طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ یک مقاله قدیمی به قلم مهشیده فرحبخش و مجید قربانی از سال۱۳۵۴ (همان سالی که بازار قدیم مشهد تخریب شد) در پایگاه مقالات پژوهشی ایرانزمین وجود دارد که به پیشه سنگتراشی در مشهد پرداخته است.
در این مقاله، نویسندگان میگویند عمده سنگ حجاری مشهد را از کوههای اطراف شهر بهویژه کوهسنگی استخراج میکنند. گویا این سنگها را در گذشته بهوسیله باروت و در سال نوشتهشدن مقاله (۱۳۵۴) با انفجار دینامت از کوه جدا کرده و به محل تجمع سنگتراشان که پساز تخریب بازار و در زمان انجام این پژوهش به گاراژ «اطمینان» و بازارهای کوچک اطراف حرم مطهر پناه برده بودند، منتقل میکردهاند.
در این پژوهش که یک بازدید میدانی از بازار سنگتراشان بوده است، پژوهشگران در گفتگو با کسبه قدیمی این صنف، از استادان قدیمی این حرفه در مشهد نیز نام میبرند: «بنا به گفته سنگتراشهای مشهد، استادان قدیمی این کار که تنها خاطرهای از آنان باقی است، حاجیبهنام، حاجیآقا، کَلمهدی رضا علی و کَلقاسم هستند که در بازار سنگتراشها کار میکردهاند و استادان امروز که تعدادشان ۱۷ تن است، جملگی شاگردان آنان محسوب میشوند.
این افراد بههمراه شاگردان بسیاری که تربیت کردهاند، تمامی محصولات سنگی این شهر را تولید میکنند و در بازارهایشان به فروش میرسانند.» کار سنگتراشی در مشهد این دوره بهوسیله چرخ دستی صورت میگرفته است، اما استاد «احساسات» نامی در این سال یک دستگاه برقی تراش سنگ میسازد که به گفته قربانی و فرحبخش، استادان سنگتراش، قدرت خرید این دستگاه را نداشتهاند و به همان شکل سنتی، کارشان را ادامه میدهند.
در این روزگار، سوای سنگتراشی، قلمزنی نقوش مختلف روی سنگها هم باب شده است که نویسنده در مقالهاش ورود این هنر از اصفهان به مشهد را مدیون سنگتراشانی مانند محمد خادم، غلامحسین برزدی و قاسم تعذمی میداند؛ «غلامحسین برزدی هشتادودوساله است. پدر، دایی و بسیاری از اقوامش سنگتراش بوده و هستند. ساخت نقوش سنگی اطراف مقبره فردوسی را به پدرش که کارگر حجار باشی بوده است، نسبت میدهند، اما او خودش را چرخکار (کار سنگتراشی را با چرخ دستی انجام میداده) معرفی میکند.
منزل، کارگاه، و محل فروش صنایع دست ساختهاش در دامنه کوه سنگی مشهد است. تمامی کار از گردآوری سنگ، تراش، چرخ کاری و قلمزنی را خود بهتنهایی انجام میدهد و از این راه، معاش زن و فرزندان را درمیآورد. از میان فرزندانش فقط یکی به کار قلمزنی علاقه دارد.
از دیگر استادان رشته قلمزنی در مشهد باید محمد خادم را نام برد که ۲۷ سال است به این حرفه اشتغال دارد. قلمزنی را کار اصفهانیهایی میداند که از ۱۰سال پیش در مشهد قلمزنی روی سنگ را شروع کردند، ولی چون نتوانستند روی سنگ هم مانند مس کار کنند، آن را ادامه ندادند. ولی خود تراشکارهای مشهد به آن پرداختند و موفق هم شدند.»
این پژوهشگران همچنین در ادامه تأکید میکنند که استادان نامی و قدیمی این حرفه در مشهد هنوز قلمزنی روی سنگ را نپذیرفتهاند.
آنها از استاد احساسات و استاد زینلزاده بهعنوان کسانی که تن به قلمزنی ندادهاند، یاد میکنند و توضیح میدهند: «استاد احساسات حدود ۴۵ سال دارد و در بازار حجارها در کارگاهی کوچک که محل فروش نیز هست، کار میکند. مغازه وی لبریز از ظروف سنگی است که با ظرافت بسیار، از سنگ مرمر، سنگ هرکاره و سنگ سیاه تراشیده شده است و هیچ نمونه قلمزنی در دکه او نیست و این نشانهای از علاقه وی به کار تراش و پرهیز از صنعتی است که با این هنر آمیخته شده است.
محمد تقی زینلزاده هم هشتادوپنجساله و در بازار حجارها، صاحب دکه و کارگاه کوچکی است. او کار را با ساختن ظروف هرکاره در همین بازار شروع کرده و در یکی از کارهای تراش، یکی از انگشتان خود را از دست داده است.»
ناگفته نماند در دهه ۵۰ سنگتراشهای مشهدی دارای صنف هستند، سندیکا ندارند و هیچگونه وسایل ایمنی برای آنان در نظر گرفته نشده است. البته امید دارند که شرکت تعاونی پیدا کنند و از نظر سلامتی و بیمه و دیگر مزایا تأمین شوند.
رئیس صنف سنگتراشها هم فردی به نام حجارباشی است که ریاست را بین فرزندان خود تقسیم کرده است.
بههمیندلیل هم در صنف این پیشه چهار دسته حجار، سنگتراش، چرخکار و قلمزن به وجود آمده که ریاست هر بخش برعهده یکی از پسران حجارباشی است.