در اسلام، گفتگو با شخص مخالف اهمیت بسیار دارد، تاآنجاکه خداوند در قرآن میفرماید: «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ». اگر مشرکی برای پرسوجو درباره اسلام از تو امان خواست، امانش بده تا کلام خدا را بشنود. آنوقت، او را به محل امنی برسان. حکمت این اماندادن، آن است که بتپرستها مردمی ناآگاهاند و باید به آنها فرصت تحقیق داد (توبه، آیه۶).
در خطبه۲۰۶ نهجالبلاغه، امیرالمومنین (ع) خطاب به بعضی از یارانشان که به سپاه مقابل بدوبیراه میگفتند، فرمودند: این روش شما مورد قبول و پذیرش من نیست؛ باب گفتگو را باز کنید و حتی اگر شده یک قدم، او را از جایی که هست، نزدیکتر کنید.
به عقیده من، امروز در جمهوری اسلامی، مسئولان باید بین مردم بیشتر حضور پیدا کنند؛ زیرا مردم ایران، ولینعمتان و بهترین مردم دنیا هستند.
مردم، خانواده خودمان هستند. کسانی که امروز طرفدار حکومت هستند، اگر سری بچرخانند، در بین اطرافیان و نزدیکان و فرزندان خواهند دید که جمعی از کسانی که با آنها در مهمانیهای خانوادگی شرکت میکنند، امروز درباره عملکرد مسئولان نظام، گره ذهنی دارند و بهخاطر فشارهای مختلف، زبان به گله و شکایت و اعتراض باز میکنند. در شرایطی که این وسط، دشمن دارد یارگیری میکند، ما کجا هستیم؟
شخصی که برای تماشای اعتراضات و اغتشاشات رفته و احیانا از طرف نیروهای امنیتی برخوردی با او صورت گرفته است، مستعد آن است که دفعه بعد بهعنوان لیدر حاضر شود. حالا اگر مسئولان یا وابستگان به نظام و کسانی که مردم آنها را وابسته به نظام میبینند، همچون روحانیت، بیایند و در جمع آنان بنشینند و بهعنوان یک جوان پرانرژی و استعداد ایرانی به آن فرد احترام بگذارند و گوش خوبی برای شنیدن حرفهای او باشند، شک نکنید که حال جوان با قبل از این گفتگو فرق خواهد کرد.
این نشستها و گفتگوها تأثیر خواهد گذاشت؛ حتی ممکن است زوایایی در نگاه آن جوان باشد که ما از آن غافلیم و وقتی کنارش مینشینیم، ببینیم که او درست میگوید و این جنبهها از دید ما پنهان بوده است.
چندی قبل در فضای مجازی توئیت زدم که تمایل دارم با لباس طلبگی بین معترضان حاضر شوم. این حرف، بازخورد بسیار خوبی داشت. افراد زیادی نظر دادند و دوستی پیام داد که «میتوانم در کافه از دوستان معترض دعوت کنم؛ شما هم بیایید.» پذیرفتم و این جلسه تشکیل شد.
برخلاف همه تصورات منفی، جلسه خوبی بود. بعداز پایان جلسه، سؤال همه ما این بود که چرا این نشستها بین مسئولان کمرنگ است؟
در این جلسه، یکی از دوستان مدام تکرار میکرد که دیگر فرصت تمام است. گفتم: این نظر شماست، اما رهبر معظم انقلاب درباره حوزه علمیه فرمودند: «تحول را مدیریت کنید. ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتنابناپذیر است. تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است؛ این را بارها من مطرح کردهام، گفتهام. تحول رخ خواهد داد.
خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاع تحولیافته مجال زندگی پیدا نمیکند، زیر دست و پا له میشود، از بین میرود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد.
مثل همان انسان جنگلی که در روزنامه امروز یا دیروز -این یکیدو روزها - خواندیم؛ یک آدمی است چهلسال پیش، رفته در جنگل مازندران و یک ارتباط خیلی ضعیفی دارد با محیط بیرون خودش؛ منزوی میشود. میشود رفت، میشود از تحول دوری گزید، اما با انزوا.
اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه دین مانع مردن میشود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبهروز منزویتر خواهد شد. تحول حتمی است، منتها تحول دو طرف دارد: تحول در جهت صحیح و درست، تحول در جهت باطل و غلط. ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد. این وظیفه مؤثرین در حوزه است.»
به نظر من همین موضوع درباره کلیت نظام هم صادق است و از طرفی میبینم که بچههای دبیرستانی که با آنها در ارتباط هستم مثل سیلی در مجراهای مختلف این جامعه، این تغییر را بهصورت معمولی و قهری ایجاد خواهند کرد.
در نقطه مقابل، بعضی از مسئولان خطاکار در جمهوری اسلامی هستند که برای پوشاندن رفتار اشتباه خود، آبروی اسلام و نظام را خرج میکنند و تحت هیچ عنوان حاضر نیستند صحنه را ترک کنند.
نسل بعدی که امید رهبر معظم انقلاب هم به رویکارآمدن آنهاست، جوانهایی هستند که حرف عموم مردم امروز را میفهمند و فرزندان امروز هستند و قطعا اشتباهات قبلیها را تکرار نخواهند کرد.
در آن نشست صمیمانه، یکی از حرفهای درستی که بیان کردند و امید داشتند که حرفشان را منتقل میکنم، این بود که: چرا درباره جبهه خودتان مدام این را تکرار میکنید که نباید اشتباه یک فرد را به تمام یک جبهه تعمیم داد، اما درباره طرف مقابل یک حرف یا یک اشتباه را به همه تعمیم میدهید!
میگفتند: برخلاف چیزی که بعضی نشان دادند، ما دنبال عریانی نیستیم و ما اسلامی را که بهخاطر مصلحت مسئولان تحریف نشده باشد، قبول داریم و به روحانیتی که صدای مردم باشد، احترام میگذاریم.
میگفتند: ما از رسانههای معاند بیزاریم، ما از رجویها و علینژادها بیزاریم و....
در پایان این نکته را بیان کنم که معتقدم درکنار نسل امروز و با همت این جوانها و به کوری چشم بدخواهان و دشمنان، بدون شک ایران فردا قویتر از امروز خواهد بود.