صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از عامل تروریستی حادثه ۶ تیر و وابستگی‌های او به فرقه تروریستی منافقین

  • کد خبر: ۱۱۴۴۱۰
  • ۱۸ تير ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۷
پذیرش این مسئله که ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب ازسوی گروهکی صورت گرفت که سال پیش سران اصلی اش اعدام شده بودند، برای مردم و آگاهان نظام اسلامی، سخت بود.

حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ «روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، ساعت ۱۱:۳۰ سرلشکر محمد،  ولی قرنی که در خانه شخصی اش (خیابان، ولی عصر فعلی) به سر می‌برد، به هنگام مراجعه به حیاط منزل، از بیرون ساختمان (احتمالا از ساختمان‌های روبه رو) مورد هدف قرار گرفت. صدای فریاد قر نی که می‌گفت «سوختم»، «سوختم»، همسرش را که داخل ساختمان بود، به حیاط کشاند و وی با پیکر غرقه در خون قرنی که میان حیاط افتاده بود، روبه رو شد.» این روایت مجله «صف» از واقعه ترور سرلشکر قرنی است. پس از این واقعه تروریستی، نام گروهک فرقان بر سر زبان‌ها افتاد. پس از فاصله کوتاهی، ترور اندیشمند متفکر، شهید مطهری نیز توسط عاملان این گروهک انجام شد. اکبر گودرزی، سرشاخه آن ها، توانسته بود افرادی را دور خود جمع کند و بر اساس اسناد موجود، تأمین مالی آن‌ها نیز با تهدید و اخاذی از مردم صورت می‌گرفت.

گودرزی روز ۱۸ دی ۱۳۵۸ دستگیر شد و در اعترافات خود به نکات شایان توجهی درباره ساختار فکری التقاطی خود اشاره کرد. درنهایت او روز ۳خرداد ۱۳۵۹ به همراه شش نفر از طرفدارانش تیرباران شد.
یک سال بعد در روز ۶ تیر سال ۶۰  و حادثه تروریستی مسجد ابوذر و سوء قصد به جان امام جمعه وقت تهران، آیت ا...  العظمی خامنه ای، دوباره نام این گروهک بر سر زبان‌ها افتاد. در شرایطی که اعضای اصلی آن در سال ۵۹ تیرباران شدند و شیرازه این گروهک از هم پاشید، چطور ممکن بود که این حادثه زیر نظر آن‌ها اتفاق افتاده باشد؟

گروهک تروریستی منافقین که تشکیلات خود را پیش از انقلاب ساخته بود، در آن زمان، شدیدترین اقدامات خود را ضد نظام اسلامی شروع کرد. این سازمان روز ۳۰ خرداد سال ۶۰ به طور رسمی و آشکارعملیات‌های تروریستی خود را علیه مردم ایران و مسئولان رده بالای نظام آغاز کرد.
پذیرش این مسئله که ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب ازسوی گروهکی صورت گرفت که سال پیش سران اصلی اش اعدام شده بودند، برای مردم و آگاهان نظام اسلامی، سخت بود.

قدیری و مسعود رجوی

محمد جواد قدیری مدرس، عامل ترور رهبر معظم انقلاب، از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش بود. هنگامی که سازمان مجاهدین خلق با ضربه‌های پی در پی از هم پاشید و مسعود رجوی در زندان، ادعای رهبری این سازمان را کرد، جواد قدیری، یکی از ایدئولوگ ها، همراه مسعود رجوی در زندان قصر بود و در برقراری هژمونی رجوی، بر اعضای سازمان که در زندان حاضر بودند، تأثیر پر رنگ داشت.

مهدی منتظری، رئیس اسبق حفاظت اطلاعات ارتش، درباره سوابق قدیری می‌گوید: «جواد قدیری آدمی بود که پیشینه تشکیلاتی کار با مجاهدین خلق از قبل از انقلاب را داشت. حتی زندان هم رفته بود و با [مسعود]رجوی هم بند بود و از نوچه‌های رجوی در زندان بود.».

اما عزت شاهی در خاطراتش به نکاتی قابل تأمل درباره سابقه جواد قدیری اشاره می‌کند: «یک بار که به بیمارستان سوم شعبان رفته بودم که برای جبهه‌ها خون بدهم، جواد قدیری را دیدم. وقتی به هم رسیدیم، سلام وعلیک کردیم و از این طرف و آن طرف خبر گرفتیم. یک موتور گازی داشت و گفت که می‌خواهد برود جلو دانشگاه. گفتم: من هم می‌آیم. در بین راه گفتم: جواد الان چه کار می‌کنی؟ گفت: من دیگر با آن بچه‌ها (منافقین) نیستم... یقین داشتم که او دروغ می‌گوید. گفتم: اگر راست می‌گویی که دیگر با مجاهدین نیستی، بیا و در تلویزیون مصاحبه کن و بگو که با آن‌ها نیستی. الکی گفت: باشد. حرفی ندارم.»

او در ادامه می‌گوید: «قبل از ترور آقای خامنه‌ای جواد قدیری گفته بود که کار نظام در همین پنج شش روز تمام است و این‌ها (مسئولان نظام) هم بار وبندیلشان را بسته اند. من همان موقع به آقای خسرو تهرانی که در اطلاعات نخست ویزی بود، پیغام دادم که جواد قدیری چنین حرفی زده است؛ ما جای او را هم پیدا کرده ایم، بیایید پیگیری کنید که آن‌ها این کار را نکنند. بعد خودمان [کمیته انقلاب اسلامی]حکم گرفتیم و رفتیم تا منزل او را بازرسی کنیم که دیدیم تخلیه شده است.»

بمب پیچیده

روایت پاسدار محافظ رهبر معظم انقلاب در آن روز نیز زوایای مهمی از پشت پرده‌های این جنایت می‌گشاید. او می‌گوید: «داخل ضبط یک مکعب مستطیل چدنی گذاشته بودند و مواد را درون آن جاسازی کرده بودند. جالب اینجا بود که این نوع بمب به صورت فشنگی عمل می‌کرد، نه انفجاری و فقط فرد مورد نظر را مورد هدف قرار می‌داد. صدای مهیبی هم نداشت و اطراف هدف موردنظر هم آسیب نمی‌دید.»

طراحی این بمب نمی‌توانست کار جوانان کم سن وسال فرقان باشد. علاوه بر این، تا پیش از آن، همه ترور‌های منسوب به فرقان ازطریق شلیک با کلت کمری انجام شده بود و بمب گذاری مشخصه گروهک فرقان نبود. ولی ترور‌های بعدی که در تابستان تلخ ۶۰ علیه مسئولان نظام انجام گرفت، به امضای سازمان تروریستی منافقین تبدیل شد.

البته سازمان بنا به دلایل سیاسی، حقوقی و تبلیغاتی، به رغم پذیرش رسمی مسئولیت بسیاری از اقدامات تروریستی بعدی خود، همچنان مایل نیست که به نقش خود در انفجار ششم تیر اعتراف کند، آن چنان که مسئولیت انفجار هفتم تیر را هیچ گاه به طور رسمی نپذیرفت و مسعود رجوی همواره، در زمانی که قصد مباهات به آن را داشت، از جملاتی استفاده می‌کرد که برایش بار حقوقی ایجاد نکند؛ حال آنکه انفجار ششم تیر موفقیت آمیز هم نبود و این برای آن سازمان مایه سرشکستگی شد.

روزنامه «کیهان» فردای روز حادثه، یادداشتی با عنوان «توده‌های مردم از ماجرای ترور آیت ا... خامنه‌ای می‌گویند» منتشر کرد. در آن یادداشت چنین آمده است: «.. از هرکس و هر دسته‌ای که سؤال می‌کردیم، مردم بلافاصله پاسخ‌ می‌دادند که این کار، کار جنبشی‌ها [سازمان]است... عمو حسین گفت: مگر در نماز جمعه این هفته شرکت نکردید؟ در آنجا آقای خامنه‌ای به سران مجاهدین گفت: شما‌ها را خوب می‌شناسیم؛ شما‌ها کار آمریکا را آسان کردید. اما معلوم بود که جنبشی‌ها نمی‌توانستند کیفر آقای خامنه‌ای را فی المجلس ادا کنند! لذا به زودی و به طور مضاعف، یعنی در همین دیروز، به مسجد ابوذر رفتند و در ضبط صوت مواد منفجره گذاشتند.»

به نظر می‌رسد هنوز هم پذیرش این مسئله که حادثه تروریستی ۶ تیر سال ۶۰ به دست گروهک فرقان انجام شده، بسیار سخت است. محمدجواد قدیری، عامل این حادثه، سال‌ها در کنار سران خون خوار منافقین حضور داشت و یکی از افراد نزدیک به رجوی بود. البته که سازمان هیچ وقت مسئولیت این حادثه تروریستی را نپذیرفت، اما اسناد چیز دیگری به ما نشان می‌دهند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.