بیشاز ۱۳۰ واحد مسکونی محله پنجتن بدون نانوایی، درمانگاه و ایستگاه اتوبوس هستند
سیرجانی - شما را نمیدانم، اما مجتمع محمدیه در منطقه ما آنقدر نام آشناست که همه میدانند بیشتر ساکنان آن معلول جسمی و حرکتی هستند.
نبود زیرساختهای مناسب برای کسانی که زندگیشان با دیگران متفاوتتر است، همیشه بحث شده است. مظلومیت کسانی که یا ناتوان از راه رفتن یا نابینا یا ناشنوایند، همیشه سرزبان بوده است، اما هنوز هم کاستیها آنقدر زیاد است که پای صحبت هرکدام از اهالی محمدیه بنشینیم، دنیایی از حرف و گلایه بههمراه دارد. رسیدن فصل سرما و زمستان و روزی بهنام معلول بهانهای شد تا گزارشگر ما به مجموعهای قدم بگذارد که ساکنانش شاید بهعلت شرایطی که دارند دلنازکتر و حساستر از دیگرانند و ما حق را به آنها میدهیم.
نخستین چیزی که در لحظه ورود به ساختمان جلب توجه میکند، کنتورهای آب بدون درپوش است. منتظری و ساغری رابط و نماینده مجتمع هستند و مدام بین شهرداری و بهزیستی در رفتوآمدند. زوجی که بهعلت داشتن ۲ فرزند معلول و شرایطی که با آن دستوپنجه نرم میکنند، مشکلات سر راه این گروه را بهتر لمس میکنند. منتظری میگوید: «مشکلات این مجتمعها یکیدوتا نیست. بارها از شهرداری، شورای شهر، دانشگاه فردوسی و... آمده اند، گفتهایم و شنیدهایم، اما حاصلی نداشته است.»
۱۳۲ واحد مسکونی بدون نانوایی
او بهجای خالی نانوایی در این محدوده که بیشاز ۱۳۲ واحد مسکونی دارد، اشاره کرده و ادامه میدهد: «نزدیکترین نانوایی به اینجا در پنجتن ۵۵ است. برای رسیدن به آنجا دستکم ۱۰ دقیقه باید پیادهروی کنیم. بیشتر خانوادههای اینجا معلول جسمیحرکتی یا نابینا و کمبینا هستند و برایشان رفتن این مسیر سخت و گاه غیرممکن است.»،
اما و اگرهای پیشرو
واحدهای مسکونی محصور در بیابان هستند. سوزوسرمای زمینهای لخت و عور، زمستانهای اهالی را سخت کرده است. به اینها سگهای ولگرد را هم اضافه کنید، اما تأکید یکی از اهالی بر این است که چرا مجموعهای با این وسعت و تعداد از خانواده که بیبهره از سلامت هستند، ایستگاه اتوبوس ندارد؟
منصوری که خود و همسرش معلول جسمیحرکتی هستند، اشارهای کوتاه به ظرفیتهای محله کرده و میگوید: «البته پارک لاله و نرگس ظرفیت بزرگی در محله است، اما وعدههایی که مسئولان در زمان افتتاح مسجد شهید کمالی دادهاند درحد حرف مانده است. ما این حرف را بارها تکرار کردهایم که نانوایی نداریم. یکی از اعضای شورا از ساکنان خواست زمینی را برای نانوایی معرفی کنند و یکی از مسئولان درمان هم گفت که زمین برای ایجاد درمانگاه نشانشان دهیم؛ درحالیکه آنها توجه ندارند ساکنان از سر ناچاری در این بیابان زندگی میکنند. شاید واقعا نمیدانند آنها زیرپوشش بهزیستی هستند و گاه برای حداقلهای زندگی ماندهاند. زمینشان کجاست که در اختیار شورا یا کادر درمانی قرار دهند!»
گلهمندی او بیشتر از کسانی است که از وضعیت خاص ساکنان این مجموعه سوءاستفاده میکنند. او تعریف میکند: «برخیها، چون شرایط ساکنان را میدانند و اینکه اهالی قدرت دفاع ندارند، حتی روز روشن هم ابایی از سرقت و دزدی ندارند.»
بعد اشاره میکند به درپوش کنتورهای آب که بیشتر سرقت شده است و ادامه میدهد: «زورگیرها هم که تا دلتان بخواهد اینجا فراوان هستند. نشان به این نشان که در روز روشن چندبار به کانکس عرضه مایحتاج اهالی دستبرد زده و پول، گوشی، کولر و... صاحب بیچاره سوپر محل که جوانی ضایعه نخاعی است را سرقت کردهاند.»
جولان ناامنی
منصوری در ادامه صحبتهایش میگوید: «لاله و نرگس با همه گستردگی و زیبایی، مشکلات اهالی را بیشتر کردهاند. دور بودن این بوستان از فضای شهری باعث شده موادفروشان در آن جولان بدهند. ازسویی تلاش برخیها برای راهاندازی پایگاه بسیج بهسبب کمبودن اعضا به نتیجه نرسید و گشتهای گذری خودرو نیروی انتظامی دغدغه اهالی را کم نکرده است. این هراس همیشه با ماست که قرار است اتفاقی بیفتد.»
مخاطب بعدی او سازمان اتوبوسرانی است که دوست دارد همکاری بیشتری با اهالی داشته باشد و میگوید: «حالا که اتوبوسی در این مسیر تردد ندارد، حداقل ونها تا نزدیکی مجتمع بیایند. اضافهشدن یک ایستگاه به ایستگاههای توقف ون، بار بزرگی از دوش ساکنان این مجتمعها برمیدارد.»
توانیابان بدون آسانسور
یکی دیگر از اهالی هم بیان میکند: «ساختمانهای چندطبقه مجتمع با مشکلات حرکتیای که افراد دارند، بدون آسانسور است.»
او در ادامه به یکی از همسایههایی که تازه به جمع آنها پیوسته است، اشاره کرده و ادامه میدهد: «خانم نگهبان ۲ فرزند دوقلوی نابینا دارد که روی صندلی چرخدارند. حالا اینکه ۲ طبقه بدون آسانسور چطور بچهها و صندلی چرخدارشان را جابهجا میکند بماند، اما رفتن تا ایستگاه که مسافت کمی هم نیست، برای این مادر زحمت زیادی دارد.»
منتظری به ماجرای آبافتادگی بلوک ۵ و ۶ در بارندگی اوایل سال اشاره کرده و تعریف میکند که چطور تمام اهالی با آن وضعیت جسمانی در تلاش و تکاپو بودند تا آب به درون طبقههای همکف راه پیدا نکند. ماجرایی که سبب شد یکی از مسئولان شهری نیز در محل حاضر شود و اقداماتی برای کانالکشی و احداث جدول برای هدایت آب باران و برف انجام دهد. هرچند این فعالیتها نیمه تمام رها شد تا دوباره با رسیدن فصل پاییز اضطراب بر ساکنان حاکم شود.
میدانیم مشکلات یکیدوتا نیست؛ تأمین امنیت، احداث نانوایی و ایستگاه اتوبوس، بههمین علت مصمم میشویم دستکم در هفتهای که به اسم آنها نامگذاری شده است، پیگیر سریع آنها باشیم.