صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جهانی شدن در پرتو هویت

  • کد خبر: ۱۱۵۲۴۹
  • ۱۲ تير ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۸
محمدجواد استادی - پژوهشگر مطالعات فرهنگی

«جهانی‌سازی» پنداره‌ای است که در دهه‌های گذشته، قدرت‌های بزرگ استعماری و با بهره بردن از الگو‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی همواره در دستورکار خودشان داشته‌اند. در این رویکرد یکسویه که تأمین منافع برخی کشور‌ها را هدف قرار داده است، می‌کوشند دیگر کشور‌ها را وادار کنند ساختار و رفتارشان را بر پایه الگو‌های واحدی که از سوی طراحان برنامه جهانی‌سازی پیش‌بینی‌شده است هماهنگ کنند.

در چنین وضعیتی، کشور‌ها هویت و ویژگی‌های اختصاصی و به‌عبارت‌دیگر مهم‌ترین عوامل قدرت خویش را از دست می‌دهند و در الگوی تحمیلی جهانی‌سازی هضم و به پاره‌ای از دستگاه خلق ثروت و قدرت برای استعمارگران تبدیل می‌شوند.

در چنین الگویی، به مرور زمان کشور‌ها همه داشته‌های خویش را از دست می‌دهند و به شکلی خطرناک دچار «ازخودبیگانگی فرهنگی» می‌شوند. به طور طبیعی، یکی از برجسته‌ترین بستر‌های زمینه‌سازی درگیر شدن کشور‌ها در فرایند «جهانی‌سازی» بهره بردن از عناصر و مؤلفه‌های فرهنگی به‌ویژه در بستر‌های بنیادین زیست اجتماعی یعنی «شهرها» است.

به عبارت بهتر، فرهنگ‌سازی لازم برای قرار گرفتن کشور‌ها در مسیر اهداف جهانی‌سازی ایجاد دگرگونی در نگرش، رفتار و نیاز‌های مردم است تا با این روش، دولت‌ها خواه‌ناخواه در این مسیر قرار گیرند. به عبارت بهتر، در راستای تحقق ایده جهانی‌سازی تحمیلی از سوی قدرت‌های استعماری، نخست شاهد دگرگونی شهر‌ها در ابعاد گوناگون با هدف تأثیر بر شهروندان بوده‌ایم.

برای نمونه، مروری بر دگرگونی‌های شهری در دوران پهلوی در حوزه شهری، آن هم در ابعاد گوناگون کالبدی، فرهنگی، ساختاری و نهادی، نشان می‌دهد الگوی حرکت به سوی دگرگونی‌های فرهنگی با هدف آماده شدن زمینه برای اجرای برنامه‌های جهانی‌سازی به شدت پیگیری شده است.

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، یکی از اصلی‌ترین رویکرد‌های بنیادین در راهبری جامعه ایرانی، بر هم زدن نظم تحمیلی موجود، توجه به هویت اصیل اسلامی و ایرانی و کوشش برای به جای آوردن نقش کنشگر در جامعه جهانی به جای حل شدن در ساختار تحمیلی از سوی ابرقدرت‌ها در نظر گرفته شد.

این رویکرد کلان بر این باور است که کشور‌ها و جامعه‌های گوناگون هریک به دلیل برخورداری از منابع هویتی بسیار گوناگون و برخورداری از تجربه زیستی درازمدت و البته ویژگی‌های بومی، ظرفیتی ویژه و ارزشمند هستند که نباید این توانمندی‌های خویش را در مدل تحمیلی بهره‌کشی‌ای که تنها اهداف چند کشور را تأمین می‌کند از دست دهند. بر این بنیاد، «جهانی‌شدن» رویکرد دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت.

در مسیر جهانی‌شدن کوشش می‌شود از ظرفیت، امتیازات و تجربه‌های هر کشوری در مسیر شکل گرفتن جهان جدید مبتنی بر آرمان‌های اصیل انسانی و تأمین منافع همه گروه‌ها و کشور‌ها بر پایه عدالت بهره برده شود. در این الگو، همه کشور‌ها ضمن حفظ هویت و چهره بومی خویش در هم‌کنش منطقی جهانی کوشش می‌کنند ضمن بهره بردن از تجربه دیگر کشور‌ها و ارائه راهکار‌ها و ظرفیت‌های خویش، برای حل مشکلات و مسائل جهانی ایفای نقش کنند و به این ترتیب، جهانی بهتر برای زیست انسان معاصر فراهم آورند.

آشکار است که فرایند جهانی شدن نیز از تراز شهر‌ها به‌عنوان مهم‌ترین بستر زیست انسانی آغاز می‌شود. به هر میزان ظرفیت تاریخی و هویتی و منابع معنابخش یک شهر پیچیده، دامنه‌دارتر و کهن‌تر باشد، ظرفیت ویژه‌تری در نقش‌آفرینی کشورش در تعاملات جهانی خواهد داشت.

بر این بنیاد است که شهر‌ها کوشش می‌کنند بتوانند از حداکثر داشته‌های خویش در این مسیر بهره برند تا ضمن حضور در عرصه جهانی و تبدیل شدن به جزئی مهم از فرایند‌های جهان معاصر، منافع خویش را نیز دنبال کنند. ساده‌تر آن است که بگوییم حضور فعال شهر‌ها در فرایند جهانی‌شدن، باعث می‌شود به جای اضمحلال در الگو‌های تحمیلی جهانی، فرهنگ و داشته‌های خویش را جهانی کنند و به حضور فعال و مؤثر در وضعیت جهان امروزین دست یابند.

بر این بنیاد، امروز شهر‌ها مراکزی فعال، پویا و زایا در مناسبات جهانی در نظر گرفته می‌شوند و مدیران شهری کوشش می‌کنند برای تحقق این امر و بهره بردن از مزایای آن، «برند» شدن شهر‌های خویش را در دستور کار قرار دهند. در واقع، دیپلماسی شهری کوشش می‌کند تعاملات و ارتباطات شهر را با جامعه جهانی مدیریت کند تا با برقراری ارتباط متعادل و منطقی با دیگر شهر‌ها و کشور‌ها زمینه پیشرفت شهری حاصل آید.

آشکار است که دیپلماسی شهری سیاست‌های ارتباط و روابط بین‌الملل شهر با دیگر شهر‌های جهان را در سایه سیاست‌های کلان ملی دولت و حاکمیت پیگیری می‌کند تا از اعمال سلیقه و تناقض‌های احتمالی جلوگیری شود.

بر این اساس، توجه به دیپلماسی شهری در تراز‌های گوناگون آن شامل بهره بردن از دانش‌های مورد نیاز تحقق آن، ایجاد الگو‌های بومی برای این امر، تأسیس ساختار‌های مورد نیاز، تربیت نیروی انسانی متخصص و مواردی از این دست یکی از نیاز‌های بنیادین است. از جمله خلأ‌های امروز بسیاری از شهر‌های ما با توجه به وجود ظرفیت عظیمی که در آن‌ها قرار دارد، بی‌توجهی به دیپلماسی شهری یا فعال نکردن آن است.

آشکار است بدون بدل شدن یک شهر به برندی جهانی یا بی‌توجهی به لزوم بهره بردن از ظرفیت حضور در عرصه‌های جهانی، به مرور زمان، شهر با آسیب‌هایی در حوزه‌های گوناگون روبرو می‌شود و نقش پویای خویش را در تعاملات از دست خواهد داد.

چنانچه اشاره شد، در مسیر جهانی شدن شهر نیازمند برداشتن گام‌هایی هستیم. رسیدن به این باور و انگیزه برای مدیران شهری، برخورداری از دانش‌های مورد نیاز برای تحقق دیپلماسی شهری، ایجاد ساختار‌ها و نهاد‌های لازم برای این امر، هماهنگی با سیاست‌های مرکزی کشور، هماهنگی‌های درون‌شهری با دیگر نهاد‌های فعال در حوزه شهر، دستیابی به الگو‌های بومی دیپلماسی شهری، شناسایی ظرفیت‌ها و داشته‌های شهری، پایش وضعیت جهانی و نیازسنجی مداوم، بهره بردن از ابزار‌های گوناگون اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... برای برقراری ارتباطات بین‌الملل و تدوین قوانین اختصاصی یا بازنگری در قوانین موجود با رویکرد بین‌الملل از مواردی است که باید مورد توجه و پیگیری قرار گیرد.

مشهد مقدس به دلیل برخورداری از ذات تعاملی ویژه حاصل از مرکزیت مسئله «زیارت» به عنوان عامل اصلی شکل‌گیری این شهر، ظرفیتی ویژه برای حضور در تراز‌های جهانی و ایفای نقش فعال در این زمینه دارد. «زیارت» به عنوان یک عامل معنابخش و اثرگذار بر همه عرصه‌ها، وضعیت و توانمندی ویژه‌ای برای شهر مشهد ایجاد و تحقق برند مشهد را بسیار دست‌یافتنی کرده است. به عبارت دیگر، زیارت همچون روحی است که به همه عرصه‌های گوناگون شهر در حوزه فرهنگ، اقتصاد، کالبد، سیاست و ... معنا و حیات می‌بخشد.

دیپلماسی فعال شهری باید بتواند به جای بخشی‌نگری، روح شهر را درک کند و در تعاملات جهانی، برند شهری را در نظر بگیرد و از کار‌های پراکنده و مقطعی بپرهیزد.

به عبارت ساده‌تر، منظور این است که به‌عنوان‌مثال تنها توجه به یک عرصه اقتصادی خاص در فرایند دیپلماسی شهری اشتباه است و اثری بنیادین بر جای نخواهد گذاشت.

دیپلماسی شهری زمانی موفق خواهد شد که بتواند با توجه به دال مرکزی شهری، همه ظرفیت‌ها را شناسایی و با طی کردن گام‌هایی که پیش‌تر به آن اشاره شد، شهر را به طور فعال وارد عرصه‌های جهانی کند. از این رو که دال مرکزی مشهد مقدس امر زیارت است، دیپلماسی شهری باید بتواند در پرتو امر زیارت، سیاست‌های خویش را تعریف و از پراکنده‌کاری و بخشی‌نگری پرهیز کند.

تحقق این امر به لوازم و بایسته‌هایی نیاز دارد که باید از سوی از سوی مدیریت شهری، دست‌کم در گام‌های نخست، با‌جدیت هوشمندانه، پیگیری شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.