محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ اکران فیلم غیرکمدی برزو نیک نژاد در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر باعث شد که «دوزیست» از منتقدان متوقعی که در ایام جشنواره، انبوهی از مهمترین فیلمهای سال را به تماشا مینشینند، بازخوردهای چندان مثبتی نگیرد. مشکل این فیلم، اما به طور مشخص آن است که برای طرفداران پروپاقرص سینما و منتقدان سختگیر تولید نشده است. برعکس، «دوزیست» یک فیلم ساده برای مردم عادی است؛ کسانی که شاید در سال یکی دوبار به سینما بروند و نیاز دارند اثری را حد فاصل بین عبرت آموزی و سرگرمی سازی، روی پرده نقرهای تماشا کنند.
درباره یک فیلم کمدی زرد یا اثری که مملو از سیاه نمایی باشد، حرف نمیزنیم؛ صحبت بر سر محصولی است که عموم مردم ایران، به استثنای افراد مدعی اندیشه و خورههای سینما، هدف گرفته اند و به جای موعظه کردن و انتقادهای تند چندلایه، قصد دارد مخاطبان را با نام ستاره هایش به سینما بکشاند، آنها را با قصهای سرراست سر ذوق بیاورد و درنهایت، به شکلی محترمانه، به فکر کردن درباره یک آفت اخلاقی رایج دعوت کند.
کارنامه کاری برزو نیک نژاد به وضوح نشان میدهد که این کارگردان نسبتا پرکار که با مجموعههای تلویزیونی کمدی نزد مخاطبان شناخته میشود، بارها بین گونههای نمایشی مختلف و مدیومهای تلویزیون و سینما رفت وآمد کرده است. به نظر میرسد که همین مسیر طی شده توسط نفر اول پروژه «دوزیست»، بر روی سطح کیفی این اثر نیز سایه سنگینی انداخته است.
«دوزیست»، فیلمی با ساختار روایی ساده است، اما لحن کلی اثر و روابط علی ومعلولی وقایع درنمی آیند. برخی خرده پی رنگهای مندرس ازجمله ماجرای گاو صندوق و مثلث روابط، نیز میتوانستند با پختگی بیشتری طراحی شوند تا قصه، رنگ امروزی بهتری به خود بگیرد.
تعداد زیاد کاراکترها باعث شده است روابطشان به عمق نرود و برخی شوخیهایی که لابه لای متن گنجانده شده اند، امکان تبدیل شدن «دوزیست» به یک تراژدی واقعی را از آن سلب میکنند. شاید فیلم نامه میتوانست قدری از وقایع فرعی قصه کم کند تا فرصت کافی برای واکاوی گذشته سه شخصیت اصلی داستان فراهم شود.
درباره «دوزیست» بارها گفته شده است که «فیلم فارسی مدرن» است. اما این اظهارنظر صرفا با متر و ملاک سینمایی بیان شده است و یک تفسیر درون متنی و نصفه ونیمه از فیلم به دست میدهد. در ساحتی کلی، قصه فیلم با ورود یک زن به محفل سه مرد آغاز میشود و برخی کنشهای شخصیت اصلی نیز بی شباهت به الگوهای محبوب سینمای قبل از انقلاب نیست. فیلم تازه برزو نیک نژاد اما، آن قدرها هم دم دستی و نتراشیده نیست که با عبارت «فیلم فارسی» تحقیرش کنیم.
«دوزیست» یک فیلم سرراست و ساده است که تلاشی برای هنری و روشنفکرانه به نظر رسیدن از خود نشان نمیدهد. فیلم ساز با دغدغه اصلی خود که مفهوم دورویی است، پا به عرصه روایت یک داستان چندوجهی گذاشته است و این مضمون اخلاقی و روشن نیازی به اطوارهای پیچیده هنری ندارد.
نیک نژاد به درستی دریافته است که مخاطبان فیلمش، مردم عادی هستند و لازم است به سادهترین شکل ممکن با قصهای خوش ریتم و روایت خطی آشنا، تمرکزش را بر صیقل زدن موضوع دورویی و هشدار دادن به بیننده بگذارد. شاید بتوانیم بپرسیم که چنین اثری اساسا چرا در جشنواره فیلم فجر حضور داشته، اما حالا که به عنوان یک فیلم عادی روی پرده رفته است، نمیتوان با برچسبهای تحقیرآمیز، یک اثر پرظرفیت برای فروش و پرامید برای به فکر واداشتن مخاطب عام را هدف هجمه قرار داد؛ به خصوص که نگاهی به جامعه امروز ایران دارد؛ مسئله دورویی، بی صداقتی و به اصطلاح زیرآبی رفتن، از موضوعات رایج و مهم در سطوح مختلف روابط انسانی است.
ترکیب بازیگران «دوزیست» از مهمترین قوتهای این فیلم به شمار میرود. سه چهره محبوب سینمای ایران که در سالهای اخیر دوران اوج خود را سپری میکنند، ایفای سه نقش اصلی را برعهده دارند. حتی بدترین جواد عزتی ممکن هم برای یک فیلم متوسط، امتیازی بی بدیل محسوب میشود؛ به خصوص که ایفاگر یک شخصیت همدلی برانگیز به نام عطا باشد. پژمان جمشیدی در یکی از معدود تجربیات جدی خود در اواخر دهه قبل، هم زمان با ایفای ظریف پلشتی و وقاحتی که مقتضای نقش است، لحظات بامزهای را خلق میکند. هادی حجازی فر اما، در شمایلی کاملا متفاوت در فیلم تاب میخورد و ذخیره میشود تا در پایان بندی قصه، به شکل مدنظر فیلم ساز، کار را دربیاورد.
به این فهرست، الهام اخوان، استعداد جوان آثار برزو نیک نژاد، را هم اضافه کنید که از پس گره افکنی و آشوب به پا کردن برمی آید و هم زمان ترس و استیصال را در چهره اش منعکس میکند. سعید پورصمیمی نیز، با وجود کمرنگ بودن نقشش، در خلق مهمترین لحظات فیلم، تأثیری درخورملاحظه دارد. درکنار این ها، ستاره پسیانی در شمایلی که چندین بار دیگر هم تکرارش کرده است، باورپذیر ظاهر میشود و مانی حقیقی نیز در کالبدی فرو رفته است که قرابتی با نقشهای قبلی او و سبک شخصیت واقعی اش ندارد. همه این چهرهها میتوانند مخاطب را به تماشای یک فیلم هم زمان سرگرم کننده و تامل برانگیز ترغیب کنند.