رحیمیان- فتحی | شهرآرانیوز؛ مصطفی جلیلیان مصلحی از شاعران معاصر مشهدی است. او از سال ١٣٦٧ با هدایت ادیبان نامداری، چون ذبیح ا... صاحبکار، قیصر امین پور، سید حسن حسینی و استاد احمد کمال پور و... کار خود را آغاز کرده است و در تلفیق شعر کلاسیک و شعر نو در بین شاعران شناخته شده و آثار ارزشمندی را با استفاده از این شیوه به شعر پویا و هدفمند معاصر ارائه کرده است. شعر مورد علاقه او و تبحرش در سرایش غزل، مثنوی، رباعی، سپید و نیمایی است. مصلحی سال ١٣٨٦ در رشته شعر و ادبیات فارسی به عنوان نخبه کشوری شناخته شد. او از استادان انجمن شعر معاصر خراسان رضوی و عضو ثابت انجمن شعر حوزه هنری، انجمن ادبی رضوی و خانه شعر جوان کشور بوده است.
وی همچنین موفق شده است عناوین برگزیده بسیاری در جشنوارهها و کنگرههای سراسری شعر احراز کند. از کارهای ادبی او تصحیح و ویرایش علمی، ادبی دانشنامه شعر مهدوی و دو مجموعه گزینشی شعر معاصر رضوی و عاشورایی است.
جلیلیان مصلحی چندی پیش برگزیده اولین جشنواره جهانی شعر آیینی برای شعر «قاصد خون» شد. با وی درباره دیدگاههای مختلف ادبی و عرفی درباره شعر آیینی گفتگو کرده ایم.
آن چنان که در تاریخچه و پیشینه ادبیات آیینی ما آورده شده است، همواره به دوگونه شعری در زمینه اشعار آیینی نیازمند بوده ایم، نخست برای هیئتهای عزاداری و سپس برای تولید اثر فاخر در بطن روزگار. درباره این گونه شعرها، دو نوع دیدگاه وجود دارد که نخستین آن، دید نو و با زاویههای جدید و کاوشهای نوین در شعر آیینی است و دیگری شعری که زبان سلیستر و قابل فهم تری دارد و ارتباط سریع تری با مخاطب برقرار میکند.
به این نوع از اشعار، «شعر هیئت» هم میگویند. در شعر هیئت، شاعر در پی ایجاد فضایی برای انتقال احساس است، زیرا هیئتها احساس کارایی بیشتری دارند. اگر نوآوری هم قرار است انجام شود، در همین وادی باید باشد؛ اما در شعر آیینی با ویژگی شعر ماندگار، سرایندگان در پی بیان، دید و موقعیتها و پنجرههای تازه و به یادماندنی هستند. آنها در این نوع شعر، دیگر به دنبال مضامین قدیمی و تکراری نیستند. مثلاً برای امام رضا (ع) دیگر به «گنبد طلا» و «ضامن آهو» اشارهای نمیشود.
در اینجا زوایای جدیدی از امام رئوف، با طرز بیان تازهای واکاوی میشود. امروزه شاعران در شعری که برای امام رضا (ع) سروده میشود، در پی مأمونهای زمان و ستمدیدگان زمان میروند و درباره آنها استعاره میآورند و در این میان، پلی زده میشود به شعر رضوی و آرمانهای آن؛ بنابراین این دو گونه شعری هیچ گاه از هم جدا نبوده اند.
برخی دوستان وقتی درباره شعر و ادبیات سخنی گفته میشود خیلی سریع و قاطع اظهارنظر میکنند که: «فلان نوع شعر به درد نمیخورد و بهمان نوع شعر خوب است.» بنده کاملاً با این گونه برخوردها با ادبیات آیینی مخالفم، چرا که هر دو گونه، کارایی خود را در طول زمان نشان داده اند و جایگاهی برای خود دارند. به نظرم شاعران آیینی باید درک خود را درباره جهان پیرامون افزایش دهند تا بفهمند که هر دو نوع شعر آیینی ارزشمند است. هیچ گاه نمیشود توقع داشت شعری که در کنگره مقام نخست را کسب کرده است، در هیئت هم همان کارایی را داشته باشد.
همین قاعده از آن سوی دیگر هم امکان بررسی دارد، یعنی نمیشود توقع داشت شعری که در هیئت خوانده میشود برود در کنگره و جایزه بگیرد.
بله، بی شک تفاوت دارند، اما من به کارایی هر دو باور دارم. بسیار هستند از استادان و سرآمدان شعرهای آیینی که پیشینه و تاریخ این نوع ادبیات هستند. اکنون شاعران روزگار باید زبان امروز را درک کنند و با همین زبان، شعر بسرایند.
برای مثال جناب برقعی یا زنده یاد استاد غلامرضا شکوهی که از شاعران خوب مشهد بود، این طیف از شاعران، دریچههای تازهای در این سبک گشودند و زبان را متحول کردند. ما به اینها نیاز داریم. باور دارم که پایان نامه قیصر امین پور، با عنوان سنت و نوآوری در شعر معاصر، هنوز هم دغدغه جامعه شعری است. شاعر انگار بر لبه دیواری در حال حرکت است و حواسش باید به هر دو سوی آن باشد. دست کم، کاری که از شاعران برمی آید این است که در هر دو زمینه آثاری برجسته و در خور به وجود آورند. به اعتقاد من، این وظیفه شاعر آگاه و اهل مطالعه معاصر است.
در مواجهه با این قبیل تفکرات باید بگویم که به نظرم هر اثری بدون پیشینه تولید شود، هرگز ماندگاری نخواهد داشت. ساده انگاری در این گونه اشعار، اشتباه است و هرگز به این گونه شعرها نیاز نیست. شعری که هیچ رنگ و بویی از ادبیات نبرده باشد اصلا ماندگار نخواهد بود. شعر هیئت، آموزهها و قواعدی دارد که آموختنشان زمان بر است. شاعر حتما باید اکسیژن فضای هیئت را تنفس کرده باشد تا بتواند شعری درخور و قابل تمجید بگوید.
این گونه نیست که شعری سهل و ممتنع و بی جاذبه سروده شود و مداح هم آن را با آهنگ و به راحتی بخواند. شما شعر استاد شفق را ملاحظه کنید، بسیار پایدار و محکم و درعین حال ساده است، ویژگیهای زیادی دارد که شاعران امروز باید آنها را درک کنند. استاد شفق، بیتی برای حضرت زهرا (س) سروده که نامی از ایشان در آن نیست، اما پر از استعاره و ارجاع است و بسیار هم معروف و ماندگار شده است.
شاعران باید به اینجا برسند و این تازه، نیمی از مسیر است. به قول استاد بهمنی: «زبان در شعر کار خودش را میکند.» ما سرایندگان نیز نباید از زبان عقب بمانیم. برای این مهم، شاعر باید یک سطح بالاتر برود و بیان نوین و گویش جدید داشته باشد. به هرحال بنده با سهل و ممتنع سرودن و ساده انگاری در آن، کاملا مخالف هستم. هرگز با اشعاری که به این فضا نزدیک میشوند و بسیار سهل انگارانه سروده میشوند، ارتباطی برقرار نکرده ام و با آنها موافق نیستم. گاه شاعر، شعری را برای کوچه و بازار و به قول معروف دم گرفتن هیئت میسراید، (که آن هم ویژگیهای انحصاری خود را دارد)، این ایرادی ندارد، اما وقتی قرار است یک غزل آیینی فاخر تولید کند، آنجا دیگر از قواعد و زبانِ دمسرایی نباید استفاده کند.
من در این باره حرفهای بسیاری دارم. شاعر آیینی که از نقدهای درست و کارشناسانه روی گردان باشد، هرگز شعرش رشد نخواهد کرد. خیلی از استادهای بزرگ ادبیات، به دو موضوع اشاره میکنند. یکی نقد و دیگری مطالعه فراوان. شاعری که مطالعه میکند، نقد را جزو اندوختههای خود میداند. کم توجهی به نقد، بلایی بر سر شعر میآورد که از دو منظر قابل بررسی است، نخست زیبایی شناسی و سپس آسیب شناسی و اینها هر دو تکمیل کننده هم هستند.
آسیب شناسی کمک میکند که شاعر در پی انحرافهای ادبی نرود، بنابراین شعر او ناخودآگاه زیبا میشود. یکی از این آسیبها پرهیز از نقد است. آنهایی که ماندگار شده اند، شعرشان را به بوته نقد سپرده اند، جز این آبشخور، شعر هرگز رشد نخواهد کرد و بالنده نخواهد شد.
بله، برخی از سرودهها ترجمه خواهد شد و هم یادمانهایی از آنها در پارکها و مکانهای مناسب، اکران خواهد شد. این جشنواره هم بستر شعر آیینی در جهان معاصر بود که با همت شاعر گرانقدر، جناب آقای دکتر سیدعبدا... حسینی، ریاست مرکز اسلامی آفریقای جنوبی، از سه سال پیش کار را آغاز کرد و حتی بیماری کرونا هم پویایی آن را نتوانست متوقف کند. از شاخصههای برجسته این جشنواره، حضور بسیاری از استادان و نخبگان بزرگ شعر و ادبیات در سطح جهان بود.
همه آنها به اعتبار این جشنواره، ارجمندترین و بهترین آثار خود را فرستادند و البته که حضور آنها در این همایش جهانی، برای دریافت جایزه نبود و سبب حضور در خیمةالحسین (ع) و سرایش برای آن طلایه دار ستم ستیزی تاریخ بود، حضور آنها به مثابه شرکت کردن در هیئت جهانی حسینی بود، به مثابه تیغ کشیدن در برابر همه دشمنان حقیقت. بسیاری از استادانی که برای داوری در نظر گرفته شدند، به بهانه اینکه اثر فرستاده اند، از داوری این جشنواره عذر خواستند.
آنهایی هم که داوری را پذیرفتند، غمگین بودند از اینکه نامشان در کنار شاعران، ثبت نمیشود؛ بنابراین بهترین آثار عاشورایی در سطح جهان، در کتاب (بر آستان) این جشنواره، زیور طبع یافته است که البته ترکیب بندِ (قاصدِ خون) بنده نیز که افتخار شاگردی آن بزرگواران را دارم توفیق و شرافت حضور در آن مجموعه وزین یافته است.
همان گونه که پیش از این، بارها گفته ام، شعر آیینی ما، شعری جهان شمول است، زیرا نگاهبانانِ دانش خداوندی سبب پدید آمدن آن هستند و این نوع شعر، توصیف سیره و شخصیت آن هاست. شخصیتی مانند مولا علی (ع)، شخصیتی جهان شمول است. در قابِ احقاق حق و ستم ستیزی، هیچ کس به اندازه امام حسین (ع) زیبا نیست. وظیفه شعر آیینی، شناساندن این انسانها و الگوهای بزرگ به جهانیان است. به همین دلیل است که آنان که به سرایش برای این انسانهای بزرگ میپردازند، باید به شیوههای نوین گویش و ادبیات جهان چیرگی یابند. به نظرم این جشنواره، حرکت خوبی در سطح جهان است و با ترجمه و برگردانِ آثار به زبانهای دیگر، شاهد جذب شاعران و عاشقان بیشتری در سالهای آتی خواهیم بود. چنین باد.
چون کوه، به یاری ات مصمم بودند/ پژواک زبان عشقِ آدم بودند
یاران تو در حماسهٔ کرب و بلا/ هفتادودو حرف اسمِ اعظم بودند