعنی همه کسانی که در این عرصه فعالیت میکنیم بکوشیم فرهنگسازی کنیم؛ مثلا از طریق هدیه دادن کتابها یا مجلاتی که خواندهایم. سعی کنیم آگاهی را به دل جامعه ببریم. ما توهمی داریم مبنی بر اینکه الان خیلی اوضاع خوب است و مردم در تماس با خبرها قرار دارند، اما این آسیب هم هست. در تماس با خبر بودنْ قدرت تحلیل داشتن نیست. چهبسا طوفانهای رسانهای ما را به باد فنا بدهند و به بیراهه بکشند و درحقیقت مقصد دیگری هدف آن طوفانها باشد. اینجا چیزی که به ما کمک میکند، قدرت تحلیل است. در کتاب «زنان پیشگام» سعی کردهام قدرت تحلیل و قدرت آیندهنگری و آیندهبینی را نشان بدهم.
ماجراهای ضدسلبریتی!
درباره کتاب تازه انتشاریافته «زنان پیشگام»
این روزها درباره رواج ابتذال و سیطره سلبریتیها بر ذهن مردم به ویژه جوانترها زیاد میخوانیم و میشنویم. ستارههایی با درآمدهای نجومی که چیزی بر فرهنگ نمیافزایند و چهبسا که به آن آسیب بزنند. کمترین آسیب هم میتواند ترویج سطحینگری و حماقت باشد. جواد لگزیان، شاعر و نویسنده و روزنامهنگار مشهدی که سالها با مطبوعات کشور همکاری و در آنها کتابهای بسیاری را معرفی کرده است، حالا با انتشار نخستین کتابش خود سوژهای مطبوعاتی شده است. او با دغدغه معرفی زنانی پیشرو و تأثیرگذار بر زندگی مردم کشورهای مختلف جهان، «زنان پیشگام» را نوشته است. در این کتاب با قلم نویسندهای که به چیرگی سرمایهداری و امپریالیسم بر جهان و شئون زندگی انسان امروز نقد دارد، زنانی را میشناسیم که چونان ستارههایی واقعی در تاریخ گیتی میدرخشند تا درخشش ستارههای دروغین - سلبریتیها- را در دنیای ذهنی خواننده کتاب به محاق ببرند. این کتاب از ۱۴ زن نویسنده و روشنفکر و سیاستمدار میگوید. خوانندگان کتاب «زنان پیشگام» در فصول آن درباره «ایندیرا گاندی: خانم نخستوزیر، خستگی ناپذیر»، «بینظیر بوتو: طلوع بینظیر یک رؤیا»، «اوا پرون: یک اسطوره مدرن آرژانتینی»، «مین جین لی: تصویرگر اصیل یک زن قهرمان»، «دُمیتیلا باریوس دوچونگارا: کلاس سیار آگاهی»، «فرمانده رامونا: چریک مذاکره، قانونگذاری و مدرسهسازی»، «وانگاری ماآتای: کاشت درخت یعنی نبرد با فقر و استعمار»، «ایزابل آلنده: طنین صدای یک رئیسجمهور فراموشنشدنی»، «جین آستین: تصویرگر پیچیدگیهای ازدواج زیر سایه اقتصاد»، «خواهران برونته: رمانتیکهای رهاییبخش»، «نائومی کلاین: ضدبرند، علیه سلبریتی»، «آنجلا دیویس: هم آکادمیک هم انقلابی»، «سیمون دوبووار: انعکاسی زیبا از نظریه و عمل»، «رزا لوکزامبورگ: ستایشگر زندگی و رهایی» خواهند خواند. این کتاب را نشر آواز در ۱۵۰ صفحه به چاپ رسانده است.