مردم دوران باستان که با دانش نجوم آشنایی داشتند میدانستند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند.
رضا سلیماننوری - یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود یک سنت باستانی است، مردم دوران باستان که با دانش نجوم آشنایی داشتند میدانستند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند. مهمترین هدف آیین شب چله دورهم بودن خانواده است.
یلدا، سنت ۷۰۰۰ ساله ایرانیان
یلدا، بلندترین شب سال از گذشتههای دور برای اقوام ایرانی با جشن و رسوم خاص به صبح میرسیده است. نزدیک به ۷۰۰۰ سال است که ایرانیان آخرین شب پاییز را که طولانیترین و تاریکترین شب سال است، تا سپیدهدم در کنار یکدیگر صبح کرده با رسوم مختلف به سر میکنند. این شب که به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود، در خراسان و مشهد قدیم نیز با آیین و رسوم خاصی سپری میشده که شاید بسیاری از آنها امروز به فراموشی سپرده شده است.
جشن یلدا در سرزمین خورشید
شب یلدا در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و از همینرو از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. پیشتر ایرانیان روز پس از یلدا را (یکم دی ماه) «خورروز»، روز تولد خورشید و دیگان میخواندند که به استراحت و تفریح پرداخته و تعطیل عمومی بود. نام خراسان نیز از خور به معنای خورشید و سان به معنای سرزمین گرفته شده است. برای همین طلوع خورشید در این سرزمین به نسبت سایر سرزمینها از معنای عمیقی برخوردار است و حتی شب یلدا هم به مناسبت اینکه نخستین بارقههای نور خورشید به سرزمین خراسان باریده میشود، جایگاه مهمی دارد.
فردوسی بزرگ به استناد منابع خود، یلدا و خورْ روز را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت دادهاست.
شب چله همان یلداست
هنوز در بسیاری از نقاط ایران بهخصوص در خراسان برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله (شب سیاه و سرد) استفاده میشود که به معنای شبی است که فردای آن چهل روز تا جشن سده ماندهاست.
مشهدیها در این شب رسم داشتند که در منزل بزرگ خاندان جمع شده و ضمن خوردن تنقلات، به خواندن شاهنامه بپردازند. البته در اغلب موارد در کنار شاهنامه و داستانهای آن، کتاب حمله حیدری و حتی قصههایی که در بین عامه مردم از جایگاه خاصی برخورار بوده، مانند داستانهای امیرارسلان نامدار نیز در این جمع مورد توجه بود. دیوان حافظ و فال حافظ در سالهای سده معاصر به آیین چله مشهدی اضافه شده است.
هندوانه یلدا
خوردن هندوانه در شب چله هم در خراسانرضوی و مشهد یک رسم دیرینه است. بر حسب اعتقادات قدیم در نگاه طب سنتی طبایع انسان به دو طبع سرد و گرم تقسیمبندی میشد که ترکیبی از شدت و ضعف چهار عنصر خون، صفرا، سودا و بلغم در هر فرد میدانستند.
خراسانیها معتقدند که خوردن هندوانه در شب یلدا باعث گرمی مغز و سوزندگی جگر میشود و اعتقاد دارند خوردن هندوانه چهار عنصر اصلی که شکلدهنده طبع انسانی است را به حالت تعادل و اعتدال میرساند. مشهدیهای قدیم معتقد هستند که اگر مقداری هندوانه در شب چله میل کنند، در سراسر چله بزرگ و کوچک؛ یعنی در زمستان سرما و بیماری بر آنها اثر نخواهد داشت. البته بعد از خوردن هندوانه، رسم بر این بود که پوست هندوانه را به پشت بام همسایه بیاندازند تا اگر استطاعت خرید این میوه را ندارد، پوست آن را بتراشد و بخورد و این عمل تا بام همسایه هفتم ادامه داشت.
طبقکشی در یلدا
از مراسم دیگر این شب، فرستادن خوانچه میوه از طرف داماد برای خانواده عروس بود. در این خوانچه باید لااقل هفت رنگ میوه (انار، انگور، پرتقال، سیب، گلابی، هندوانه و ...) موجود میبود. هدایای مناسب از قبیل قواره پارچه، دستبند یا گردنبند برای عروس هم همراه آن میشد. این خوانچهها در طبق مسی قرار گرفته و توسط افرادی با عنوان طبقکش به خانه عروس ارسال میشد. این مردان در پی یکدیگر با شادی و پایکوبان، راهی خانه عروس میشدند. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود، لباس و یا قطعه پارچهای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده میفرستاد.
برفشیره، طعم معجونی از بارش زمستانی
در مشهد قدیم اگر قبل از شب چله برف باریده بود، زنان خانواده اقدام به تهیه برف و شیره برای شب چله میکردند تا حاضران در مراسم شب چله با خوردن برف شیره، با شیرین کردن کام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی کنند.
همچنین بهعلت فرا رسیدن فصل سرما، انسان نیاز به نیرو و توان بیشتری دارد که خوردن مغز بسیاری میوهها از جمله بادام، گردو و مغز میوههایی که در خراسان زیاد کشت میشود، مانند هندوانه، خربزه و کدو مرسوم است و تهیه و آماده کردن اینها معمولاً توسط زنان صورت میگیرد.
کفزنی با دسته گز
اما یکی از آیینهای ویژه شب چله در بخشهای جنوبی خراسان، مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره انگور آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان آورده میشود.
در مشهد کنونی به غیر از برخی خانوادههای اصیل، کمتر آیین شب چله به روال قدیم برگزار میشود. شب چله در مشهد هماکنون بیشتر به برنامههای عمومی برگزار شده در مکانهای فرهنگی و هتلها و البته جمعهای شبانه خانوادگی کوچک که در آن حداکثر هندوانهای خورده شده و فال حافظی گرفته میشود، خلاصه شده است.