یکی از عجایب کار خداوند درباره پیامبران این است که هر کدام معجزه خاصی داشتند، اعجازی که بنا بود نشانه پیامبری آن پیامبر و اتصال او با عالم بالا باشد، گاهی عصا و اژدها بود و گاهی زنده کردن مردگان و شفای امراض، اما پیامبری که قرار بود ختم پیامبران باشد معجزه اش باید از جنسی باشد که در تمام اعصار و امصار تازه و درک پذیر باشد و معجزه پیامبر ما از جنس کلمه و کلام شد، جملاتی که بناست راه زندگی را به بشری یاد بدهد که ادعای متفکر بودن و متمدن بودن دارد.
کتابی که برای هر چالشی در زندگی بشر و برای هر فردی پاسخی دارد، یادم از آن آتئیست استرالیایی آمد که برای آشنایی با خدا، قرآن را میخواند و از خدا تقاضا میکرد برای آنکه باب آشنایی خودش با او باز شود معجزهای به او نشان دهد و دید که خداوند در قرآن دارد به او میگوید که معجزهها در مقابل تو هستند، اگر آنها را ببینی، همین شب و روز، همین آسمان و زمین، همین ماه و ستاره و دقتها و حکمتهای وجود تمام اینها که سفرهای را برای زندگی تو پهن کرده اند و آیاتی که به او تلنگر میزنند که زندگی و اطراف تو پر از معجزات خدا هستند، اگر چشمی برای دیدن آنها داشته باشی.
آری انس پیدا کردن با این کتاب هدایت و توجه و تدبر در آیات آن، چشم انسان را باز میکند و راه درست زندگی کردن را به او یاد میدهد. بزرگان دینی ما انسی عجیب و کلماتی عجیب درباره این کتاب داشته اند. درباره شیفتگی امام خمینی به قرآن، خانم فاطمه طباطبایی، همسر مرحوم حاج احمد آقا، چنین نقل میکند: «نجف که بودیم، آقا چشمشان ناراحت شده بود.
دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: «شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید. امام یک دفعه خندیدند و گفتند: «دکتر! من چشمم را برای قرآن خواندن میخواهم؛ چه فایدهای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم. شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن را بخوانم».
این عشق و علاقه در ماه مبارک رمضان، بیشتر میشد و به قرائت چندین جزء در هر روز میرسید. امام خمینی در عین حال که خود عنایت خاصی نسبت به خواندن قرآن داشت، سفارشها و توصیههایی را به همه طبقات و مردم، به ویژه قشر تحصیل کرده حوزوی و دانشگاهی، مبنی بر انس و ارتباط با قرآن و تلاوت آن داشت. در یکی از توصیهها آمده است:
«فرزندم! با قرآن، این بزرگ کتاب معرفت، آشنا شو؛ اگرچه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب، بازکن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت، اثری ندارد که این، وسوسه شیطان است. آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب، محبوب است؛ اگرچه عاشق و محب، مفاد آن را نداند و با این انگیزه، حب محبوب که کمال مطلوب است، به سراغت آید و شاید دست گیرد».
بله قرآن را باید نامه خاص محبوب، به شخص خودمان ببینیم و با این توجه و لذت بخوانیم که تک تک ما در خطابهای این کتاب سهیم هستیم و برای تک تک ما نوشته شده است، قرآنی که جدا از محتوای چند وجهی و چند لایه آن، همین الفاظش معجزه و شفابخش است و همه امیدواریم از کسانی نباشیم که قرآن در روز قیامت، به جای شفاعت از آنها شکایت میکند، کسانی که حق این کتاب هدایت و این قرآن را ادا نکردند و این نامه محبوب را رها کردند و موجب مهجوریت آن بوده اند.