رمان کمابیش مفصل دیگری از نویسنده «مجوس» منتشر شد. پیمان خاکسار که در سالهای اخیر شماری از نویسندگان مطرح، اما ناشناخته در ایران را به خوانندگان ایرانی معرفی کرده است، دومین برگردان خود از آثار جان فاولز را روانه بازار کتاب کرد.
«بعضیها ممکن است بگویند که تو فقط یک قطرهای، عهد شکستنت یک قطره است. اهمیتی ندارد. ولی کُل شَرِ دنیا از همین قطرات ریز به وجود آمده. احمقانه است حرف زدن در باب بیاهمیتی قطرات کوچک. قطرات ریز و اقیانوس یک چیزند.»
رمان کمابیش مفصل دیگری از نویسنده «مجوس» منتشر شد. پیمان خاکسار که در سالهای اخیر شماری از نویسندگان مطرح، اما ناشناخته در ایران را به خوانندگان ایرانی معرفی کرده است، دومین برگردان خود از آثار جان فاولز را روانه بازار کتاب کرد. «کلکسیونر» داستان زندگی یک مجموعهدار جوان است که از کودکی شیفته پروانههاست. او که تحت حمایت عمهاش رشد کرده و بزرگ شده، پروانههای گوناگون را گردآوری و نگهداری میکند. کلکسیونر به دختری دل میبندد، اما با ربودن آن دختر نفرتی را رقم میزند که رویدادهای تلخی را از پی دارد. در این رمان با مردی آشنا میشویم که میخواهد رفتاری طبیعی داشته باشد، اما هنگامهای در دل و ذهنش بر پا شده که آرامش را از او میگیرد.
«کلکسیونر»، شاید بتوان آن را تریلری روانشناسانه دانست، نخستین رمان منتشرشده جان فاولز است، هرچند رمان «مجوس» را پیش از آن نوشته بود. برپایه «کلکسیونر» اقتباسهایی سینمایی و تئاتری صورت گرفته که احتمالا مشهورترین آنها فیلمی باشد که ویلیام وایلر با بازی ترنس استامپ و سامانتا اگار کارگردانی کرده و در سال ۱۹۶۵ روی پرده نقرهای سینماها فرستاده است.
نویسنده اثر، جان رابرت فاولز، متولد ۱۹۲۶ در شهرکی نزدیک لندن است. او در رشته زبان فرانسوی تحصیل کرده و در زمانی که در آکسفورد درس میخوانده است، به اگزیستانسیالیسم و نویسندگان فرانسوی، آلبر کامو و ژانپل سارتر، دلبستگی پیدا میکند. از فاولز کتابهای متعددی به چاپ رسیده است. او دستنویس رمان «کلکسیونر» را چهارهفتهای نوشت، اما بارها آن را بازنویسی کرد. این کتاب پس از انتشار با استقبال گسترده خوانندگان و منتقدان روبهرو شد و فرصت تبدیل شدن نویسندهاش را به نویسندهای حرفهای فراهم ساخت. جان فاولز در سال ۲۰۰۵ در هفتادونهسالگی در منزل مسکونیاش در جنوب غربی انگلستان درگذشت. بخشی دیگر از کتاب را بخوانید:
«فقرای درستکار همان ثروتمندان وقیحاند منهای پول. فقر مجبورشان میکند غرور و خصایل خوب را در چیزهایی بهجز پول جستوجو کنند، ولی وقتی دستشان به پول میرسد نمیدانند با آن چه کنند. کل فضایل قدیمی را که در واقع فضایل واقعی نبودهاند، از یاد میبرند. فکر میکنند تنها فضیلت پولِ بیشتر درآوردن و خرج کردن است. نمیتوانند تصور کنند آدمهایی هستند که پول برایشان هیچ است، اینکه زیباترین چیزها مستقلاند از پول.»
«کلکسیونر» را نشر چشمه در ۳۱۱ صفحه به چاپ رسانیده است.