صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یک استکان چای داغ در چای‌خانه قاسم بن الحسن(ع) میدان شهدا مشهد

  • کد خبر: ۱۳۳۳۶۵
  • ۱۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۱
گزارشی از چای خانه‌ای که  نوجوانان مشهدی آن را  اداره می‌کنند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ سن و سالشان کم است، همچون مقتدایشان، قاسم بن الحسن (ع). ادب و معرفت را در مکتب حسینی آموخته اند و حالا مشق عشق می‌کنند. هر روز از جا‌های دور و نزدیک، خود را به عرصه میدان شهدا می‌رسانند تا ساعاتی را در جوار گلزار شهدای گمنام و بارگاه منور رضوی، یک استکان چای تازه دم به دست زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) بدهند. درست محرم امسال بود که سماور‌های چای خانه قاسم بن الحسن (ع) با حمایت فرهنگ سرای گفتگو روشن شد و جمع زیادی از نوجوانان پای کار آمدند و حالا هر روز از ساعت ۱۶ تا ۱۹ پذیرای زائران و مجاوران هستند. این روز‌ها ۳۰۱ نفر از نوجوانان شهرمان، شب و روز را می‌شمارند تا لحظه خدمت فرا رسد و در آستان حضرتش خدمت کنند.

از کار در چای خانه سیر نمی‌شوم

محمدحبیب سعید کلاس دوم است و پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها که مدرسه اش تعطیل است، خود را از منطقه مهرآباد به چای خانه قاسم بن الحسن (ع) می‌رساند. ازطریق پسرخاله اش با چای خانه آشنا شده است و حالا خودش مسیر را یاد گرفته و به تنهایی با خط ۵۱ به میدان شهدا می‌آید و خدمت می‌کند. او مسئول جمع آوری استکان‌های استفاده شده است. استکان‌ها را ماهرانه داخل سبد می‌گذارد و برای شست وشو پیش دوستانش می‌برد. کارش را به خوبی انجام می‌دهد و مراقب است استکان‌ها را به آرامی جابه جا کند تا نشکنند.

محمد حبیب دوستان بسیاری در این چای خانه پیدا کرده است. او‌ می‌گوید: تا دلتان بخواهد اینجا دوست پیدا کرده ام. همه شان بچه‌های خوب و خوش اخلاقی هستند و بیشترشان از من بزرگ ترند و از آن‌ها چیز‌های زیادی آموخته ام؛ مثلا الان یاد گرفته ام که چطور ۱۰ تا استکان را بدون اینکه بشکنند، جمع کنم یا اینکه چطور چوب پر دستم بگیرم و میهمان‌ها را راهنمایی کنم.

بعضی وقت‌ها توی خانه برای مامانم استکان جمع می‌کنم و او هم من را تشویق می‌کند. هر موقع هم می‌خواهم به چای خانه بیایم، من را تشویق می‌کند و راهی ام می‌کند.
او از بچه‌هایی است که زودتر از بقیه می‌آیند و دیرتر به خانه برمی گردند. با شور و علاقه خاصی می‌گوید: من همیشه نیم ساعت زودتر به چای خانه می‌آیم، چون دوست دارم بیشتر ثواب کنم. وقت‌هایی هم که به اینجا می‌آیم، چون مشغول کار هستیم، برایمان زود می‌گذرد. از کار در اینجا اصلا سیر نمی‌شوم.

شوق خدمت، راه دور را  نزدیک می‌کند

شوق خدمت که داشته باشی، راه دور برایت نزدیک می‌شود؛ درست مثل سیدرضا خدادادی، نوجوان یازده ساله‌ای که از بولوار سرافرازان، خود را به عرصه میدان شهدا می‌رساند و ساعتی را در خدمت زائران و مجاوران امام مهربانی هاست. خوشحال است از ۳۰ روز پی درپی آمدن به چای خانه قاسم بن الحسن (ع). یک ساعت زمان در اتوبوس می‌گذراند تا به چای خانه بیاید و همین ساعت را برگردد؛ اما از این کار خسته نشده است و به قول خودش، اینجا می‌آید روحیه می‌گیرد، سپس بر‌ می‌گردد به خانه.

وقتی برای خوش و بش به سراغ سیدرضا می‌روم و با او دست می‌دهم، دستانش سرد است. علتش را‌ می‌پرسم؛ با لحن کودکانه اش می‌گوید: امروز کار شست وشوی استکان بر عهده من است. وظایف خودش و دوستانش را این طور شرح می‌دهد: به چای خانه که‌ می‌آییم، هر روز یک کار انجام می‌دهیم. کار‌های اینجا بر اساس سن و قد فرق می‌کند. من بعضی روز‌ها کف چای خانه را تی می‌کشم، بعضی روز‌ها چای می‌ریزم، گاهی وقت‌ها به میهمانان خوشامد می‌گویم و راهنمایی شان می‌کنم، گاهی هم مثل امروز استکان و نعلبکی می‌شویم.

سیدرضا شستن استکان را از بچه‌های قدیمی چای خانه آموخته است و آمار دقیق استکان شستن را هم دارد. او ادامه می‌دهد: در خانه که هستم، بیشتر کار برعهده مادرم است و شستن استکان و نعلبکی را بلد نبودم، تا اینکه دوستم به من یاد داد و الان در هر نوبت، حدود ۱۳۰ استکان را با آب و مایع ظرف شویی می‌شویم. از وقتی اینجا شست وشو را یاد گرفته ام، در خانه هم برای شستن استکان‌ها به مامانم کمک می‌کنم.

سید رضا زمینه لذت خدمت را برای دوستانش هم مهیا کرده است؛ او تا به حال با تبلیغ چهره به چهره، سینا، طا‌ها و محمد متین، دوستان صمیمی اش، را به چای خانه آورده است و آن‌ها هم پا به پای سید رضا به زائران و مجاوران امام رضا (ع) خدمت می‌کنند.

برای ثواب به چای خانه می‌آیم

محمد امین شهابادی یک نوجوان یازده ساله دیگر و پای ثابت چای خانه است. او که دانش آموز کلاس پنجم مدرسه ایوب نصیرزاده است، از طریق مادرش با چای خانه آشنا شده است. محمد امین می‌گوید: یکی از دوستان مادرم، تبلیغ جذب نیرو برای چای خانه را ارسال کرد. مادرم تشویقم کرد که به اینجا بیایم و به اتفاق او به چای خانه آمدیم و همین جا ثبت نام کردیم. از آن موقع حدود سه هفته می‌گذرد.

خانه شان تا چای خانه حدود ۵ دقیقه فاصله دارد. هر روز خودش را ساعت ۱۶ به چای خانه می‌رساند. می‌گوید: برای من هر کاری در چای خانه تعریف کنند، بدون هیچ، اما و اگری انجام می‌دهم؛ چون به اینجا می‌آیم تا ثواب کنم. معمولا خودم نگاه می‌کنم ببینم چه قسمتی از چای خانه نیرو کم دارد و برای خدمت در همان بخش داوطلب می‌شوم. امروز بچه‌های بخش شست وشو کم بودند؛ به همین دلیل شست وشوی استکان‌ها را با کمک دوستانم به عهده گرفتم. از محمد امین می‌خواهم بهترین لحظه خدمتش را برایم تعریف کند.

او‌ می‌گوید: عصر‌ها خیلی از آدم‌هایی که اینجا برای صرف چای می‌آیند، از کارگر‌های ساختمانی هستند؛ همین که با صرف یک استکان چای، خستگی از تنشان بیرون می‌رود، برای من لذت بخش است و خیلی خوشحال می‌شوم. محمدامین در پایان حرف هایش، خواسته‌ای از ما دارد. او از ما می‌خواهد که شهردار مشهد را دعوت کنیم تا برای صرف چای سری به آن‌ها بزند و  گره‌ای از مشکلاتی که سد راهشان است را باز کند. شهرآرا پس از انتشار این مطلب با دفتر شهردار مشهد ارتباط خواهد گرفت و درخواست محمد امین را منتقل خواهد کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.