هفته کتاب فرصت خوبی است تا نگاهی بکنیم به جایگاه ویرایش و ویراستاری در حوزه نشر. کتاب به دلیل اولویتی که از نظر شأن و جایگاه در حوزه نشر دارد، بیش از دیگر حوزههای نوشتاری مورد توجه است؛ کتاب هم اعتبار علمی بیشتری دارد و هم مرجعیت بیشتر.
استناد به سبک و شیوه نگارشی کتابها محکمتر است و گاه خودش یک شیوه نامه تلقی میشود. چنان که در بررسی شیوههای نگارشی و رسم الخط فارسی، استناد به آثار گذشتگان، مبنای تحلیل و نقد و بررسی قرار میگیرد. اما آنچه امروزه شاهد آنیم، کمتر نسبتی با این ارجاع دهی علمی دارد و بلبشویی که در ویراستاری کتاب میبینیم، از قضا نگران کننده است.
موضوع ویراستاری کتاب با دو مسئله مشخص روبه روست؛ اول اینکه کتابهای زیادی هستند که اصلا به دست ویراستار نمیرسند و بدون ویرایش چاپ میشوند و دیگر اینکه حوزه «کتاب» در گیرودار انبوه شیوه نامه سرگردان است!
گروهی هستند که اساسا یا با ویراستاری کتاب میانهای ندارند و ارزش و اهمیتی برای ویرایش قائل نیستند یا برای کاستن از هزینههای چاپ کتاب از خیر ویرایش آن می گذرند. در هر دو صورت، آسیبی که میزند، یکسان است و به بی سروسامان ترشدن این ماجرا دامن میزند.
بنابراین، باید صاحبان آثار به این درک برسند که ویرایش کتاب به زیبایی، درستی، ماندگاری و وزانت اثر آنها کمک میکند. هرچه یک اثر شسته رفتهتر و به سامانتر باشد، زیباتر و خواندنیتر خواهد بود. خواندن کتابی که روانتر است، به مراتب از کتابی که از لحاظ زبانی و نحوی سخت خوان و پیچیده است، با اقبال بیشتری روبه رو خواهد شد و بیشتر دیده میشود و آن را میخوانند.
ازاین رو، سوق دادن صاحبان آثار به سمت ویرایش کتاب و تشویق آنها از طرف ناشران، به تغییر عقیده مخالفان ویراستاری کمک میکند. ضمن اینکه چاپ کتاب ویراسته، شأن و منزلت ناشر را هم بالا میبرد و به اعتبار آن میافزاید. چنان که بسیاری از ناشران خوش نام، بخش ویراستاری را در چرخه نشر خود دارند و برای آن ضریب خوبی در نظر میگیرند. پس گام اول، اعتباربخشیدن به ویراستاری و توجه دادن همه ناشران و صاحبان آثار به ضرورت و اهمیت ویرایش و ویراستاری است.
دومین مسئلهای که در ویراستاری کتاب جای بحث دارد، این است که تعدد شیو ه نامهها توسط ناشران و نیز شیوه نامههای شخصی برخی نویسندگان بنام و صاحب نظر، راه را بر وجود شیوه نامهای یکنواخت و یکسان بسته و این خودش به آشفتگی و پریشان حالی حوزه ویراستاری افزوده است. همچنان که پیشتر در یادداشتی دیگر نوشتم، این تفاوت شیوه بیشتر در حوزه صوری و شکلی و همان رسم الخط است که راه برون رفت از آن پناه بردن به شیوه نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، یعنی «دستور خط فارسی» است.
رسم الخط نباید چندان محل منازعه و مخل این ماجرا باشد؛ آنچه در ویراستاری برای ویراستاران مهمتر و حیاتیتر است و مسئله اول آنان است، ویرایش محتوایی و شلختگی در ساختار متنها و جمله بندیهای آشفته و طولانی و درهم ریخته است. نثر امروز ما نثری نابسامان است؛ نثری متأثر از نثر شلخته و بد اداری که در همه قالبهای نوشتاری ما ریشه دوانده است و البته تردیدی نیست که کتاب به اعتبار جایگاهی که دارد، باید نثری پاکیزه و بسامان داشته باشد.