آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ بیست وپنجم آبان ۹۳ اگر کسی در تهران رادیوی اتومبیلش را روشن میکرد، گوینده برنامه از انسداد پل کریم خان تا جمهوری و ترافیک سنگین در طول خیابان، ولی عصر خبر میداد. خطوط متروی منتهی به خیابان حافظ و تالار وحدت، از انبوه جمعیت لبریز شده بود و بیشتر از هر کاسب دیگری، بازار پوسترفروشانی که تصویر خواننده محبوب آن روزها را میفروختند، رونق داشت.
سه روز پیش از آن بود که فضای مجازی خبری را منتشر کرد که این بار شایعه نبود و خانواده مرحوم هرگز آن را تکذیب نکردند؛ «مرتضی پاشایی پس از ۱۱ ماه مبارزه با بیماری سرطان از دنیا رفت»؛ خبری که از رسانههایی همچون نیویورک تایمز، العربیه و فرانس ۲۴ گرفته تا ریزودرشت شخصیتهای هنری و ورزشی و سیاسی به بازخوردهای مردمیاش واکنش نشان داده بودند.
رسانههای داخلی که در ابتدا این خبر را به شکلی گذرا پوشش دادند، در ادامه نتوانستند دربرابر جمعیت کم سابقهای که برای تشییع پیکر این خواننده گردهم آمده بود، بی تفاوت بمانند؛ جمعیتی که تدفین او را به حوالی غروب انداخت و حتی وضعیت هشدار هوای آلوده تهران در آن روز، مانع حضور هوادارانش نشد.
محبوبیت پاشایی، بسیار وابسته به سطح سلیقه موسیقایی نسل جوان آن روزها بود و البته حضور پررنگش در رسانه و نوع تقابل دردناکش با مرگ، جوانان احساسی عاشق موسیقی را بیش از حد تصور هیجان زده کرد، به گونهای که بازخوردها به واکنشهای مردمی تا مدت ها، محل بحث جامعه شناسان بود.
او که از چهارده سالگی نوازندگی را با گیتار آغاز کرده بود، به مرور با سازهای دیگری مثل پیانو و ویولن هم آشنا شد و آهنگ سازی قطعاتش را شخصا برعهده گرفت، به طوری که که پیش از تولید ترانه، با خلق ملودی براساس توانمندیها و نقاط قوت صدایش، قطعهای متناسب با آستانه صوت خود میآفرید. تناسب چهره و صدایش که با ترانههای ساده و دراماتیک تلفیق میشد، مخاطب آن روزها را به راحتی به همذات پنداری وامی داشت.
او که جنس و فضای صدایش شبیه خوانندگان مطرح آن دوران، حمید عسکری و محسن یگانه بود، زمانی که پیشنهاد خواندن تیتراژ برنامه پرمخاطب ماه عسل از سمت احسان علیخانی را پذیرفت، توانست طیف بیشتری از مردم را با خود همراه کند؛ زیرا پیش از آن، با انتشار چند تک آهنگ در فضای مجازی مشغول فعالیت بود. اما آنچه به شهرت او دامن زد، علاوه بر حضورش در تیتراژ «ماهعسل» و دیگر برنامههای تلویزیونی انتشار خبر بیماری اش بود. مرتضی پاشایی از آن دست آدمهایی نبود که بیماری سخت او را گوشه گیر کند.
کاهش وزن و تغییرات محسوس ظاهری اش را زیر کلاه معروف و شال گردن همیشگی اش پنهان میکرد و با انرژی زیادی که از مردم میگرفت، تا دو ماه پیش از مرگ، کنسرت هایش را در نقاط مختلف ایران به روی صحنه میبرد. او که اغلب ترانه هایش به قلم مهرزاد امیرخانی سروده و با ملودیهایی متمایل به نواهای ترک و یونان تلفیق میشد، انگار به سادهترین شکل ممکن، از درد پنهان در سینه جوانان حرف میزد و البته هرگز نمیتوان منکر نقش مؤثر فضای مجازی در دامن زدن به احساسات مردم شد؛ بستری که هوادارانش را به صورت خودجوش برای بدرقه او جمع کرد و حتی پس از درگذشتش، درباره بیماریهای سرطان به ویژه سرطان معده که پاشایی را به شکل غیرمنتظرهای از هوادارانش گرفت، فرهنگ سازی کرد.
حالا هشت سال از مرگ مرتضی پاشایی میگذرد و ارزشمندتر از آن دو جایزهای که برای تک آهنگهای «جاده یک طرفه» و «نگران منی» در دومین و سومین جشن موسیقی ما به او اهدا شد، جایگاهی است که در قلب هوادارانش به دست آورد. پاشایی نزد مخاطبانش و در دنیای حرفهای موسیقی، همچون دریایی طوفانی شد و سرانجام ۲۳ آبان ۱۳۹۳ در ساحلی امن، آرام گرفت.