گاه یک معلم اثری هنری با موضوعی خاص از دانشآموزانش میخواهد و دانشآموزی اثری فاخر و تحسینشدنی ارائه میدهد که معلم آن را بهعنوان نمونه و الگوی برتر به دیگران معرفی میکند و حتی در سالهای بعد به دانشآموزان دیگرش عرضه میکند.
به بیان دیگر آن اثر تبدیل به یک سمبل، نماد و یا معیاری میشود تا نسلهای آینده نیز از آن بهره بگیرند و تمام تلاش خود را برای خلق چنین اثری بهکار بگیرند. اینک گویا در عالم خلقت و آفرینش الهی نیز اندکی شبیه به چنین حکایتی رخ داده است! بانویی ارجمند و بیبدیل خود را به جامه پاک، زلال، منور و تابعیت محض الهی آراسته که ثمره آن برای عالم کائنات به طور عام، برکتی جاویدان و برای عالم بشریت، به طور خاص، منشأ رحمتی بیکران است؛ چنان نماد و الگویی که میتواند تا قیامت سبب فخر زنان عالم شود، چرا که پیامبر (ص) درباره ایشان فرمودند: «دخترم فاطمه، سَرور زنان جهان هستی از گذشتگان و آیندگان است.» (تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۳۳۸)
پس فخر زنان به او حق است به شرط آنکه به روش و منش بینقصش تأسی کنند و پیروش باشند؛ چرا که او مظهر زن زندگیبخش و آزاداندیشی است که با تفکر الهیاش از قید و بند شهوتپرستی و آزادیهای غیرعقلانی و بدون مرز این دنیا رهایی یافته و با تحمل امیدبخش رنجهای زودگذرش، ابدیت خود و رهروانش را تا بیکرانهها، روشنایی و نیکبختی بخشیده است و رضایت خالق، معشوق و محبوب حقیقیاش، الله سبحانه و تعالی را جلب کرده است.
او که برای پدرش بهترین دختر، برای شوهرش بهترین همسر، برای فرزندانش بهترین مادر، برای جامعهاش بهترین یاور و نزد پروردگارش برترین بندگان بود؛ای کاش مردمان بیمهر زمانهاش قدردانش بودند و ناسپاسیاش نمیکردند تا چنین گلی خوشبو که جهانی را از عِطر بیمثالش معطر میکرد آنگونه نابخردانه پژمرده و جوانمرگ نمیشد! مگر گناهش چه بود؟!
آیا جز این بود که آن بانو به خواست پروردگار و سفارش رسول مکرّمش (ص) جامه عمل پوشاند و خالصانه حامی امامت و ولایتِ برترین خلایق پس از نبیّ مکرم اسلام (ص) شد تا شجره طیبه اسلام را به احسنالوجهی آبیاری کند و بندگان خدا را از زیر یوغ بیعدالتی و شکنجه تحیّر و تاریکی جهل خارج کند و اسباب سعادت و عافیت دنیا و آخرتشان را فراهم کند؟! پس چرا چنین بیرحمانه تاختند بر گلی که غنچهای بسته هم ضمیمهاش شده بود تا ظالمانه پرپرشان کنند؟! واضح است؛ چراکه لازمه هر غصبی، ستمی است حتی اگر به بهای آتشزدن گلستان باغبانی باشد که اسوه مهربانی و رأفت بود و جاننثار امتش برای رساندن ایشان به سرمنزل سعادت! و حتی اگر به بهای ویرانکردن بنای انسانیت باشد و سرچشمه حقانیت!
مگر پیامبر مهربانی (ص) درباره فاطمه (س) نفرمودند: «همانا فاطمه پاره تن من و روشنایی چشمانم و میوه قلب من است، آنچه او را بیازارد، مرا آزار میدهد و آنچه او را خوشحال کند، مرا خوشحال میکند.» (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۴) سپاس آن خالق بیهمتایی را که دست قدرت و عدالتش سرانجام گریبان هر ظالمی را خواهد گرفت و با ظهور منجی عالم بشریت، انتقام هر ظلمی از جمله ظلم به محضر نورانی مادر پاکدامنش زهرای اطهر (س) را خواهد ستاند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر أعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه!