زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ حاج حیدر رحیم پور با وجود خدمات متنوعش برای انقلاب، نه تنها هرگز ادعا و سهمخواهی نداشت بلکه تا آخرین لحظه عمر، خود را مدیون و خدمتگزار انقلاب میدانست. او همچنین با پرورش شاگردان و از سوی دیگر قلم زدنهای صریح و بیباکانهاش همواره درصدد اصلاح انحرافات و رشد و پویایی انقلاب بود. در این مجال بیشتر با حاجحیدر رحیمپور ازغدی به روایت شاگردانش آشنا میشویم.
حاج علی سهیلی که از کودکی هم محلهای خانواده رحیم پور ازغدی بوده و بیش از چهل سال است که با این خانواده آشنایی دارد، میگوید: «همان اوایل انقلاب از طریق فرزندانش که در بسیج محله فعالیت داشتند، آشنایی و ارتباطم با این خانواده بیشتر شد. در دوران دفاع مقدس نیز همراه حاج حسن رحیم پور در جبهه حضور داشتم. طی دهه ۷۰ به بعد هم در جلسات منزل حاج حیدر حضور داشتم که البته، چون در سپاه شاغل بودم، حضورم در این جلسات تبعاتی داشت، اما به عنوان یک جوان به چنین فرد عالمی که هم در ابعاد مختلف صاحب نظر باشد و هم در دسترس و اهل تعامل باشند نیاز داشتم.
متأسفانه کمتر افرادی بودند که صاحب فکر و ایده و حرف نو باشند و با وجوداین در مشهد ماندگار شوند، اما حاج حیدر از کسانی بود که باوجود نگاه جدیدش به موضوعات و حرفهای جدیدش، نه تنها در مشهد ماند بلکه در خانه اش همیشه به روی همه باز بود و هرکس هر سؤالی داشت به راحتی میپرسید.»
او در توصیف ویژگیهای شخصیتی حاج حیدر ادامه میدهد: «از مهمترین ویژگی هایش این بود که ارتباط و تعامل با مردم را از همان ابتدای انقلاب حفظ کرده بود؛ هرچند، چون نویسندهای منتقد بود، معمولا مسئولان به خاطر نقدهای صریح و غیرمحافظه کارانه دل خوشی از ایشان نداشتند و به همین خاطر بارها میگفت که من در شهر خودم هم مظلوم هستم، اما منش و اخلاقش طوری بود که گروههای مختلف مردم از هر سنی علاقهمند به استفاده از محضرش بودند.
ایشان همچنین جزو معدود افرادی بود که هرگز چشمداشتی به قدرت و ثروت نداشت و هرگز از کوچکترین امتیازی استفاده نکرد، حتی وقتی پسرش حمید به شهادت رسید، سنگ مزارش را هم خودش تهیه کرد. میگفت هیچ چیز از دولت نمیخواهم وظیفه ام این است که خدمت کنم. بعد از انقلاب نیز پس از چند ماه مسئولیت اجرایی، عرصه خدمت در صحنه را انتخاب کرد و سراغ کار و تلاش برای رفع نیاز جامعه رفت؛ از کارخانه موزاییک سازی تا دام داری و کشاورزی که گاهی نه تنها سودی برایش نداشت بلکه ضرر هم میکرد، ولی چون کار تولید بود و مشکل مردم را حل میکرد، ادامه میداد.»
سهیلی همچنین اضافه میکند: «حاج حیدر در عین مباحث جدی و مهمی که مطرح میکرد، خوش برخورد، شوخ طبع و جذاب بود. از دیگر نکات جالب توجه زندگی اش ساده زیستی بود؛ هر چند قبل از انقلاب وضع مالی اش بهتر بود، اما هیچ وابستگی مادیای نداشت؛ از این رو هم خدمتگزار انقلاب بود و از هزینه مال برای آن دریغ نداشت و هم بااینکه منزلش محل رفت و آمد و پاتوق بسیاری از مسئولان بلندپایه بود، وضع زندگی و خانه اش قدیمی و پایینتر از متوسط جامعه بود.
او وجه تمایز حاج حیدر با سایر علمای زمان را این گونه شرح میدهد: «در میان هم دوره ایهای ایشان، برخی افراد صرفا نیروهای فکری و نظری برای انقلاب بودند که وارد عرصه اجرا نمیشدند و برخی هم صرفا نیروی اجرایی بودند، اما ایشان به تناسب نیاز انقلاب در هر دو عرصه حضور پررنگ داشت و فکر و عملش از هم جدا نبود. از جدیترین مدافعان انقلاب و در عین حال از صریحترین منتقدان ایرادات و اشکالات به منظور اصلاح بود و به همه فرزندان و شاگردانش نیز یاد داد که باید با صراحت و صداقت و کنار گذاشتن محافظه کاری، درباره مسائلی که میبینند و اشراف پیدا میکنند، اظهارنظر داشته باشند؛ زیرا اینکه در نظام اسلامی کسانی باشند که باوجود پایبندی ریشهای به انقلاب، ولایت، ارزشها و آرمان ها، بیشترین نقدهای عالمانه را هم داشته باشند، مقوم انقلاب خواهد بود.
در عرصههای مختلف بدون محافظه کاری نقد میکرد و هزینه اش را هم میداد؛ حتی مسئولیت مواضع و انتقادات دیگران را هم میپذیرفت؛ مثلا اگر روی شاگردانش فشار میآوردند، میگفت من فلان حرف را گفته ام. نه تنها پیش از انقلاب که در دهه ۷۰ نیز زندانی شد تا منزوی شود، اما این هرگز باعث نشد منفعل یا ساکت شود و تا پایان عمر شریفش همان روحیه نقد و مطالبه گری را حفظ کرد. اکنون هم پس از رحلتش، شاگردان جلسات هفتگی را در منزلش ادامه داده اند و ضمن بازخوانی افکار و اندیشههای حاج حیدر، چراغی را که ایشان سالها قبل برای کادرسازی روشن کرده بود، دوباره برافروخته اند.»
دکتر سعید خورشیدی، از دیگر شاگردان و مریدان حاج حیدر، از دوران نوجوانی اش است؛ «اولین آشنایی من با استاد رحیم پور ازغدی به تابستان سال ۱۳۷۷ برمی گردد که در دبیرستان آینده سازان درس میخواندم و جلسات هفتگی با محوریت خاطره گویی انقلاب توسط بسیج برنامه ریزی شده بود تا ما جوانان و نوجوانان با روایتی اصیل و بی واسطه از انقلاب آشنا شویم.
حاج حیدر که اولین میهمان این جلسات بود، از دو جهت برایم متفاوت بود؛ یکی اینکه پیش از برگزاری جلسه که اطلاعیه آن را در مرکز شهر از جمله در اطراف حرم مطهر نصب کرده بودیم و بعضی شان کنده شده بود؛ زیرا برخی شان نسبت به حاج حیدر حساسیت دارند. برای من خیلی عجیب بود چرا چنین برخوردی داشته اند؟ مگر حاج حیدر چه شخصیتی است که این قدر رویش حساسیت دارند؟ دومین وجه تفاوت حاج حیدر برایم در آن جلسه، یکی از جملاتش در نقد سیاست گذاری فرهنگی کشور بود که گفت نهج البلاغه خوانهای ما بعد از انقلاب، تواشیح خوان شده اند و این برای من که از دوره راهنمایی در مدرسه و مسجد عضو گروه تواشیح بودم، تلنگر جالبی بود.
او در توضیح چرایی جذابیت حاج حیدر برای خود و سایر جوانان میگوید: «برای من سالهای ۷۷ تا ۸۰، جذابیت مکتب حاج حیدر در این بود که فردی انقلابی و ورای دوگانه ساختگیِ جناحهای سیاسی بود؛ از یک سو دل بسته و دغدغهمند انقلاب اسلامی بود، اما نه تنها متعلق به جناح راست و دچار جمود، تحجر، محافظه کاری، منفعت طلبی یا فراموشی آرمانهای انقلاب نبود بلکه منتقد و نوآور بود و از سوی دیگر بااینکه اصلاحگر بود، به جناح اصلاح طلبان تعلقی نداشت و اصلاحگر متدین و ریشه دار بود نه غرب زده. اصلا به وضع موجود راضی نبود و معتقد بود انقلاب برای اهداف والاتری آمده است که نباید فراموش شود، اما این نارضایتی و اعتراضش هرگز خارج از چهارچوب نبود.
در مقابل نقد برون گفتمانی که بعضا چهرههای اصلاح طلب و خارج از ساختار داشتند، نقد درون گفتمانی برمبنای ادبیات اصیل دینیِ برآمده از میراث اندیشه شیعی داشت، نه بر اساس ادبیات غربی. مخاطب میفهمید که او از جنس انقلاب است، آرمانهای انقلاب به جانش نشسته است و تحقق اینها را از ساختار موجود طلب میکند. به همین دلیل هم با فراخوان عدالت خواهی رهبر انقلاب، حاج حیدر که یاری، ولی امر را بر خود وظیفه میدانست، بدون هیچ ملاحظه سیاسی به میدان آمد. این انقلابی اصیل بودن ایشان در کنار ارتباط نزدیک و توصیف بی واسطهای که از سایر چهرههای انقلابی از جمله رهبر معظم انقلاب داشت، برای من و سایر جوانان بسیار جذاب و شوق انگیز بود.»
خورشیدی اضافه میکند: «برای منِ اکنون نیز که دانش آموخته علوم اجتماعی است و از این منظر به حاج حیدر مینگرد، جمع دو مسئله در حاج حیدر جذابیت دارد؛ اینکه از یک سو برآمده از سنت عامیانه جامعه ایران و فرهنگ و مرام پهلوانی و جوانمردی و در خانه اش به روی همه باز بود و از سوی دیگر فرهیختگی و عالمانگیای داشت که حاصل تحصیل در حوزه و هم دوره بودن با رهبر معظم انقلاب، استاد شریعتی و آیات عظام همچون مجتبی قزوینی بود. جمع بین این دو مؤلفه یعنی ویژگیهای فرهنگ عامیانه با فرهیختگی علمی و دانشی واقعا منحصر به فرد است؛ زیرا برخی فضلا فضلشان صرفا محدود به حیطه علمی است و مثلا دانش معاش خوبی ندارند، نمیتوانند زندگی شان را اداره کنند و در سبک زندگی لنگ میزنند.
مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی الهیات قوی، رویکرد توحیدی و ایمان به سنتهای الهی را ویژگی شاخص حاج حیدر معرفی میکند و در پاسخ این پرسش که فردی نوآور، چون او چگونه فضای مشهد را تاب آورد و هجرت نکرد، ادامه میدهد: «اصولا حاج حیدر آدمی نبود که اگر عرصه برایش تنگ شد، بترسد یا کوتاه بیاید. چیزی برای باختن نداشت. خودش و خانواده و زندگی اش در خدمت انقلاب بودند و از هزینه دادن برای آرمانها هراسی نداشت که میدان را ترک کند؛ به عبارت دیگر هزینه دادن برایش خط قرمز و مانع نبود. از طرفی هم از لهجه تا خانواده و مثالهای صحبت هایش برآمده از سنت اصیل مشهدی بود؛ باسخاوت، بی تعارف، نترس، متواضع، با ذکاوت، تولیدگر و. یک قهرمان تمام عیار مشهدی.»
به عقیده خورشیدی، مهمترین خدمت حاج حیدر رحیم پور تربیت نیرو برای انقلاب اسلامی بود. او با سخنان، نقدها و روشنگری هایش کمک کرد تا جوانان اطرافش تصویری درست و جامع از انسان انقلابی داشته باشند؛ زیرا در میانه دهه ۷۰ و ۸۰ به این جمع بندی رسیده بود که دستگاههای فرهنگی متولی تربیت نیروهای انقلابی، ابعادی از روحیه انقلابیگری، یعنی مطالبه گری و نقد را سانسور میکنند؛ به این ترتیب شکاف بین نسلی میان نیروهای انقلاب را ترمیم کرد. او همچنین ایدههای اجرایی خوبی در زمینه صنعت و کشاورزی، جنبش نرم افزاری، مناظره و آزاداندیشی، پویایی حوزههای علمیه و جدیت در مبارزه با مفاسد اقتصادی داشت.
او همچنین با اشاره به خاطره ای، از غیرت دینی حاج حیدر و تسلطش به آموزههای اسلام میگوید: «با یکی از دوستان دانشگاه که از من بزرگتر و منتقد حوزه علمیه بود، پیش حاج حیدر رفتیم. دوست من گفت یکی از ضعفهای حوزههای علمیه این است که در معارف حوزوی به ابعاد اجتماعی اسلام از جمله عدالت خیلی نپرداخته و محدود به احکام فردی است. حاج حیدر برافروخته شد و گفت شیعه این گونه نبوده است. ما همه فقهمان اجتماعی است. چه کسی گفته است دین در عرصههای اجتماعی حرف ندارد؟
بعد هم با همان ناراحتی در کتابخانه را باز کرد و چند کتاب حوزوی قدیمی برداشت و اتفاقی برخی صفحات را باز کرد برای دوستم خواند که همه احکام اجتماعی بود و خطاب به دوستم ادامه داد: پسرجان من این کتابها را اتفاقی بیرون کشیده و باز کرده ام، اما دیدی که چقدر حرف داشت. حالا اگر دقیق مراجعه کنیم که جای خود دارد. آن روز من از نزدیک یقین و غیرت حاج حیدر به اسلام و تشیع را دیدم و حس کردم که گفتار و رفتارش فریاد میزد ما از مسئله و پرسش باکی نداریم، زیرا دینمان پاسخ همه مسائل را دارد.»
محمدمهدی خالقی، از دیگر جوانان پای منبر حاج حیدر که بیش از دو دهه افتخار شاگردی در محضرش را داشته و اکنون در زمینه مستندسازی منشأ آثار جالب توجهی است، نحوه آشنایی اش با این استاد گران قدر را این گونه شرح میدهد: «حدودا ۲۳ ساله و دانشجو بودم که به واسطه رفقای مسجد سناباد با حاج حیدر آشنا شدم و دیدم جوانان به صورت پراکنده با ایشان ارتباط دارند.
به همین خاطر نوروز ۷۹ همه را دور هم جمع کردیم و از او خواستیم جلساتی مستمر را در منزل خدمتش برسیم که موافقت کرد و هر هفته جمعه شبها تا پنج سال از محضرش استفاده میکردیم. طی این جلسات خیلی بیشتر با حاج حیدر آشنا شدم؛ خصوصا در اولین جلسه که به عنوان یک دانشجوی با شور فعالیت فرهنگی سیاسی، چنان مدلش در اداره جلسه و ارتباط با ما برایمان جذاب بود که دیگر اصلا نتوانستیم از او جدا شویم.»
او در وصف روحیات و ویژگیهای شخصیت حاج حیدر میگوید: «در یکی از جلسات، از ایشان پرسیدند که اگر مخیر بودید شبیه یکی از صحابه پیامبر باشید، دوست داشتید جای کدام یک باشید؟ پاسخ داد جای ابوذر و حقیقتا برای انقلاب ابوذر بود. عدالت خواه، تحول گرا و آرمان خواه بود. روحیه انتقادی، شجاعت عجیب، قلم بسیار توانا و سابقه سیاسی فرهنگی عمیق داشت که از نهضت نفت در دهه ۲۰ تاکنون را شامل میشد. با بزرگان انقلاب از جمله رهبرمعظم انقلاب، محمدتقی شریعتی، شهیدان مطهری و بهشتی و بزرگان حوزه رفاقت دیرینه داشت.
هرچند هیچ گاه ملبس نشد (چون تشخیص داده بود با توجه به شغل و شخصیتش بدون لباس بیشتر میتواند برای انقلاب مؤثر باشد)، عالم و مجتهد برجستهای بود که از دریچه فقه شیعی به مسائل نگاه و معارف اسلام را به شاگردانش منتقل میکرد؛ فهم و تحلیل دقیق از تحولات ایران و جهان و مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشت و روحیه انتقادی اش، پویا و رو به جلو بود؛ همیشه میگفت از گذشته درس بگیرید و آینده را بسازید. همه اینها از ایشان شخصیتی جامع و جذاب برای ما ساخته بود.»
این کارگردان و مستندساز درباره خدمات انقلابی حاج حیدر نیز خاطرنشان میکند: «همه خانواده حاج حیدر کف میدان انقلاب حضور داشتند و در مقاطع مختلف عمرش خدمات ارزندهای به انقلاب ارائه داده بود. در نهضت سال ۴۲ از یاران حاج شیخ مجتبی قزوینی بود و پس از آن همراه با آقایان سررشته دار و غنیان فعالیت وسیعی برای جا انداختن مرجعیت امام خمینی (ره) در مشهد داشت.
در ماجرای رفتن شیخ مجتبی قزوینی به دیدار امام خمینی (ره)، از عناصر اصلی و گرداننده بود و در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، از نویسندگان و شب نامه نویسهای مبرز مشهد، در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب نیز از صحنه گردانان و برنامه ریزان بود البته بر اساس مرام و منشش هرگز دنبال خودنمایی نبود و خالصانه کار میکرد.
در دوران دفاع مقدس، هم زمان چهار فرزندش در جبهه حضور داشتند. از اواخر دهه ۶۰ هم از نویسندگان مهم سیاسی و مطبوعاتی بود. در روزنامهها و مجلات بود که یادداشتهای انتقادی اش سبب اصلاح روندها و تلنگر به مسئولان بود. حاج حیدر هم زمان (از اواخر دهه ۷۰) با آموزش طیف وسیع شاگردانش، نسلی از بهترین جوانان انقلابی و عدالت خواه را تربیت کرد که تأثیرات مهم و بسزایی در جریانات دانشجویی داشتند.»
خالقی تأکید میکند: «باوجود این مجاهدتها به جز روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب که برای ایجاد امنیت، مسئولیت فرماندهی ژاندارمری خراسان را به مدت چند ماه عهده دار شد، هرگز دنبال جایگاه و مسئولیت نبود و پس از انقلاب در پی دستور امام خمینی (ره) مبنی بر حضور فعال در روستاها و افزایش تولید، همه دارایی و ارثیه را فروخت و زمین کشاورزی خرید تا انجام وظیفه اش درباره انقلاب را در این زمینه ادامه دهد. گذشته از همه اینها اگر حاج حیدر تنها یک نفر مثل آقای حسن رحیم پور را به انقلاب میداد، برای ادای دینش کفایت میکرد.»
او درباره شجاعت خاص حاج حیدر معتقد است: «محکم و ریشه دار بود. کسی نبود که با بادها بلرزد. طی این سالها هرگز ندیدم از احدی یا جریانی بترسد. محکم بر سر عقایدش ایستاده بود و سعی میکرد افرادی را که از مسیر اسلام ناب منحرف شده اند آگاه کند. انسانی نبود که جا خالی کند و بترسد و پا پس بکشد. بخشی از این نترسی و بی باکی ایشان به تربیت خانوادگی بر میگشت؛ اجدادش هم ظلم ستیز و عدالت خواه بودند و بخشی دیگر هم به سالهایی که با بزرگان دینی مشهد مانند مرحوم عابدزاده، محمدتقی شریعتی و رفقایی، چون رهبرمعظم انقلاب و علی شریعتی گذرانده بود.
این شاگرد دیرین حاج حیدر، آزادگی و ابعاد متنوع شخصیتی را بارزترین وجه تمایز او از هم دورهای هایش میداند و تصریح میکند: «حاج آقا یک ورزش کار حرفهای بود که وارد حوزه علمیه شد؛ سپس هم زمان با اشتغال به کار کشاورزی و فعالیت اقتصادی، به نویسندگی، فعالیتهای انقلابی، تربیت شاگردان و ارتباط قوی با حوزه و دانشگاه همت گماشت. او همچنین از آزادهترین چهرههای سیاسی بود که هیچ گونه وابستگیای به جریان یا حزب یا فردی نداشت. برای خود صاحب عقیده، سبک و راه مشخص بود و تنها وابسته امام (ره) و رهبری بود و از آنها پیروی میکرد.
بد نیست همین جا به خاطرهای هم از زبان ایشان اشاره کنم که میگفتند آن زمان که مقاله تندی به نام «نامهای به پیشگاه تاریخ» نوشته بودم، خدمت رهبر معظم انقلاب رفتم و مقاله را به ایشان نشان دادم و گلایه کردم که روزنامهها مقالات ما را چاپ نمیکنند. معظم له هم گفته بودند اگر مقالاتت را چاپ نمیکنند، شب نامه بنویس و بده دانشجویان منتشر کنند که حاج حیدر تا چندسال همین کار را کرد.»
همچنین یکی از جالبترین خاطراتم از ایشان این است که یک روز که با ماشین همراه حاج آقا به سمت مزرعه شان میرفتیم، یک روستایی را کنار جاده دید و گفت نگه دار. سوارش کردیم و خوش وبش کرد و تا جایی او را رساندیم. بعد غذایی هم به او داد، بدرقه اش کرد و گفت هر وقت کسی را کنار خیابان یا جاده دیدی، وظیفه داری سوارش کنی و این اجبار است. پرسیدم چرا؟ پاسخ داد:، چون بنزینی که در ماشینت میریزی یارانه همه مردم ایران است که مسئولان با حماقت، آن را فقط به ماشین دارها میدهند.
حسن میرزایی نیز که گرچه کاسبی ساده است، اما در همان چارچوب مغازه، فعالیت فرهنگی سیاسی داشته و نقدهایش را به صورت نوشتههایی پشت شیشه مغازه و حالا در صفحه مجازی اش منتشر میکند. اولین بار ۲۰ سال پیش و از طریق مقالات متمایز حاج حیدر با او آشنا شده است؛ «مقالات حاج حیدر، تند و تیز بود و مشتاق بودم از نزدیک با او آشنا شوم، اما تا مدتها جز همان مقالات، هیچ شناختی از ایشان نداشتم. به همین خاطر هم طی مدت همکاری ام با انجمن اسلامی اصناف، تا شنیدم نام یکی از همکاران، آقای رحیم پور است، فکر کردم حاج حیدر است.
چندی بعد که با مجمع مطالبه مردمی آشنا و مطلع شدم اعضای مجمع جلساتی در منزل حاج حیدر دارند، من هم شرکت کردم. البته گاهی هم به صورت شخصی میرفتم، اما ایشان میگفت هر وقت میآیید سعی کنید به اتفاق دوستان بیایید. دوست داشت دسته جمعی پای صحبتش بنشینیم. آن زمان سی ساله بودم و شغل اصلی ام موتورسازی بود، اما از وقتی جریان اصلاحات ایجاد شد، در قالب نوشتههایی پشت شیشه مغازه، در حد خودم برای مردم روشنگری میکردم که ایدههای حاج حیدر در این مسیر بسیار کمکم کرد.»
او ادامه میدهد: «حاج حیدر برایمان تاریخ معاصر مصور بود و از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و پیروزی انقلاب را با زبانی شیرین و خیلی روان و راحت برایمان مجسم میکرد، به گونهای که فکر میکردیم خودمان در متن وقایع بوده ایم. ساده زیستی حاج حیدر نیز از نکات برجسته زندگی اش بود، زیرا با وجود تمکن مالی و زندگی در منطقهای برخوردار، یک زندگی ساده و معمولی در حد اضعف مردم داشت. در تعاملاتش خیلی خودمانی و بی تکلف بود، به حدی که وقتی وارد خانه اش میشدیم احساس میکردیم به خانه خودمان وارد شده ایم.»
میرزایی اضافه میکند: «از دیگر شاخصههای بارز زندگی ایشان، نترسی و شجاعت بود که با اینکه افراد مختلف از اقشار و اصناف گوناگون پای صحبتش حضور داشتند، از جمله نیروهای امنیتی، هیچ واهمهای از کسی نداشت و با صراحت حرفش را میزد، نه در لفافه؛ البته در کنار نقد، راهکار هم ارائه میداد. دنبال این بود که باری از دوش انقلاب بردارد.
به همین خاطر در عین فعالیتهای سیاسی اجتماعی مستمر در پیش و پس از انقلاب، فعالیت قوی اقتصادی نیز داشت. میگفت وقتی انقلاب شد، احتمال دادم دشمن ما را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار دهد. به همین دلیل برای کمک به معیشت مردم به کشاورزی و دام داری پرداختم. حاج حیدر در کار اقتصادی تا جایی پیش رفت که میگفت نه تنها گوشت مورد نیاز مشهد بلکه گوشت استان را هم میتوانم تأمین کنم.»
به گفته این شاگرد حاج حیدر، کادرسازی، مهمترین خدمت او به انقلاب بود. ایشان همواره نیروهایی تربیت میکرد که هرجا بوده اند و هستند، مثمر ثمر واقع شده اند و میشوند. همچنین درحالی که برخی اندیشمندان در یک یا چند بُعد موفق هستند، حاج حیدر هم مرد تفکر بود، هم مرد عمل؛ تفکراتش را در عمل ثابت میکرد و در زندگی خودش دهها نمونه برای اثبات تحقق پذیری گفته هایش داشت. به همین دلیل وقتی میگفت میشود، مخاطبانش با تمام وجود باور میکردند که شدنی است.»