صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو و مدیریت تعارض هنرمندان

  • کد خبر: ۱۳۱۵۸۸
  • ۰۵ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۶
به طور طبیعی هر جامعه‌ای از افراد گوناگون با نژادها، ذائقه ها، باور‌ها و نگره‌های گوناگونی شکل گرفته است و اساسا هیچ جامعه‌ای یکدست و یک شکل نیست که اگر این گونه می‌بود، عملا حرکت و پیشرفتی نیز در جامعه شکل نمی‌گرفت.

بدون تردید آرامش و ثبات مهم‌ترین زمینه و بستر برای حفظ پویایی و همبستگی اجتماعی است. آشکار است که هیچ کنش و کارکردی در فضای پرالتهاب، پریشان و ناآرام به بازده مطلوب و نهایی نخواهد رسید. ازاین رو همواره یکی از برجسته‌ترین کوشش‌های سیاست گذاران و کارگزاران هر جامعه‌ای حفظ آرامش و روند بهنجار زیست روزمره و پرهیز از شکل گیری هر عامل تشنج، آشوب و درگیری است؛ چه آنکه در فضای تند اختلافات شدید و ناهمدلی، امکان انجام و به سامان رساندن آرمان‌های اجتماعی وجود نخواهد داشت.

از دیگر سو به طور طبیعی هر جامعه‌ای از افراد گوناگون با نژادها، ذائقه ها، باور‌ها و نگره‌های گوناگونی شکل گرفته است و اساسا هیچ جامعه‌ای یکدست و یک شکل نیست که اگر این گونه می‌بود، عملا حرکت و پیشرفتی نیز در جامعه شکل نمی‌گرفت. البته نباید این نکته بنیادین را فراموش کرد که باوجود همه گوناگونی و تفاوت در یک جامعه، همه افراد به ارزش‌های مشترکی باور دارند که توانسته اند در چارچوب یک جامعه کنار یکدیگر قرار گیرند، ولی درهرحال در شرایطی که اتفاقا در برخی از جوامع مثل کشور ما ترکیب متنوعی از جمعیت حضور دارد و این خود نگره‌های گوناگونی را فراهم می‌آورد احتمال ایجاد سوءتفاهم و اختلاف نظر وجود خواهد داشت. درواقع مسئله ایجاد تعارض از همین تفاوت‌ها ریشه می‌گیرد.

تعارض تا زمانی که در ارزش‌های مشترک وجود نداشته باشد، مسئله خطرناکی نیست. آنچه نپذیرفتنی و آسیب زاست، به وجودآمدن تعارض در ارزش هاست، زیرا تعارض در ارزش‌های انتظام اجتماعی را دچار چالش می‌کند. چنین تعارضی به هیچ وجه موردپذیرش نیست و باید در سایه سیاست‌های کلان و امنیت بنیاد فرهنگی موردتوجه و صیانت قرار گیرد.
ولی گاه تعارض در روش و فرایند تحقق ارزش هاست. چنین تعارضی سویه منفی ندارد و به شرط مدیریت و کنترل تعارض می‌تواند به پیشرفت جامعه نیز کمک کند.

در واقع گوناگونی سلیقه و اختلاف دیدگاه در راه تحقق ارزش موجب اعتلای جامعه خواهد بود. شرط و لازمه اصلی این امر کنترل و مدیریت تعارض و هدایت آن در مسیر بهره حداکثری است. چنانچه بار‌ها توضیح داده شده است هنرمندان برجسته‌ترین گروه نزدیک به مردم هستند که سیاست و ارزش‌های حاکم نظام اجتماعی را به مردم منتقل می‌سازند. درواقع هنرمندان رابطان فکری حاکمیت و نظام اندیشگانی با مردم هستند و در چارچوب محصولات و آفرید‌های خویش اندیشه را در جامعه گسترش می‌دهند.

ازاین رو مهم‌ترین و حساس‌ترین تراز تعارض در جامعه را باید میان هنرمندان جست وجو کرد. یکی از اساسی‌ترین بخش‌های مدیریت تعارض اجتماعی، کنترل و سامان دادن تعارضات میان هنرمندان است. به عبارت روشن‌تر بروز تعارضات میان هنرمندان خود سرآغاز و بستری برای تحریک اجتماعی خواهد بود؛ به ویژه نسل جدید کنونی که بیشترین ارتباط خویش را به جای پهنه‌های دانشی و اندیشه‌ای با هنرمندان دارند و سبک زندگی و نوع نگاه خویش را هماهنگ با کنش هنرمندان بازتنظیم می‌کنند اهمیت مدیریت تعارض در میان هنرمندان را دوچندان‌ می‌کند.

یکی از برجسته‌ترین ابزار‌های کارآمد در مدیریت و کنترل تعارضات اجتماعی پنداره برجسته و مرکزی «گفتگو» ست. گفتگو به دلیل ذات تعاملی، حقیقت جویی، روشمندی، عقل بنیادی و اخلاقی بودن خویش همواره نقشی باارزش در پیشگیری از آسیب‌های احتمالی تضاد‌ها و اختلافات انکارناپذیر اجتماعی داشته است. چنانچه گفتگو میان اجزای سازنده تعارض اجتماعی ایجاد شود و به خوبی عمل نکند، هرگز یک تعارض اجتماعی به بحران بدل نمی‌شود.

باتوجه به نقش هنرمندان بایسته است گفتگو در این قشر بسیار مهم در سه تراز مورد پیگیری قرار گیرد. نخستین تراز برپایی گفتگو میان هنرمندان و اندیشمندان است. هنر معاصر هر چه جلوتر می‌رود، برخلاف گذشته از بنیاد‌های اندیشه‌ای و معرفتی تهی می‌شود و مهم‌ترین عامل آن قطع ارتباط گفت وگویی میان هنرمندان و چهره‌های اندیشه ورز حوزه و دانشگاه است.

دومین تراز برجسته، برپاداشتن گفتگو میان کارگزاران و هنرمندان است. درهرحال هنرمندان در چارچوب نظام اجتماعی و قوانین برآمده از آن فعالیت می‌کنند. به طور روشن تصمیمات، قانون گذاری، حمایت و نظارت کارگزاران حاکمیتی بر روند فعالیت هنرمندان مؤثر است. آشکار است که اگر پیوند دوسویه مناسب میان این دو گروه صورت نپذیرد، هیچ گاه شاهد نقش فعال هنرمندان در تعالی اجتماعی نخواهیم بود. حاکمیت که به دنبال گسترش خیر عمومی اجتماعی است نیازمند بهره بردن از ظرفیت هنرمندان است و این امر زمانی محقق خواهد شد که گفتگو میان این دو گروه صورت پذیرد.

سومین تراز گفتگو میان خود هنرمندان است. هنر‌ها زمانی که کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، کارآمدتر واقع‌ می‌شوند و به عبارت دیگر در فراسپهری منظومه‌ای اثرگذار خواهند شد؛ ازاین رو برپایی گفتگو میان خود هنرمندان بسیار برجسته و بنیادین است.‌

می‌توان گفت که در سال‌های گذشته این سه تراز گفتگو کمتر موردتوجه قرار گرفته است و از ابزار‌های گفت وگویی نیز بهره بایسته برده نشده است. به عنوان مثال انجمن‌های هنری، صنوف هنری، ساختار‌های نهاد‌های مجری فرهنگی، دگرگونی در رشته‌های دانشگاهی به سمت میان رشته‌ای بودن، گسترش کرسی‌های آزاداندیشی و مواردی ازاین دست مهم‌ترین ابزار‌های ایجاد گفتگو هستند که کمتر موردتوجه بوده اند.

حتی متأسفانه تراز سوم نیز که گفتگو میان خود هنرمندان است عملیاتی نشده است. تصور کنید گفت وگوی میان یک هنرمند عرصه نقاشی یا هنرمند تئاتر، سینما، موسیقی چه تأثیرات مثبتی در هم افزایی و آگاهی بخشی حداقل فنی خواهد داشت.

هرچند نباید فراموش کرد گفتگو با جدل، حق پنداری و کوشش برای اثبات خویش متفاوت است و درواقع جست وجو برای رسیدن به حقیقت است و البته از آداب ویژه و اخلاقی خویش نیز برخوردار است. امروز می‌توان امیدوار بود که سیاست ورزان فرهنگی افزون بر توجه به اهمیت این موضوع در مسیر تحقق آن گام بردارند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.