به گزارش شهرآرانیوز؛ یکی از راههای ترویج ارزشهای اسلامی و انقلابی در سطح جامعه بی شک بهره گیری از توان و هنر هنرمندان است. هنرمندان میتوانند با خلق آثاری با محوریت انقلاب و اسلام نقش تأثیرگذاری در کشور ایفا کنند و روحیه انقلابی را میان مردم رواج دهند. اما به یقین برای این کار نیاز به حمایت دارند.
نهادهای مختلفی در سطح کشور و استان وجود دارند که متولی ترویج هنر انقلابی بوده و میتوانند با فعالیتها و حمایتهای خود هنرمندان را به سمت تولید آثاری با محوریت هنر انقلابی سوق دهند و به پررنگ شدن جانمایی آثار ارزشمند در شهر کمک کنند.
از این رو و هم زمان با هفته هنر انقلاب اسلامی با محمد حسین زاده مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و مجید عسگری مدیر حوزه هنری استان در استودیو مؤسسه فرهنگی هنری شهرآرا درباره چگونگی تقویت و ارتقای جایگاه هنر انقلابی به گفتگو نشستیم و در ادامه به سراغ امیرمهدی حکیمی مدیر عامل مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، سرهنگ علی اصغر رجبی مسئول بسیج هنرمندان استان و محمدمهدی احمدیان، مسئول حسینیه هنر مشهد رفتیم و از برنامه هایشان برای ترویج هنر انقلابی پرسیدم که در ادامه میخوانید.
حسین زاده: سید مرتضی آوینی، در فضای عمومی کشور با روایت فتح و مستندسازی دفاع مقدسش شناخته میشود، اما لایههای پنهان فکری او در مجله سوره و کتابهای مختلف فکری و مقالاتش دیده میشد. آنهایی که اهل مطالعه بودند میدیدند که او یک هنرمند متعهد است. کاری که شاید امروز روی زمین مانده باشد این است که تخصص هنری درکنار تعهد در فضای منظومه فکری انقلاب اسلامی است که میتواند سید مرتضی آوینیها را در امتداد زمان متولد کند.
کاری که شاید امروز یکی از اصلیترین وظایف ماست این است که مردم این امکان و فرصت را داشته باشند که هم در رشد فکری و اندیشه آوینی و هم در حوزه تخصصی هنر امکان رشد برایشان فراهم شود. عدالت فرهنگی شاید یکی از جاهایی که معنا میشود همین جاست که آن منطقه محروم هم اگر به یکی از شاخههای هنری علاقه دارد بتواند در هردو شاخه هنر و اندیشه رشد کند و به امکانات دسترسی داشته باشد.
ما در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی موظفیم دو کار مهم را با این نگاه دنبال کنیم؛ یکی اینکه نقش هماهنگ کنندگی را برای سازمانها و نهادهای اجرایی داشته باشیم و دیگری نقش تسهیلگری را برای جریانهای مردمی ایفا کنیم.
ما امروز در مشهد و خراسان برای رشد تخصصی خیلی تفاوتی با دیگر نقاط کشور نداریم در خیلی از موضوعات شاید جلوتریم، اما آنچه که بیش از هر چیز انتظار است و مشهد هم عقبه هویتی اش آن را نشان میدهد حوزه فکری و اندیشه است. اتصال هنرمندان ما با عقبه هویتی و فکری خودشان آنها را به هنرمندان متعهد که تولیداتشان هم اثرگذار برای نسلهای آینده باشد تبدیل میکند.
عسگری: هنرمند متعهد دو بال دارد یک، حوزه تعهد و نگاه انقلابی دوم، حوزه تخصص. هرکدام از این دو بال را ما از او بگیریم آن اتفاقی که میخواهیم نمیافتد، اولین و مهمترین نکته این است که مدیران هنری ما باید در ایجاد یک فضای هنری که در آن فضا هنرمند متعهد بتواند کار کند و رشد کند اهتمام کنند، اولین وظیفه حاکمیت این است که این فضا را در سیستم هنری ما شکل دهد. چون گاهی اوقات خیلی از افراد با توجه به پیشینه اجتماعی فرهنگی سیاسی که دارند دوست دارند تولیدات هنری مؤثر و متعهد داشته باشند، ولی گاهی فضای کار دارای اشکالاتی است که اینها به مرور پس زده میشوند.
وقتی میگوییم فضای هنری باید به سمتی باشد که هنرمند متعهد ما بتواند کار کند قطعا آن روحیه تعهد و ایثارگری خود به خود باعث پرورش هنرمند میشوند.
این فضا و سیستم چه شاخصههایی دارد؟ اولین نکته که خیلی مهم است ایجاد آبشخور فکری و فرهنگی است ما یکی از مشکلاتمان در فضای هنری این است که جدایی بین اندیشه، تولید و هنر شکل گرفته و اندیشمندان ما به فضای هنری هیچ توجهی ندارند نه نقد میکنند نه نقد سازنده نه حتی نقد تخریبی و از آن طرف هنرمندان ما هم عادت ندارند آثارشان را در فضاهای علمی و فکری ارائه بدهند و مشکلات آثار را فهم کنند و اشکالاتش را بگیرند و برای تولیدات بعدی شان به کار برند؛ بنابراین در مشهد یک پاتوق جدی که در آن نقد آثار هنری از منظر اندیشگانی وجود داشته باشد نیست.
کم و بیش این اتفاق افتاد و جشنواره فیلم فجر امسال تقریبا اولین سالی بود که اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی پای کار آمد و پاتوقهای نقد فیلم شکل گرفت.
من معتقدم که ما در فضای هنری، هنرمندان متعهد خیلی خوبی داریم. شاید بعضی از این فعالان عرصه هنری از نظر توانمندی از شهید آوینی چندگامی جلوتر هم باشند نه به این معنی که این اشخاص از شهید آوینی با فضلیتتر هستند به این معنی که این قدر تجربه تاریخی اتفاق افتاده که ما تجربههای آوینیها را گذرانده ایم، ولی وقتی چرخه هنری وجود ندارد ما حس میکنیم هنرمندی هم وجود ندارد.
پس یکی از وظایف نهادهای هنری برای اینکه هنرمند تربیت پیدا کند و آموزش ببیند این است که کار متعهدانه انجام شود تا کار دیده شود. نکته دیگر این است که ما در فلسفه آموزش باید تحولی ایجاد کنیم، پله دوم این است که در هنگام تولید آن حوزه اتاق فکری باید به کمک هنرمند بیاید و هنرمند در زمان تولید بتواند به اصطلاح آن نگاههای متعهدانه یا رویکردهای انقلابی را درک کند و این یکی از نکاتی است که ما باز در حوزه هنری در این یک سال اخیر روی آن تمرکز کردیم.
ما فقط در صورتی به آموزشهای تخصصی ورود میکنیم که در فضای خصوصی خلأش وجود دارد. چون معتقدیم نباید رقیب بقیه آموزشگاهها شویم. ولی با استفاده از زنجیره آموزشی در گام بعدی که تولید و تربیت هنرمند در حین تولید است باید پای کار بیاییم؛ بنابراین کارگاهها و پاتوقهایی را طراحی کردیم.
نکته نهایی در این بخش این است که یکی از اشکالات مدیریت فرهنگی و هنری کشور ما این است که ایدههای تحول آفرین در سطح کلان کم داریم.
این به نظرم یکی از ضعفهای حاکمیت ما در حوزه فرهنگی و هنری است. وقتی میگوییم ایدههای تحول آفرین در سطح کلان یعنی ما همچنان که میگوییم هنر متعهد و انقلابی یادمان میآید فیلم درباره دفاع مقدس و تاریخ انقلاب بسازیم یا داستان درباره تاریخ انقلاب بنویسیم، ولی مسئله اصلی این است که سوژههایی مانند اعتیاد، خانواده، آسیبهای اجتماعی هم داریم. کارهایی که در حوزه آسیبهای اجتماعی ساخته میشود یا سیاه و ناامیدانه است یا انتزاعی و شعاری است. کار خوبی که هم آسیب را بگوید و هم امیدوارانه و رو به جلو باشد نداریم. باید رفت به سمت ایدههای تحول آفرین.
عسگری: من منظورم این نبود که کلا باید آموزش را تعطیل کنیم. منظور من این بود که ما باید مکمل باشیم. ما نباید کاری کنیم که آنها در ورای امکاناتی که داریم به اصطلاح به نیستی برسند صرفا آموزشگاهها نیستند، تشکلها هم هستند.
یکی از موضوعاتی که ما در حوزه هنری به شدت روی آن تأکید داریم این است که اگر یک کاری را یک تشکلی خوب انجام میدهد ما باید حمایت کنیم. ما با برند مشترک کار انجام میدهیم. یا آن بخش از آموزشمان را میسپاریم به آن مجموعهای که خودجوش کار میکند، ما بهتر است ظرفیت سازی و تسهیلگری کنیم و رقابت نکنیم و این ظرفیتها را با مجموعه اتصال دهیم، نگاه ما حذف نیست، تکمیلی است و حرف ما این است بدون اینکه وضعیت جامعه را بشناسیم نباید خودمان کاری کنیم.
هرقدر کارها زیرساختی و پژوهشی باشد باید حوزه هنری متصدی باشد و هرقدر کار به سمت عمومیتر میرود باید این را به فضای مردمی بسپاریم که خلاقیت شکل بگیرد. ما به عنوان حوزه هنری باید روی رسالت خودمان بایسیتم که یکی از آنها ایجاد ایدههای تحول آفرین است.
از منظر دسته بندی هنرمندان حوزه هنری باید حوزه جامعه هنری باشد. اگر زمینهای را فراهم کنیم که فضای هنری تغییر کند به نظرم این دسته بندیها هم خطوطش به هم میریزد، وقتی از ادبیات حماسی صحبت میکنید که هم آن کسی که به شاهنامه و ادبیات کهن تعلق دارد و هم آنکه به انقلاب و ادبیات دینی تعلق دارد با آن ارتباط میگیرد این دسته بندی باعث میشود این خط و خطوط جناحی و دعواهای زرگری هم به هم بریزد.
به نظرم ما باید فضا را عوض کنیم. بالأخره هرجایی چهارچوبهای خاص خودش را دارد و از ایدهها و چهارچوبها حمایت میکند و برخلاف چهارچوبها هم رقابت میکند.
بالأخره ما معقدیم از میان فیلمهایی که در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درآمد با اینکه دولت انقلابی بود سه، چهار اثرش برای امروز جامعه ما سم است و ما باید خیلی شفاف بگوییم که با اکران اینها مخالفیم و در سینماها با دادن اکرانهای بیش از حد به آنها مخالفیم. یک جاهایی یک اثرهنری اشکال دارد ما رودربایستی نداریم. بنده در جلساتی که با دوستان سینمایی در تهران داشتم گفتم این چند فیلم را باید محدود کنید.
حسین زاده: ما در تولیدات هنری بحث مصرف را هم داریم اینکه محصول خوبی که تولید میشود آیا به دست مصرف کننده «مخاطب» میرسد یا نمیرسد. مسئلهای که اینجا وجود دارد این است که ارشاد وظیفه حاکمیتی اش این است که سیاست گذاری میکند، حمایت و هدایتی انجام میدهد و با دادن مجوز اجازه میدهد آن محصول هنری در اختیار مخاطب قرار گیرد و کمتر در حوزه توزیع ورود پیدا میکند. توزیع را بخش خصوصی انجام میدهد.
مثلا یک فیلم سینمایی با اکرانهای بیشتر، کسب درآمد کند و پول تهیه کننده برگردد. اینجا یک حوزه نظارت برای ارشاد تعریف میشود که این مسیردرست طی شود. ما در ارشاد وظیفه داریم که محصولات سالم به کنار، محصولاتی که برای رشد فکری و فرهنگی جامعه لازم است را ترویج دهیم.
اگر فیلم خوبی به اکران رسید، اگر کتاب خوبی به نگارش درآمد، بسترهایی ایجاد کنیم که بیشتر دیده و خوانده شود. زمانی جامعه به محصولات فرهنگی و هنری ما اقبال میکند که سطح رشد علمی و فرهنگی اش هم بالا آمده باشد.
اگر مخاطب ما سطحی فکر کند محصولی هم که مصرف میکند سطحی است هرقدر عمیقتر شد محصولی که مصرف میکند عمیقتر است و برجامعه و حرکت رو به رشد آن اثرگذار است. هنر متعالی هنر انسان ساز است. هنری که بتواند جامعه را به حرکت درآورد.