خادم | شهرآرانیوز - محافل شعری نخستین مکان عرضه عمومی شعر بسیاری از شاعران بوده و هست، دست کم در سالهای نخست طبع آزمایی خویش و پیش از شهرت. نخستین ناقدان و حامیان نیز طبیعتا در همین جلسات هستند. علاوه بر این، جلسات شعری محفل دیدار شاعران است و زانو زدن جوان ترها پیش استخوان خرد کردههای شعر. برخی در این جلسات مراد خود را میدیده اند و بابی باز میشد برای معاشرت و آموختن و شاگردی. انجمن ادبی فرخ؛ مهمترین محفل شعری مشهد و از مهمترینها و خوشنامترینها در ایران بود که بزرگانی، چون مهدی اخوان ثالث، شهریار، شفیعی کدکنی، محمد قهرمان، عمادی خراسانی و بسیاری دیگر به آن رفت وآمد داشته اند. از آن محفل گرم حالا فقط نامی و یادی باقی مانده است. درست که سنت برپایی محافل شعری برجاست و دهها جلسه شعر در هفته در جای جای شهر برقرار است؛ اما بی تعارف باید گفت که هیچ کدام کیفیت آن جلسه را ندارد. در سالهای اخیر از محافل شعری پرتعداد، شاعر و مجموعه شعری شاخص که بر سرزبانها بیفتد سر بر نیاورده است و بیراه نیست یک دلیل آن را آن طور که محمد نیک، شاعر و یکی از برگزارکنندگان جلسات شعری باسابقه مشهد نیز اشاره میکند؛ نبود محافل و جلسات پربار دانست. در گفتگو با محمد نیک و راضیه رجایی بررسی مختصری داشته ایم بر محافل شعری مشهد از آنچه بود تا آنچه امروز هست.
محمد نیک که چند دهه فعالیت ادبی و شعری مشهد و خراسان و محافل شعری و تاریخچه آنها را در یاد دارد، از جلسات شعری باسابقه و قدیمی مشهد شروع میکند: جلسات شعری مهم مشهد یکی جلسهای بود که با مدیریت آقای آذر برگزار میشد، دیگری جلسه آقای سراج هاشمی و جلسه دیگر هم با هدایت آقای نجاتیان برگزار میشد که این سه جلسه به شعر آیینی و نوحه سرایی اختصاص داشت. هم زمان با این جلسات، جلسه شعر انجمن ادبی فرخ برگزار میشد که نه تنها بزرگان شعر و ادبیات مشهد و خراسان که بزرگان شعر ایران در آن رفت وآمد داشتند. این انجمن از سال ۱۳۲۵ فعالیت خودش را شروع کرده بود و بسیاری از بزرگان شعر ایران که به مشهد میآمدند طوری برنامه سفر خود را میچیدند که جمعه صبح در این محفل حضور داشته باشند. شاعرانی، چون ملک الشعرا بهار، مهدی اخوان ثالث، محمدحسین شهریار، بدیع الزمان فروزانفر، غلامحسین یوسفی، عبدالحسین زرین کوب، محمدرضا شفیعی کدکنی، احمد کمال پور، عماد خراسانی، علی باقرزاده، محمد قهرمان و بسیاری دیگر از بزرگان شعر و ادب پارسی در این جلسه حضور پیدا میکردند. این انجمن در صد سال گذشته بزرگترین انجمن ادبی مشهد، خراسان و شاید ایران بوده است. هم زمان انجمن ادبی فردوسی به سرپرستی سرگرد عبدالعلی نگارنده در سناباد و در خانه شان برگزار میشد. جلسات شعر آنجا با خانه آقای فرخ خیلی تفاوت داشت. آنجا جلسات خیلی علمی، آیینیتر و انقلابیتر بود. اکبرزاده، سرویها و استاد علامه محمدرضا حکیمی و بزرگان دیگری مانند آقای کمال و صاحبکار و کسان دیگر در این جلسه حضور داشتند که با فوت آقای نگارنده خاتمه پیدا کرد.
او در ادامه میگوید: با شروع انقلاب جلسات متوقف شد؛ اما یکی دو سال پس از انقلاب اسلامی آهسته آهسته جلسات راه افتاد. اولین جلسهای که راه افتاد جلسه آقای فرخ بود که صبحهای جمعه در سه راه جم برگزار میشد. تا زمان حیات استاد کمال که مسئولیت اجرای آن جلسه را پس از آقای فرخ برعهده داشتند ادامه پیدا کرد و بعد از آن تعطیل شد. اوایل انقلاب یک جلسه در اداره ارشاد تشکیل شد که فکر میکنم اولین مسئولش مرحوم غلامرضا قدسی بود. این جلسات در محل همین اداره ارشاد فعلی در خیابان بهار بود. سال ۶۱ یا ۶۲ بود که سازمان تبلیغات جلسات شعری راه انداخت که جوانانی مثل مصطفی محدثی، مجید نظافت، هادی منوری، آرش شفاعی و چند نفر دیگر برای خودشان تشکیل داده بودند. اینها جوانان انقلابی و خیلی پرشوری بودند و علنا با انجمن فرخ مخالفت میکردند و آن را انقلابی نمیدانستند یا قدیمی میدانستند.
من و چند نفر دیگر بین اینها بودیم و همه این جلسات را میرفتیم. غیر از این سه جلسه، مرحوم محمد قهرمان هم محفلی خصوصی داشتند در منزل خودشان که سطح بالا بود. کسانی مثل صاحبکار، قدسی، کمال، شفیعی کدکنی در این جلسات شرکت میکردند. انجمنهای پراکندهای هم بود که شخصی بودند و به پای آن سه چهار جلسه دیگر نمیرسیدند. او در بررسی مسیر و تاریخچه جلسات شعر مشهد به فصل تعطیلی آنها میرسد: انجمن فرخ با فوت کمال در سال ۱۳۷۹ تعطیل شد. کم کم مسئولان ارشاد و حوزه هنری هم جلسات شعرشان را تعطیل کردند و علاقهای نشان ندادند. الان یک سال است که دولت آقای رئیسی آمده، کمترین اثری از جلسه و انجمن و شعر و ادبیات در ادارهای به نام اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد. فقط در یک سال گذشته برای خوشایند آقای وزیر که آمده بود مشهد یک شب شعر مباهله در تالار نور برگزار شد. حوزه هنری هم مدتی است که جلسات شعر خیلی محدودی دارد، ولی قطعا رنگ و رو و جذابیت سابق را ندارد. نیک از انجمن شعر رضوی به عنوان باسابقهترین انجمن فعال مشهدکه همچنان به فعالیتش ادامه میدهد نام میبرد و میگوید: در این بین خود من و چند تن از عزیزانی که گرایش به شعر آیینی داشتیم انجمن ادبی رضوی را تأسیس کردیم که این انجمن بیش از ۳۵ سال است فعال است و بزرگترین و با سابقهترین انجمن ادبی شهرمان است که وابسته به مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس است. جلسه را بنده و استاد شفق اداره میکنیم؛ اما از ابتدا تمام کارهای اداری به گردن آقای شفق بوده و حق بسیاری بر این انجمن دارند.
آسیب شناسی نبود جلسات شعری دارای وزانت بخش پایانی صحبتهای محمد نیک است: آن زمانی که خراسان پایگاه و محور شعر ایران بود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب تا دهه هفتاد خیلی از جوانان محصول این سه چهار انجمنی بودند که عنوان کردم. از دهه هشتاد به این طرف جلسات آن رنگ و روی سابق و جاذبه را برای جوانان ندارد؛ البته استعدادهایی به خصوص در بین خانمها هست که به هر شکلی شده انجمن و جایگاه خودشان را پیدا میکنند؛ اما استعدادها آن پرورش یافتگی سابق را ندارند. چند انجمن هستند که گرایش به شعر آیینی دارند؛ ولی انجمن ادبیای که پرورش دهنده یا آموزش دهنده شعر و ادبیات به جوانان باشد در حال حاضر در مشهد نداریم. جلساتی هم که با حمایت آستان قدس برگزار میشود دغدغه شان شعر ولایی و شعر مذهبی است. اینها هم مؤثر هستند؛ اما آن توقعی که شعرای جوان داشته باشند برآورده نمیشود.
این شاعر و محفل دار شعر، سخنانش را با این نتیجه گیری به پایان میرساند: انجمنی مثل فرخ جایی بود که ورود برای عموم آزاد بود، کسانی که میآمدند توسط استادان راهنمایی میشدند، هر جلسه شعر و کتابی معرفی و نقد میشد. استادان در آن جلسه شعر جوانها را با تأمل بررسی و نقد میکردند. جوانان در این جلسات به روشهای مختلف تشویق میشدند؛ نه فقط به صورت زبانی که حتی به صورت مالی هم حمایت میشدند که مثلا اگر شاعر جوانی مجموعه خوبی دارد بتواند آن را به چاپ برساند. الان شاعر یا مجموعه شعر مطرحی که بتواند توجه کشور را به خودش جلب کند نداریم یا خیلی خیلی کم است. ذره ذره آب شدن استعدادها، ذره ذره کم شدن توجه به شعر و ادبیات در فرهنگ کل کشور اثر خواهد گذاشت.
الان عدهای از مسئولان مربوطه دغدغهای غیر از مسائل فرهنگی دارند. تا همین چند وقت پیش یک خیابان به نام اخوان ثالث نداشتیم. شما ببینید تبریزیها با شهریار چه کار کردند.
هر جایی در تبریز بروی نشانی و نامی از شهریار میبینی. ۱۰ نفر از بزرگان شعر مشهد در مقبره الشعرا دفن هستند، کدام مسئول به آنها سر میزند و چه برنامهای برای آنها داشته اند؟ اگر حساسیتی که روی برخی مسائل پرحاشیه دارند روی فرهنگ و ادبیات داشتند وضع ما بهتر میبود.
راضیه رجایی، که از برگزارکنندگان جلسات انجمن شعر امین است نیز دهه هفتاد و هشتاد را دوران طلایی شعر مشهد و خراسان پس از انقلاب میداند و میگوید: دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد سالهای دوران طلایی جلسات شعری خراسان بود، درباره قبلش، چون نبوده ام نمیتوانم نظر بدهم.
آن زمان چند جلسه قوی در سطح شهر برگزار میشد و معمولا بیشتر شعرا به همان جلسات میرفتند، از این جهت که همه شعرا یکجا جمع میشدند و تبادل نظر و تعاملات بیشتر بود و شعرهای هم را بیشتر میشنیدند بهتر بود. وحدتی بین شعرا بود و چند دستگی نبود و این موضوع به کیفیت جلسات کمک میکرد. الان تعداد شعرا بیشتر از آن موقع شده است و جلسات متعدد مخاطبان خودشان را دارند.
او با مطرح کردن اینکه در هفته بیش از صد جلسه شعری در مشهد برگزار میشود، این تعداد بسیار بالای جلسات را هم خوب و هم مخرب میداند و بیان میکند: تعداد جلسات از یک حدی که میگذرد پراکندگی بین شعرا به وجود میآید و این پراکندگی به نظرم خیلی خوب نیست، اما از طرفی اینکه جلسات مختلف در نقاط مختلف شهر باشد، هم باعث میشود علاقهمندان بتوانند جلسهای را پیدا کنند که نزدیک به محل زندگی شان است و هم میتوانند با توجه به علایقشان دست به گزینش بزنند.
رجایی روند شعر طنز و شعر آیینی را رو به رشد میبیند: الان شعرای طنزپرداز و آیینی دارند خوب کار میکنند و خروجیها قابل قبول است. اینکه کامل رضایت بخش باشد این طور نیست و میتواند بهتر از این باشد. جایگاه شعر خراسان خوب است؛ اما قابل قبول نیست. حق مطلب ادا نشده است. یک مسئله هم این است که در مشهد رسانه خیلی با شعرا نیست، یک نفر که میرود تهران خیلی بیشتر شناخته میشود.
استعدادها خیلی بیشتر از این است. خراسان و مشهد خاک شاعرپروری دارد و نسبت به استعدادها انتظار بیشتری میرود؛ اما باز هم شعرای جوان خیلی خوب کار میکنند و اگر حمایت شوند میتوانند پیشرفت بهتری داشته باشند. در دهه هفتاد و هشتاد آثاری دیده بودم؛ اما در این سالهای اخیر به چشمم نخورده است. شاید آن طوری که قبلا با انگیزه کار میکردند حالا نمیکنند که عوامل مختلفی میتواند تأثیر داشته باشد که باید آسیب شناسی شود.