انقلاب مشروطه، انقلابی که زنان نقش بسزایی در برپایی آن داشتند، سرآغاز شروع فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بهویژه در راستای ادبیات و نشریات شد.
شروع حرکتها و فعالیتهای زنانه بسیار سخت بود. مادام مارلا سرنا در سفرنامه خود درباره زن ایرانی مینویسد: در اندرون زنها کم مینویسند و کم کتاب میخوانند. کتاب و قلمدان جای خود را به آینه و سرمهدان داده است.
تولید کتاب و نشریات ویژه زنان پس از انقلاب مشروطه رفتهرفته افزایش یافت. در این میان میتوان به کتاب «فضیلت انسانیت است، نه به مرد و زن بودن» و «نامه بانوان»، چهارمین روزنامه ویژه زنان، اشاره کرد. در صدر این روزنامه آمده است: برای بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستمکش ایران. میبینیم وضعیت زنان چنان اسفبار بوده است که خود زنان بهراحتی از واژه «بیچاره» استفاده کردهاند.
در آن دوران، گاهی غیرت جاهلی مردان باعث هرز رفتن انرژی و منابع در جامعه میشد وپیامدآن، جامعه از توانمندی و استعداد ۵۰ درصد جمعیت خود محروم بود. اکنون پس از ۱۱۵ سال که از انقلاب مشروطه میگذرد، هنوز هم زنان از برخی حقوق خود برای حقی دیگر دست میکشند. این در حالی است که فعالیتهای اجتماعی منافاتی با وظیفه مهم فرزندپروری و همسرداری ندارد. اگرچه مسئولیت مهم و اساسی فرزندپروری و همسرداری در کنار فعالیت اجتماعی سخت است و بار بیشتری بر زنان تحمیل کرده است، برای زنان محدودیتی ایجاد نمیکند.
البته بعد از ۱۱۵ سال، باز داریم به همان نقطه میرسیم که زنان ایرانی به جای نوشتن، خواندن و انجام فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مناسب و ارزشمند، به آینه و سرمهدان میپردازند. در این برهه زمانی که از غیرت جاهلی مردان چیزی باقی نمانده است، کمتر زنانی هستند که از این فرصت در راستای رشد فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی استفاده کنند. دلیل این فرصتسوزیها هنوز هم نگاه معیوب جنسیتی و فرهنگی مردان به رشد و تعالی زنان است.
زنان برای ثابت کردن خود به جامعه باید تلاشی چند برابر مردان از خود بروز دهند. مسیر تعالیای که جامعه برای مردان کرده مسیر کمدستاندازتری است. با درک این موضوع، مدیران و مردان جامعه باید به سطحی از رشد اجتماعی و فرهنگی برسند و بدانند که محدود کردن زنان چیزی جز محروم شدن کل جامعه از استعدادها و توانمندیهای زنان که رشد جمعی را به دنبال دارد در بر نخواهد داشت.
در پایان، چند نظر و بیان از فرمایشات رهبر معظم انقلاب را از نظر میگذرانیم و دیدگاه ایشان را درباره نقشپذیری و وظایف زنان مرور میکنیم تا چراغ راهی شود برای مردانی که بعضا پایشان را از اسلام فراتر نهادهاند یا نگاه جنسیتیشان آنقدر به نگاه انسانی میچربد که حضور صحیح و سالم زنان در جامعه را تحتالشعاع قرار داده است.
**اگر کسی بگوید مرد میتواند درس بخواند، زن نمیتواند، مرد میتواند درس بگوید، زن نمیتواند، مرد میتواند فعالیت اقتصادی انجام دهد، زن نمیتواند، مرد میتواند فعالیت سیاسی کند، زن نمیتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همه این فعالیتهای مربوط به جامعه بشری و فعالیتهای زندگی، زن و مرد دارای اجازه مشترک و همسان هستند.
البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست، چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی کارها هم هست که باب مردان نیست، چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. این موضوع ربطی به این ندارد که زن میتواند در میدان فعالیتهای اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار بر حسب امکانات و شوق و زمینههای اقتضای این کار است.
**اینکه میفرماید «من اصبح لا یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم» مخصوص مردان نیست. زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه اسلامی و امور جهان اسلام و همه مسائلی که در دنیا میگذرد، احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند، چون وظیفه اسلامی است.
**بعضی افراط میکنند، بعضی تفریط میکنند. بعضی میگویند، چون فعالیت اجتماعی اجازه نمیدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی میگویند، چون خانه و شوهر و فرزند اجازه نمیدهد فعالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هردو غلط است. نه این را به خاطر آن، نه آن را به خاطر این، نباید از دست داد. (بیستم اسفند سال ۱۳۷۵)