شبنم کرمی- «شب چله، رسم دیرینه و ارزشمند ما ایرانیهاست. یلدا، بهانه و فرصتی دوباره برای دورهم جمع شدن، انار سرخ خوردن و فال حافظ گرفتن، از ته دل خندیدن و دقیقهای بیشتر زندگی کردن به ما میدهد.
در این شب فرخنده، اعضای خانواده دورهم جمع میشوند و در کنار یکدیگر برای نعمت سلامتی خوشحال هستند. امیدوارم امشب هم دوباره به شادکامی دور هم جمع شویم و لذت ببریم و همهی مردم ایران حال دل خوبی داشته باشند.»
آنچه خواندید نظر ملیکا منصوری درباره شب طولانی یلداست. او ۱۴ سال دارد و در دبیرستان حضرتزینب (س) در پایه هشتم تحصیل میکند.
فعالیتش در زمینه داستاننویسی را ۸ سالگی آغاز کرده و از ۱۰ سالگی نیز طعم شیرین بازیگری و تئاتر را چشیده و تاکنون در این زمینهها به موفقیتهای ارزشمندی رسیده است. گفتوگوی ما با ملیکا را در ادامه میخوانید.
موفقیت در جشنوارهها
علاقه من به تئاتر و بازیگری از جایی آغاز شد که فهمیدم بازیگری را فقط برای دیده شدن نمیخواهم و میتوانم زندگی را از دید آدمهای مختلف با احساسات متفاوت ببینم.
نخستین تجربهام در بازیگری که با موفقیت نیز همراه بود، به تئاتر «شیطونکها» بازمیگردد که سال ۹۸ شایسته تقدیر و دریافت جایزه از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد.
از آن پس در جشنوارههای زیادی شرکت کردم که از آن میان جشنوارههای هنرهای نمایشی سال ۹۷، سرود آفرینش سال ۹۸ و قصهگویی کانون پرورش فکری در بخش ملی (نقالی) سال ۱۴۰۱ -که آثارم در این جشنوارهها شایسته تقدیر شناخته شد- بیانشدنی است.
سال ۹۸ همچنین در جشنواره فرهنگی و هنری مدرسه آرمینه مصلینژاد رتبه سوم عکاسی منطقه را کسب کردم.
سال ۱۴۰۰ در جشنواره خوارزمی، بخش داستاننویسی رتبه دوم استان را با داستان «ثانیههای ارزشمند زندگی» کسب کردم و در همان سال، در جشنواره فرهنگی هنری استان رتبه دوم در نقالی و رتبه سوم در پادکست را بهدست آوردم.
از «آواز آبی» تا «پل»
بیشتر فعالیتهای تئاتریم در کانون شکل میگیرد و آرزو میکنم کانون پرورشی با قوت به فعالیت خود ادامه دهد.
تاکنون در تئاترهای «شیطونکها»، «یخی که عاشق خورشید شد»، «آسمانیها» که در موزه کوهسنگی اجرا شد و «لوطیان مرد رِندی» شرکت داشتهام.
تابستان امسال نیز تئاتر «آواز آبی» در تماشاخانه استاد داوود کیانیان به روی صحنه رفت که نقش اصلی این تئاتر بهعهده من بود.
در زمینه کارگردانی هم فعالیتهای موثری داشتهام.
سال ۱۴۰۰ در کلاسهای فیلمسازی انجمن سینمای جوانان مشهد بورسیه شدم که نتیجه آن ساخت فیلم کوتاهی به نام «پل» است که نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی این کار بهعهده خودم بود و بهتازگی این فیلم کوتاه در پردیس سینمایی اطلس روی پرده رفت و مدرک بینالمللی فیلمسازی را نیز دریافت کردم.
پس از آن در دو فیلم کوتاه «در جستوجوی توپ» و «سکوت» منشی صحنه بودم. در کانون هم با دوستان هنرمندم نمایشنامهخوانی میکنیم.
بهیادماندنیترین شب یلدای من
بجز اینها ۶ سال است که برای جشنهای مدرسه، کانون یا برای تئاترها دفنوازی و تمبکنوازی میکنم.
بهیادماندنیترین شب یلدای من هم در مدرسه بود که در کنار دوستانم در این مراسم آداب و رسوم یلدا را بیان کردم و دفنوازی و غزلخوانی داشتم.
به اسکیت و عکاسی هم علاقه دارم و همیشه دنبال سوژههای جدیدی برای عکاسی هستم. در درسهایم هم تاکنون همواره رتبه اول را در کلاس کسب کردهام.
از دیدن نقاشیهای زیبا هم بسیار لذت میبرم و خودم نیز طراحی سیاهقلم کار میکنم.
از صبر و تلاش تا پیروزی
دوست دارم در آینده بازیگر حرفهای تئاتر و سینما بشوم و با برنامهریزی مناسب سعی میکنم به اهدافم در هنر و درس برسم.
از همه کارهایی که تا امروز انجام دادهام یاد گرفتهام که همیشه باید صبر و تلاش داشته باشم تا موفقیت از آنِ من شود.
به دوستانم نیز پیشنهاد میکنم هدف داشته باشند و از تواناییهای دوره نوجوانی خود نهایت استفاده را ببرند.
زمان به عقب بازنمیگردد، بنابراین این دوره را بهگونهای زندگی کنند که وقتی بزرگ شدند حسرت شاد بودن و تجربه کردن موقعیتهای مختلف را نداشته باشند.
از خانواده مهربانم و مربیهای عزیزم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز ۷ قدردانی میکنم که برای رشد و پرورش من تلاش کردند.