اگر در اوایل دهه ۱۳۶۰ یک نفر به ساختمان تاریخی «دانشکده علوم اجتماعی» دانشگاه علامه طباطبایی سر میزد و اتاقی را در طبقه سوم میدید که در آن، معدود استادان ارتباطات دور یک میز نشستهاند، اصلا نمیتوانست تصور کند که یک دهه پیش از آن، همین استادان چهرههای درخشان «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» سابق بودهاند و برو و بیایی داشتهاند.
سعید ارکانزاده یزدی|شهرآرانیوز - اگر در اوایل دهه ۱۳۶۰ یک نفر به ساختمان تاریخی «دانشکده علوم اجتماعی» دانشگاه علامه طباطبایی سر میزد و اتاقی را در طبقه سوم میدید که در آن، معدود استادان ارتباطات دور یک میز نشستهاند، اصلا نمیتوانست تصور کند که یک دهه پیش از آن، همین استادان چهرههای درخشان «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» سابق بودهاند و برو و بیایی داشتهاند.
تاریخ رشته ارتباطات در ایران نقاط عطف تلخی دارد که اهالی ارتباطات کشور گذر از آنها را مدیون کاظم معتمدنژاد و همراهان و شاگردانش هستند. داستان از روزنامه کیهان در دهه ۱۳۴۰ شروع میشود که قصد داشت دانشکدهای برای تربیت روزنامهنگاران آیندهاش تأسیس کند. مدیریت کیهان چند نفر از جوانانی را که تصور میکرد میتوانند در این دانشکده مؤثر باشند، به خارج از کشور فرستاده بود تا در رشتههای روزنامهنگاری و ارتباطات تحصیل کنند. حمید مولانا به آمریکا فرستاده شد و کاظم معتمدنژاد به فرانسه، و از عجایب تاریخ است که این ۲ مسیری کاملا متفاوت را در زندگی خود گذراندند. وقتی که مولانا به ایران برگشت و در روزنامه کیهان مشغول شد، ندرخشید و به آمریکا بازگشت و همچنان هم آنجاست. اما معتمدنژاد که به ایران برگشت و بعد از اینکه کیهان دانشکدهای را برای تربیت روزنامهنگاران تأسیس کرد، معاون دانشکده شد.
در سال ۱۳۴۶ دانشکده روزنامهنگاری در سهراه ضرابخانه تأسیس شد و از سال ۱۳۵۰ نامش به «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» تغییر یافت. معتمدنژاد تا زمان انقلاب معاون دانشکده بود. این دانشکده استادان و روزنامهنگاران زیادی را تربیت کرده است که حالا از شخصیتهای مشهور این عرصهاند. بهترین روزنامهنگاران و برجستهترین استادان رشتههای مربوط به روزنامهنگاری در این دانشکده تدریس میکردند و مهمترین ویژگی دانشکده، ارتباط دانشجویان با محیط کار بود. همه دانشجویان باید از سال دوم دانشکده به کارآموزی و کارهای عملی مشغول میشدند و بهترین آنها مستقیما بعد از دانشآموختگی به مطبوعات راه مییافتند.
اما با وقوع انقلاب، این فرایند گسسته شد. دانشکده ارتباطات تبدیل شد به دانشکده علوم اجتماعی و حتی کار به جایی رسید که رشته ارتباطات منحل شد. رشته ارتباطات با آن هیبت و عظمت که در قامت یک دانشکده فعالیت میکرد، بدل شد به یکی از گرایشهای رشته جامعهشناسی. استادان دانشکده پراکنده شدند، ترکیب دانشجویان بعد از انقلاب فرهنگی تغییر کرد و بسیاری از آموختن و تدریس دلسرد شدند. اما کاظم معتمدنژاد بههمراه نعیم بدیعی و معدود نفراتی از شاگردانشان باقی ماندند. به آنها اتاقی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تازهتأسیس علامه طباطبایی داده شد.
معتمدنژاد دوباره شروع کرد به جمعکردن بقایای رشته ارتباطات و با صبر و نظم فکری مثالزدنی، سعی داشت دوباره آن چینی شکسته را بند بزند. گروه ارتباطات آرامآرام شروع کرد به جذب کسانی که ممکن بود برای تدریس واحدهای مربوط به ارتباطات مفید باشند. مقامات وزارت علوم بهسختی پذیرفتند که رشته ارتباطات در قالب رشتههای روزنامهنگاری و روابطعمومی احیا شود. دانشکده دوباره جان گرفت و استادان ارتباطات در کنار استادان جامعهشناسی، در ساختمانی که قبلا بهکلی متعلق به آنها بود کار میکردند.
معتمدنژاد به شاگردان خود توصیه کرد هریک در حوزههای مختلفی از ارتباطات تدریس و تحقیق را پیش ببرند. به یکی توصیه میکرد بر ارتباطات سنتی متمرکز شود، به یکی میسپرد روزنامهنگاری مطبوعاتی را پی بگیرد یا دیگری ارتباطات توسعه را دنبال کند. به این ترتیب، رشته ارتباطات به منظومهای از حوزههای مطالعاتی تبدیل شد که میتوانست گسترده، عمیق و تأثیرگذار باشد. در سال ۱۳۶۹ اولین دوره کارشناسی ارشد ارتباطات دانشجو گرفت و در ۱۳۷۵ اولین دانشجویان دکتری ارتباطات پذیرفته شدند که حالا استادان ارتباطاتاند. در سال ۱۳۸۳ دانشکده ارتباطات به طور مستقل تأسیس شد، اما دریغ که شکلگیری دانشکده در ساختمانی مستقل ۲ سال بعد از درگذشت معتمدنژاد اتفاق افتاد. حالا مجسمه منجی رشته ارتباطات در ایران جلو دانشکده ارتباطات نصب شده و هرروز به استادان و دانشجویان یادآوری میکند که تاریخ این رشته چه فراز و نشیبهای دردناک و خوشایندی داشته است.