عادل نجفی | شهرآرانیوز؛ فناوریهای دیجیتال در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در زندگی همه ما رقم زدهاند. زمانی که توسعه و رشد شهرهای هوشمند با محوریت فناوری در حال تحقق است، چگونه میتوان از بهبود شرایط برای زندگی توانیابان در چنین شهرهایی اطمینان پیدا کرد؟ به عبارت دقیقتر، شهرهای هوشمند چگونه میتوانند برای توانیابان زیستپذیرتر و فراگیرتر باشند؟
در جهانی که تا سال ۲۰۳۰، جمعیت افراد بزرگتر از سال به بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر میرسد و هماکنون بیش از یک میلیارد توانیاب در آن زندگی میکنند، شهرهای هوشمند میتوانند زندگی را برای گروههای بزرگتری از جمعیت امکانپذیر کنند.
کلانشهرهای مختلف جهان روند هوشمندسازی شهرها را به عنوان راهکاری در جهت دستیابی به شهرهایی فراگیر و زیستپذیر برای همگان در نظر گرفتهاند. نگاهی گذرا به پروژههای متنوع شرکتهای دانشبنیان و تجربیات مدیران شهری برای توانیابان نشان میدهد انگیزه و ظرفیت عظیمی برای حرکت به سوی ایجاد شهرهای هوشمند همهشمول وجود دارد. اما در عالم واقعیت هنوز تعداد ایدههای عملیاتیشده انگشت شمار است. به طور کلی، دو چالش اساسی ایدههایی که تاکنون طرح شدهاند را میتوان از دو منظر بررسی کرد. اول آنکه بخش زیادی از ایدهها مبتنی بر فناوریهایی هستند که نیازها و کاربریهای واقعی مورد نیاز توانیابان را لحاظ نمیکنند.
دومین چالش نیز در پایداری و توسعه پروژهها و ایدههای مطرحشده است که به دلیل ضعف در الگوهای اقتصادی، پیادهسازی آنها ممکن است خیلی زود با شکست روبهرو شود. برای همین منظور، یکی از راهکارهای تضمین بهرهمندی توانیابان از پیشرفتهای شهرهای هوشمند، ملاحظه نیازهای آنان از ابتدای بسیاری از پروژههاست. درست همانند دسترسی فیزیکی به معابر و ساختمانها، اگر دسترسی دیجیتالی نیز از ابتدای طراحی هر پروژهای ملاحظه شود، میتواند با هزینههای اندکی اجرایی شود. کافی است ذینفعان پروژه درباره آن توجیه باشند.
براساس پژوهش گروه «شهر هوشمند برای همگان»، متخصصان بر این باورند که کمبود آگاهی درباره توانیابان و مشکلات آنان در دسترسی در طراحی و نوآوریها از موانع اصلی تحقق شهر هوشمند همگان است. از سوی دیگر، شهروندان به عنوان مخاطبان و کاربران فناوریهای جدید برای آشنایی و بهکارگیری آنها به زمان نیاز دارند. آشنا نبودن مخاطبان اعم از افراد مسن و توانیابان با این فناوریها نیز خود مانع بزرگی برای پذیرش آنهاست؛ بنابراین ارائه آموزشهای مختلف و سادهسازی مفاهیم برای آشتی میان نسلهای مختلف و مخاطبان با فناوریهای شهر هوشمند ضرورت دارد.
اراده سیاسی برای اجرای طرحهای هوشمندسازی بهویژه با ملاحظات توانیابان راهبرد دیگری است که میتواند بر ایجاد شهرهای همگان مؤثر باشد. به طور کلی، به دلیل هزینه بالای اجرای طرحهای مختلف شهری و قوانین مختلف، مدیران شهری در تخصیص بودجه به پروژههای بدون سابقه و ابتکاری با احتیاط بیشتری برخورد میکنند.
آخرین و مهمترین نکتهای که سیاستگذاران و مجریان طرحهای مختلف شهری باید برای ایجاد شهرهای فراگیر برای همگان مدنظر داشته باشند، توجه به پیوستگی زنجیره سفر است. شما در یک شهر هوشمند همهشمول باید بتوانید استمرار زنجیره اطلاعاتی را تضمین کنید. مدیریت فضاهای شهری که از سوی شهروندان زیادی در قالب فضاهای خصوصی و عمومی مورد استفاده قرار میگیرند باید به صورت پیوسته و هماهنگ انجام شود.
از نهادهایی مانند شهرداریها، فرمانداریها و استانداریها گرفته تا صاحبان کسبوکارها و افراد باید در این چرخه عضویت داشته باشند. برای نمونه، فردی که با صندلی چرخدار در شهر تردد میکند نمیتواند وارد هوشمندترین ساختمان شهر شود اگر پیادهروی ورودی آن سطح شیبدار مناسبی نداشته باشد. زنجیره اطلاعات ناقص تردد را ناممکن میکند و رؤیای تحقق شهرهای هوشمند همگان را پایان میبخشد.