نگاهی به مستند «تمامی چیزهایی که جایشان خالی است» که این روزها در سینما هویزه روی پرده است
هدی جاودانی| صدای زن از آشپزخانه به استقبال شوهرش میرود و از او برای ناهار دعوت میکند. پسر نوجوان خانه از راه میرسد و به پدر و صدای مادر بر سر سفره ناهار میپیوندد. پدر و پسر و صدای مادر، برای تولد مادر برنامه ریزی میکنند. چهره هایشان هیچ نشانی از شادی ندارد. به نظر، این پنجمین سالی است که این چنین غم بار زادروز مادرشان را جشن میگیرند. در خانه کیک میپزند، آن را عزادارانه تزئین و برخی از خویشاوندان نزدیکشان را دعوت میکنند. مهناز، مادر خانواده، حالا پنج سال است که در غیبتی همیشگی فرورفته است؛ زنی باهوش، تحصیل کرده، زیبارو و مهربان. او یک روز، هنگامی که با همسرش به محل کار میرود، برای اولین بار حجمی غریب و دردناک را درون سینه اش احساس میکند؛ اتفاقی که ابتدا در نظرش چندان بااهمیت نمیآید و سپس با مراجعه به پزشک، به مصیبتی جان کاه بدل میشود.
«تمامی چیزهایی که جایشان خالی است»، داستان زنان در تقابل با سرطان سینه است؛ روایتی روان کاوانه که قصد میکند درونیات، افکار و احساسات مشترک تمامی این زنان را به تصویر بکشد و انبوه افکاری که درپی آن میآید، به خودی خود، مهلکتر از این توده سرطانی است؛ نقصی که در ابعادی گسترده، زندگی فردی و اجتماعی زنان را تحت تأثیر قرار میدهد. فیلم از توضیحات تخصصی پزشکیِ همیشگی درمورد بیماری فاصله میگیرد و به روایتهای شخصی بیماران اکتفا میکند. زینب تبریزی، نویسنده و کارگردان فیلم، در تناسب با واقعیت زندگی این زنان و با زبانی صریح، برای خلق روایتی تابوشکنانه تلاش میکند. پرداختن به مسئلهای این چنین فراگیر و بااهمیت که همواره محافظه کارانه و در چهارچوبی محدود اتفاق میافتاده، نیازمند کسی با ویژگیهای تبریزی بوده است؛ مستندسازی که به گفته خود تا پیش از این، اجتماعی یا شهری ساز بوده و به سوژه هایی، چون موسیقی خیابانی میپرداخته است، این بار در رویارویی با سوژهای کاملا متفاوت، از رویکرد خود در آثار پیشینش الهام میگیرد.
تأکید فیلم بر اهمیت دادن به مشکلات روحی و روانی زنان، به عنوان مهمترین علت ابتلا به انواع سرطان است. مهنازِ درگذشته و جمیله نجات یافته از سرطان، در طول داستان، گواهی بر همین تأکید است؛ رویارویی زنی که دیگر وجود ندارد، با زنی که برای وجود داشتن مبارزه کرده است؛ جمیله، زنی توانمند و خوش روحیه که پس از ورشکستگی و فوت همسر، به سرطان مبتلا میشود، اما در تلاشی آگاهانه، هم زمان با درمان پزشکی، درمان روان پزشکی را نیز پیش میگیرد. با برون ریزی احساسات منفی، روحیه خود را بازمی یابد و از این کارزار پیروز بیرون میآید. زندگی اش را وقف کمک به بیمارانی مانند خود میکند و مهنازِ درگذشته، با حسرتی مدام، جمیله را میستاید. روایت زندگی مهناز و جمیله، به موازات و در دل یکدیگر اتفاق میافتد و با وجود آنکه سرنوشت غم انگیز مهناز، در جایگاه روایت اصلی قرار میگیرد و بار سنگین تری نسبت به پایان خوش جمیله دارد، فیلم سراسر امید است؛ امیدی که در دو وجه مطالبه گری برای پوشش بیمه خدمات درمانی بهبودیافتگان از سرطان پستان و فرهنگ سازی برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری، رسالتی بزرگ را بر دوش مخاطب قرار میدهد.
استفاده از آرشیو عکسها و فیلمهای شخصی خانواده مهناز، جان بخشیدن به تصاویر با روایتگری سولماز غنی و بازسازی آنها در لوکیشنهای مستند، حضور اعضای خانواده مهناز در فیلم و همچنین قابهای تأثیرگذار از چهره زنان آشفته و دردمندِ مبتلا در مطبها و بیمارستان ها، ازجمله نقاط عطف فیلم است. «تمامی چیزهایی که جایشان خالی است»، در ۷۴ دقیقه و با فیلم برداری در چهار استان اصفهان، تهران، مازندران و آذربایجان غربی تولید شده و از هشتم مهر اکران خود را در گروه هنروتجربه آغاز کرده و هنوز ادامه دارد.