صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

هدیه‌ای از  آسمان، در  آرزوی بازگشت به دامان صاحبان!

  • کد خبر: ۱۳۰۲۶۶
  • ۲۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۷
بی تردید یکی از زیباترین و جذاب‌ترین جلوه‌ها و نماد‌های دوستی و محبت میان دو کس در هر گونه ارتباطی، اهدای هدیه و عطیه‌ای است که خالصانه به یار محبوب داده می‌شود.

بی تردید یکی از زیباترین و جذاب‌ترین جلوه‌ها و نماد‌های دوستی و محبت میان دو کس در هر گونه ارتباطی، اهدای هدیه و عطیه‌ای است که خالصانه به یار محبوب داده می‌شود. اما چگونه می‌توان عظمت زیبایی اهدای هدیه‌ای از جانب مهربان‌ترین پدر عالم امکان، به محبوب‌ترین دختری که مطلوب خداست را تصور کرد آن هم اگر به دستور معبود یگانه اش باشد؟!

آن برترین پدر و آن محبوب‌ترین دختر چه کسانی هستند و آن هدیه چه بود که خداوند به اهدایش امر فرمود؟ آری، روشن است؛ در جای جای تاریخ هم خبرش پیچیده که پیامبر خدا (ص) فدک را به امر الهی به دخترش هدیه فرمود.

دختری که پدر بزرگوارش او را این گونه مایۀ شادمانی خود معرفی فرمود: فاطمةُ بَهجَةُ قلبی و إبنا‌ها ثَمَرةُ فُؤادی و بَعلُها نورُ بَصَری (مقتل الحسین خوارزمی، ج ۱، ص ۵۹) فاطمه (س) مایه سُرور و خوشحالی من است، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم هستند.

به مناسبت سالروز اهدای فدک از طرف پیامبر (ص) به دختر عزیزشان به چیستی ماجرای فدک، این هدیه جدا شده از صاحبش، می‌پردازیم.

داستان فتح فدک داستانی بس جالب و شنیدنی است. در معجم البلدان و بحارالانوار چنین آمده است که فدک سرزمینی بسیار آباد در شمال مدینه و در سراشیبی خیبر، با چشمه‌های آب و نخلستان‌های فراوان با قلعه‌ای مهم بود که ساکنانش یهودیان بودند.

پس از فتح خیبر در سال هفتم هجری و حدود چهار سال قبل از رحلت پیامبر (ص)، جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد به گونه‌ای که در آن آشکارا امر شده بود که این کار تنها توسط شخص پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) انجام شود و مسلمانان در آن شرکت نکنند.

آن دو بزرگوار اسلحه لازم را برداشتند و اسب‌های خود را آماده کردند؛ در تاریکی شب از لشکر جدا شده و از خیبر حرکت کرده تا به سرزمین فدک و کنار قلعۀ آن رسیدند. مردم فدک که پیگیر اخبار فتح خیبر و روز قبل خبر فتح آن قلعۀ عظیم را دریافت کرده بودند، از وحشت به قلعه پناه برده و در‌ها را محکم بسته بودند و شبی پراضطراب را سپری کردند.

در چنین شرایطی پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) به قلعه فدک رسیدند و به صورت عادی هیچ راهی برای نفوذ به قلعه نداشتند. از سوی دیگر می‌بایست افراد داخل قلعه وجود کسی را بیرون قلعه احساس نکنند. تصمیم بر آن شد که مخفیانه از دیوار قلعه بالا روند و بر فراز آن با صدای بلند اذان بگویند.

در این صورت، اهل قلعه خود را در محاصره می‌دیدند و قلعه را فتح شده می‌پنداشتند و سپس فرار می‌کردند. همین گونه هم شد و هنگام فرارشان، امیرالمؤمنین (ع) که از دیوار قلعه فرود آمده بود، هجده نفر از بزرگان آنان را به قتل رساند و در نتیجه دیگران تسلیم شدند.

این گونه سرزمین فدک، فتح و طبق صریح آیات قرآن (حشر/۱-۳) به ملک شخصی پیامبر (ص) درآمد؛ زیرا این سرزمین بدون لشکرکشی و کمترین دخالت مسلمانان فتح شد.

به نقل از شیعه و اهل سنت پس از فتح فدک آیۀ «و آتِ ذا القربی حقه» (اسراء/۲۶) (یعنی حق خویشان را به ایشان بده)، نازل شد و جبرئیل در تبیین آن از طرف خداوند عرضه داشت: «فدک را به فاطمه عطا کن». پیامبر (ص) نیز با ضبط سند این ملک بر روی پوستی در نزد امیرالمؤمنین (ع) و امّ ایمن چنین کرد و به فرمان الهی فدک را  به  دخترش فاطمه (س) هدیه فرمود.

اما با کمال تأسف در غصب آشکار و غمبار این حقِ بلاشک از پارۀ تن پیامبر (ص)، فاطمۀ زهرا (س)، گذشت آنچه گذشت! همان پارۀ تنی که پیامبر (ص) به نقل از اهل سنت در شأن والایش فرمود:

أنا و علیٌّ و فاطِمة و الحسنُ و الحسینُ و تسعةُ مِن وُلدِ الحسینِ حُجَجُ اللهِ علی خَلقِه أعداءُنا أعداءُ اللهِ و أولیاؤُنا أولیاءُ اللهِ (بشارة المصطفی- طبری، ص ۲۴) من و علی و فاطمه (س) و حسن و حسین و ۹ فرزند از فرزندان حسین حجّت‌های خداوند بر بندگان او هستیم، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند

و  نیز فرمود: فاطمةُ بضعةُ مِنّی فَمَن أغضَبها أغضبنی (صحیح بخاری، ج ۲، ص ۳۰۲) فاطمه (س) پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. درود و رحمت خداوند بر آنان که حق خدا و حق رسول (ص) و اهل بیتش (ع) را شناختند و از تعدی بر آن در پیشگاه خداوند منان پروا کردند.

والسلام علی مَن اتبع الهدی و نیز او را نور چشم و میوۀ دلش خواند و خطاب به امیرالمؤمنین (ع) چنین فرمود: یا علیّ! إنَّ فاطمةَ بضعةٌ مِنّی و هی نورُ عینی وَ ثَمَرةُ فؤادی (روضة الواعظین، ص ۱۵۰) علی جان! فاطمه (س) پاره تن من و نور چشم و میوه دلم است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.