صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو شهرآرانیوز با کارگردان «هناس»

حسین دارابی: «هناس» گوشه‌ای از واقعیت را در تاریخ ثبت کرد

  • کد خبر: ۱۱۳۴۱۳
  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۰
فیلم سینمایی «هناس» که این روز‌ها با موضوعی کاملا ملی روی پرده سینما‌های سراسر کشور رفته، به‌دلیل جنبش آرام یک رابطه عاشقانه زیر پوست خشن زخم‌خورده یک واقعه تلخ استراتژیک، توانسته است دل مخاطبان گسترده‌تری را به‌دست بیاورد.

مریم قاسمی|شهرآرانیوز، فیلم سینمایی «هناس» که این روز‌ها با موضوعی کاملا ملی روی پرده سینما‌های سراسر کشور رفته، به‌دلیل جنبش آرام یک رابطه عاشقانه زیر پوست خشن زخم‌خورده یک واقعه تلخ استراتژیک، توانسته است دل مخاطبان گسترده‌تری را به‌دست بیاورد.

حسین دارابی، کارگردان این فیلم که پیش از این ساخت فیلم «مصلحت» را با موضوعی بحث‌برانگیز در سیاست در کارنامه خود دارد، در دومین تجربه سینمایی‌اش قصه یک شهید هسته‌ای را برای مخاطبش بازگو می‌کند. او مخاطب را در نگاه اول با فیلمی استراتژیک روبه‌رو می‌کند، اما پس از دقایقی به او گوشزد می‌کند که همه داستان این فیلم جنگیدن یک زن برای عشق و زندگی‌اش است. پس مخاطبی که مقابل پرده سینما می‌نشیند، قرار است در پس تصاویر تلخ و تکان‌دهنده رخدادی سیاسی، یک عاشقانه آرام را از نگاه یک زن تماشا کند.

دارابی در گفتگو با شهرآرانیوز از تجربه متفاوتش در ساخت این فیلم، می‌گوید که «ساخت این فیلم مرا به دنیای قصه زن‌ها نزدیک‌تر کرده است».

 

در بین همه شهدای هسته‌ای چطور شد شهید داریوش رضایی‌نژاد را انتخاب کردید؟

داریوش رضایی‌نژاد پیش چشم همسر و دختربچه چهارساله‌اش به ضرب گلوله شهید شد. این تصویر عجیبی برای من بود. بعد که تحقیق کردم، دیدم خاص‌ترین ترور را در بین همه شهدای هسته‌ای داشت. در کل زندگی شهیدرضایی‌نژاد فضای خاصی داشت. شخصیت او تقریبا خارج از آن چهارچوب و قالبی بوده که با آن شهدا را می‌شناسیم. چند سالی بود که درباره این موضوع صحبت می‌کردیم که چطور به این کار بپردازیم، طوری که متفاوت باشد. وقتی با همسر شهید صحبت کردیم، دیدیم چقدر زندگی‌شان جذاب بوده و همانجا بود که به نتیجه رسیدیم اگر این کار را از زاویه نگاه خانم شهره پیرانی بسازیم، جذاب‌تر می‌شود.

ترور شهید رضایی‌نژاد پیش چشم همسر و دختربچه چهارساله‌اش اتفاق افتاده است که گویی اصرار داشتید آن صحنه را عینا به تصویر بکشید. پیامد آن هم صحنه‌ای بسیار تلخ است که مزه آن در سرتاسر فیلم منتشر شده است. آیا به تصویر کشیدن این حد از خشونت در فیلم لازم بود؟

ما ساعت‌ها به صحنه ترور و به پایان فیلم فکر کردیم، چون بالاخره ماجرای فیلم تلخ است و ما نمی‌خواستیم با ناامیدی تمام شود، دوست داشتیم امیدوارکننده باشد. خود من دوست ندارم فیلم تلخ باشد، برای همین سعی کردم پایان امیدوارکننده‌ای داشته باشد، اما درباره صحنه ترور فکر کردم باید عینا تصویر شود. یادم می‌آید زمانی که از خانم پیرانی خواستم هرچه درباره صحنه ترور می‌داند بگوید، دو ساعت حرف زد و اشک ریخت. من هم دو ساعت اشک ریختم و شنیدم. می‌خواهم بگویم بالاخره اتفاقی تلخ و صحنه‌ای خاص بوده است. ما چه تصوری می‌توانیم داشته باشیم از زنی که جلو چشمش همسرش را ترور می‌کنند یا از دختر چهارساله‌ای که جلو چشم او پدرش گلوله می‌خورد و تنش پر از خون می‌شود. همین چند روز پیش بود که پستی را در فضای مجازی نگاه می‌کردم که خانمی نوشته بود «فرزندم را بردم فیلم را ببیند، لحظات شهادت خواستم چشمش را بگیرم، اما اتفاقا این کار را نکردم و دیدم فرزندم در آن لحظات چقدر رشد کرد.»

همین حالا خیلی‌ها از من می‌پرسند واقعا آن دختربچه در خودرو بوده و این صحنه را دیده است؟ خانم پیرانی در واقعیت تیر خورده است؟ بله، می‌شد طوری دیگر نشان داد، اما ما تصمیم گرفتیم عین واقعیت را نشان دهیم تا در تاریخ ثبت شود. درست است این اتفاقات در روزنامه ثبت می‌شود و باقی می‌ماند، اما در فیلم ماندگار‌تر است. گفتیم باید مظلومیت یک غیرنظامی و یک نخبه که بیشتر عمر سرش توی کتاب بوده است و حالا به همین راحتی حذفش می‌کنند، نشان داده شود. می‌دانید که این کار را به عمد می‌کنند. همسر شهید می‌گفت «آقا داریوش مدت‌های زیادی را تنها می‌رفت محل کار»، یعنی آن‌ها می‌توانستند او را زمانی که تنها بود ترور کنند، اما به عمد این کار را می‌کنند تا وحشتی ایجاد کرده باشند. ما هم خواستیم این صحنه عینا تصویر شود تا گوشه‌ای از واقعیت را به عموم مردم نشان دهیم.

باتوجه‌به توضیحات شما، به‌نظر می‌رسد تلاش زیادی شده است تا واقعیت فیلم بیشتر از تخیل و بازی‌های روایت باشد.

نه اتفاقا همه زندگی شهید در فیلم واقعیت ندارد. صحنه ترور کاملا واقعی است، اما دیگر بخش‌ها را به‌تناسب قصه و جریان فیلم پررنگ کردیم یا رنگ‌ولعاب دادیم. بالاخره باید قصه دراماتیک شود. در سینما یک شخصیت‌هایی باید پررنگ‌تر شوند. مثلا شخصیت فرهاد در زندگی خانم پیرانی پررنگ‌تر شد که شاید در واقعیت این‌قدر پررنگ نبوده است. بالاخره کسانی در محل کار شهید بودند که اذیت می‌کردند یا حسادت‌هایی داشتند. این‌ها را رنگ‌ولعاب دادیم، اما حرف خوش‌حال‌کننده همان بود که همسر شهید به ما گفت: «روح واقعیت زندگی‌مان در این کار دیده می‌شود.»

 

در آثار مشابه، خانواده شهدا ممکن است سخت برخورد کنند یا نسبت به بخش‌هایی که کمی از واقعیت فاصله دارد، گارد بگیرند. نگران واکنش خانم پیرانی درباره روایت و شخصیت‌هایی که در آن پرورش دادید، نبودید؟

خانم پیرانی خیلی فهم خوبی از سینما دارد. وقتی موضوع ساخت این فیلم مطرح شد، خود من مخالف بودم. قبل از ساخت «مصلحت» هم فیلمی درباره یکی از شهدای بزرگوار مطرح شد که به‌دلیل همین مسائل کار خوابید و به نتیجه نرسید. برای همین از رویارویی با این مسئله می‌ترسیدم.

اما چند جلسه که نشستیم و با همسر شهید صحبت کردیم، دیدیم چه درک خوبی از تولید و ساخت فیلم دارند! به‌خاطر دارم یک نسخه اولیه از فیلم‌نامه را خواندند و ما ده‌یازده نسخه بازنویسی کردیم و بعد گفتند «دیگر ندهید بخوانم، کار دست خودتان است». البته نکاتی درباره بازیگران و بخشی از قسمت‌ها داشتند، اما در کل کار را به خودمان واگذار کردند. برای همین هم روز اکران فیلم روز خیلی ترسناکی برای من بود. می‌ترسیدم از فیلم خوششان نیاید یا توی ذوقشان بخورد، اما ایشان فقط گریستند و تشکر کردند.

در واقع همین نگاه ایشان باعث شد بتوانیم وارد زندگی این بزرگوار شویم و این را در تاریخ ثبت کنیم. امیدوارم این رفتار الگو شود تا فیلم‌سازان بدون ترس سراغ مشاهیر و بزرگان بروند و درباره قهرمانان ملی فیلم بسازند.

دو بازیگر اصلی فیلم شاید کمترین شباهت را به واقعیت دارند. چرا سراغ بازیگرانی نرفتید که از نظر ظاهر شباهت بیشتری به شخصیت‌های واقعی داشته باشند؟

برای انتخاب بازیگر دو راه داشتم؛ باید می‌رفتم سراغ دو شخصیتی که عینا شبیه شخصیت‌های اصلی باشند که برای این کار می‌توانستم فراخوان بدهم و چهره‌های نزدیک‌تر به شخصیت‌های واقعی را برای تست دعوت کنم. اما من این را نمی‌پسندم. من راه دوم را انتخاب کردم؛ یعنی سعی کردم فضای حرفه‌ای و هنری فیلم را با حضور بازیگران حرفه‌ای حفظ کنم و بعد سعی کنم آن‌ها را به واقعیت نزدیک کنم.

 

به‌نظر خودتان موفق بودید؟

بله.

 

 

چطور به ترکیب بهروز شعیبی و مریلا زارعی رسیدید؟

در بین بازیگران انتخاب خانم مریلا زارعی به این دلیل بود که باید بازیگر قدری را دعوت می‌کردیم تا بتواند این فیلم را دنبال خودش بکشاند. خانم زارعی در ابتدا مشغول کاری دیگر بود و خوش‌حال شدیم که از آن کار فارغ شد و توانست به ما ملحق شود. زیرا به‌نظرم خانم زارعی می‌توانست به‌تن‌هایی از ایفای نقش این قهرمان زن برآید. آقای شعیبی هم ضمن اینکه رفاقتی با من داشت، احساس کردم مظلومیتی در چهره اش وجود دارد که به این شخصیت کمک می‌کند. همین‌جا دوست دارم از او که خودش کارگردانی خوب است، برای اعتمادش تشکر می‌کنم.

در کنار همه این‌ها، برایم مهم بود بازیگران به این فضا معتقد باشند که هر دو نفر برای این فیلم خیلی وقت گذاشتند و از جان و دل بازی کردند. جا دارد اینجا از آقای طهمورث که قبول زحمت کرد هم تشکر کنم. همین‌طور از خانم سولماز غنی و وحید رهبانی، امین میری و کوثر حیدری.

در کنار این‌ها نقد‌هایی به ساختار فیلم وارد شده است که به فیلم‌نامه برمی‌گردد. شما به‌عنوان کارگردان چه برخوردی با فیلم‌نامه این کار سفارشی داشتید؟

این فیلم کاملا سفارشی تولید شده است، اما این‌طور نبوده که فیلم‌نامه را دست من بدهند و بگویند «بساز»! با این مدل سفارشی‌کارکردن هم مشکلی ندارم، همان‌طور که بسیاری از فیلم‌های مهم سینمای جهان هم سفارشی ساخته شده‌اند، اما دراین‌باره ایده و فیلم‌نامه از خود ما بوده است که آن را به حوزه هنری ارائه دادیم و آن‌ها هم استقبال کردند و پای کار آمدند. بنابراین، این ایده و فیلم‌نامه را خودمان در کنار هم شکل دادیم.

حتما در استفاده از بازیگران حرفه‌ای در در دومین کار بلند سینمایی‌تان نسبت به اثر قبلی که چندان از بازیگران سرشناسی استفاده نشده بود، به مشکلاتی برخوردید.

بله. ساخت فیلم «مصلحت» سخت بود، ولی «هناس» سخت‌تر؛ زیرا در این فیلم یک چالش من با بازیگران بود. هرچه بازیگر حرفه‌ای‌تر باشد، سختی‌هایش بیشتر است. بازیگر حرفه‌ای از آنجا که خودش تجربه زیادی دارد، به هرچیزی تن نمی‌دهد. باید از پس این بربیایی تا بتوانی او را قانع کنی یا بکشانی‌اش به دنیای خودت. این تجربه خیلی خوبی برای من بود که توانستم در عین مشکلات بسیار، با بازیگرانم ارتباط خوبی بگیرم.

 

پرداختن به کاری زنانه و حسی، دشواری است. برخی نقطه ضعف این فیلم را کامل‌نشدن این حس زنانه در فیلم می‌دانند. نظر شما چیست؟

مسئله مهم من دقیقا به فضای زنانه کار برمی‌گشت. در فیلم مصلحت با اینکه به یک موضوع ملتهب سیاسی پرداخته بودم، این‌قدر چالش نداشتم که در این کار با یک فضای کاملا زنانه و احساسی دچار فضا‌های متفاوت شدم. یک جور ترس داشتم که نتوانم آن فضای کاملا زنانه را کنترل کنم، اما با اضافه‌شدن خانم عین‌اللهی به گروه، اوضاع بهتر شد و توانستم به فضای فیلم نزدیک‌تر شوم.

فکر می‌کنم تجربه خوبی در این زمینه به‌دست آوردم و توانستم نگاه و دغدغه‌های زنانه و قهرمان زن را در یک گونه متفاوت سینمایی تجربه کنم. حالا خیلی حس خوبی دارم و فکر می‌کنم شاید فیلم بعدی را هم در فضایی زنانه بسازم.

ضمن اینکه جا دارد به مخاطبان اعلام کنم این نسخه جدید با نسخه جشنواره تفاوت جدی دارد. بخش‌هایی از آن کوتاه شده است و فکر می‌کنم خیلی حسش کامل‌تر شده است و مخاطبان با حال خوبی از سینما بیرون می‌آیند.

عده‌ای از مخاطبان شما منتظر اکران «مصلحت» هستند. به نتایجی دراین‌باره رسیده‌اید؟

واقعا معلوم نیست. در گفتگو و مذاکره هستیم تا به نتیجه برسیم، اما هنوز هیچ‌چیز معلوم نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.