تعداد قابل توجهی از مهمترین آثار ادبیات داستانی جهان به جنگ مربوط میشود، به آنچه در جبهه نبرد یا پشت آن میگذرد، به تأثیر این رویداد دهشتناک بر آدمها، شهرها، زندگیها، سرنوشتها.
خادم| از آنجا که داستان به معنای مدرن و امروزی آن قدمت چندانی در ایران ندارد و تا پیش از سال ۱۳۵۹ هم جنگی مستقیم و همهگیر -مانند آنچه در دوران دفاع مقدس رخ داد- نداشتهایم، آثار ادبیات داستانی جنگ ما به طور کلی از این سال به بعد و با آغاز جنگ تحمیلی در ایران پا گرفت. این گونه ادبی که به ادبیات دفاع مقدس معروف شد، امروز پس از گذشت حدود ۴ دهه و تولید انبوهی آثار داستانی، برگزاری جایزههای ادبی مختلف با محوریت دفاع مقدس و پوستاندازی و رسیدن آن به نسلی که خودشان به طور مستقیم جنگ را تجربه نکردهاند، نیاز به بررسی و تحلیل دارد. احمد شاکری، نویسنده، پژوهشگر ادبی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مجموعهای را در دست انتشار دارد که نخستین دفتر آن به زودی وارد بازار خواهد شد. با او که در آثار در دست انتشار و نگارشش به طور ویژه به فلسفه ادبیات داستانی دفاع مقدس و کندوکاوی در آن پرداخته است، دراینباره گفتگو کردهایم.
دشمنشناسی در ادبیات دفاع مقدس
میشود گفت ادبیات جنگ در ایران از جوانترین شاخههای ادبی است و این نوپدید بودن، چیزی است که شاکری در ابتدای سخنش به آن میپردازد و اضافه میکند: با آغاز کارم با عنوان عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی حوزه تمرکزی را برای مطالعه و پژوهش انتخاب کردم. وقتی پژوهشگری به این حوزه وارد میشود با انبوهی از مسائل و موضوعات پژوهشی روبهرو میشود که نوپدید است. به نظر میرسد پرداختن به موضوعات پژوهشی در حوزه ادبیات دفاع مقدس فارغ از مبانی و مبادی علمی آنها راه به جایی نمیبرد و این موجب شد که در پژوهشگاه، بحثی با عنوان هندسه معرفتی تأسیس شود تا در پی آن ساحتهای معرفتی و پژوهشی و ساحتهای کلان موضوعات پژوهشی شناسایی شود. در این زمینه مجموعهای با عنوان کلی «دشمنشناسی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» در دست انتشار است. عنوان اختصاصی دفتر اول آن «شناختشناسی»، دفتر دوم «روایتشناسی» و عنوان سوم «جریانشناسی» است.
ضد جنگ نه، سیاهنویسی
ضد جنگ گونهای است که به آثاری که در مذمت جنگ نوشته شدهاند اطلاق میشود، اما نویسنده رمان «انجمن مخفی» که برای این اثر برنده جایزه شهید حبیب غنیپور هم شده است، تعبیر ضد جنگ را برای آثاری در این زمینه که در ایران نوشته میشوند مناسب نمیداند. او این آثار را «ادبیات سیاه دفاع مقدس» مینامد و میگوید: اساسا برای پاسخگویی به بسیاری از پرسشها از جمله پرسش از شخصیت و چیستی آن در ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس و در ادبیات داستانی دفاع مقدس، ضمن اینکه انسانشناسی دینی و الهی به عنوان یک رشته مضاف باید به حوزه ادبیات وارد شود، لازم است یک جنبه فنی و روایی نیز مدنظر قرار گیرد، یعنی ادبیات چگونه شخصیت را میشناساند و میشناسد. در توجه به این موضوع، نظر ما به فرم و ساختار و سازوکار ادبیات به عنوان صورت و هیئت روایی جلب شد؛ بنابراین سؤال اینگونه مطرح شد که ادبیات داستانی چیست یا به تعبیری داستان چیست، و بعد از شناختن چیستی داستان و ابزارها و امکانات و نحوه معرفتشناسی داستان، متوجه این شدیم که اگر داستان اینگونه تعریف شد، حالا شخصیت چگونه وارد ادبیات داستانی دفاع مقدس میشود. این مبدأ ما بود برای ورود به بحث فلسفه داستان.
شاکری ادامه میدهد: شناخت ادبیات دفاع مقدس منوط به شناخت فلسفه داستان است. ما تاکنون در ۲ ساحت در ذیل فلسفه داستان کار کردهایم. نخست «فلسفه داستانِ داستان» که نتیجهاش کتابی حدودا هشتصدوبیستصفحهای است. مرادمان از داستانِ داستان چیزی است که فورستر آن را story میداند، یعنی جنبهای در هر اثر روایی یافت میشود که کارش داستانگویی است. فلسفه داستانِ داستان، فلسفه داستان نیست، بلکه فلسفه جنبه داستانگو از هر داستان است، چنانکه رمان داستان میگوید، داستان کوتاه داستان میگوید، سینما هم داستان میگوید و نمایشنامه هم همینطور. در مرحله بعد متوجه «فلسفه ایده اولیه» شدیم. این هم به متنی بالغ بر ۶۰۰ صفحه انجامید. مباحث اینچنینی به ما اجازه میدهد با مبانی فلسفه اسلامی، تبیین فلسفی و ماهیتشناسانه از این جوانب داشته باشیم.
این مدرس داستاننویسی خاطرنشان میکند: در اینجا میشود وارد آن دعوای تا حدودی قدیمی در این حوزه شد که آیا فرم جهت است یا جهتمند. یعنی به تعبیری وقتی میگوییم ادبیات داستانی دفاع مقدس، ادبیاتی است که به مناسبت موضوع قدسانیاش به آن ادبیات دفاع مقدس میگوییم، یا نه، ادبیات دفاع مقدس حتی در ساختارش هم تفاوتهایی با دیگر گونهها دارد.
دشمن را باید فهمید یا دربارهاش قضاوت کرد؟
«دشمن رکن انکارناپذیر وقوع یک جنگ است. هر جنگی بین ۲ طرف شکل میگیرد. به نظر من یا بین باطل و باطل است، یا بین حق و باطل که در دفاع مقدس ما بین حق و باطل بود. بررسی اینکه دشمن در ادبیات داستانی ما چگونه نمایش داده شده است خیلی جالب است. از سویی، نمایش دشمن از این جهت که نمایش ضد است، به نمایش جبهه خودی هم میانجامد. ضمن اینکه نمایش دشمن میتواند به نمایش فکر و ایدئولوژی و جهانبینی یا هستیشناسی دشمن بینجامد.» شاکری با طرح این مسئله میگوید: یک محور بحث در حوزه دشمنشناسی در حوزه ادبیات دفاع مقدس، شناختشناسی است. در این پژوهش درباره این صحبت میشود که اساسا معرفت پیشینی چه تأثیری در فهم دشمن در روایت داستانی دارد، و معرفت پسینی چگونه حاصل میشود. راجع به این صحبت میشود که آیا اساسا همذاتپنداری با دشمن امکان دارد و اگر امکان دارد آیا ضرور است یا نه. به تعبیری، ما غیر از اینکه دشمن را روایت میکنیم آیا باید در مقاطع یا مراحلی اجازه نزدیک شدن مخاطب را به دشمن بدهیم، به حدی که همانند او احساس و ادراک کند یا همسو و همدل با دشمن بشود یا نه. چون همواره در ادبیات داستانی دفاع مقدس ما با حریمی با دشمن مواجهیم، هیچوقت با او همدل نمیشویم و همین موجب میشود که ما دشمن را آنگونه که دارد زندگی را تجربه میکند تجربه نکنیم و نفهمیمش. ما همیشه به عنوان قاضی و قضاوتگر به دشمن نگاه میکنیم، نه آنگونه که دشمن است و دارد فکر میکند و میل و عاطفه دارد. آیا این ضرورت دارد؟ به تعبیری، آیا ما مثلا در ترسیم روایت عاشورا که در آن هم دشمن حضور دارد، میتوانیم روایتی داشته باشیم که در آن از منظر دشمن به موضوع نگاه کنیم؟
دشمنی که سیاهنویسها ترسیم میکنند
این پژوهشگر اظهار میکند: در بحث روایتشناسی، فارغ از چگونه شناخته شدن دشمن، فهم لایهها و جوانب داستانی در شناخت دشمن اهمیت دارد. اگر شما تاریخ ادبیات دفاع مقدس را مرور کنید، میبینید که از دهه ۷۰ به بعد، توجه نویسندگان به جبهه مقابل جلب شد. یعنی گفتند تا به حال از جبهه خودی میگفتیم، حالا ببینیم آن طرف چه خبر است. جریان سیاهنویس دفاع مقدس تمرکز خود را بر روایت از دشمن قرار داد. برای اینکه آن اندیشه مطلق را که ما حق هستیم و در مقابل جبهه باطل قیام کردیم و جنگیدیم، متزلزل و تصویر ما از دشمن را مخدوش کند. وقتی من روایتی در جبهه دشمن ارائه بدهم شما دشمنیتان با چنین دشمنی کاسته میشود. آقای قیصری، آقای بایرامی و آقای دهقان همین کار را انجام میدهند؛ یعنی یکی از مجاری ادبیات سیاه که با آن جنبه و حقیقت قدسانی جنگ سر نزاع دارد همین است.
او میافزاید: محور دیگر، جریانشناسی است؛ یعنی بعد از اینکه دانستیم دشمن چگونه شناخته و چه درجههایی از معرفت به دشمن در ما حاصل میشود و روایت با ابزارهایش چگونه این کار را انجام میدهد، نوبت این میشود که ببینیم مثلا در ۴ دهه گذشته، دشمن چه بروز و ظهوری در ادبیات داشته است و چرا.