کلانشهرها در دنیای کنونی مانند دریایی مواج و خروشان هستند که موجهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... هر روز آنها را به سویی روانه کرده و جریانی تازه برای آنها میآفرینند. پویایی بیحد کلانشهرها، تعدد ذینفعان، جامعه نخبگانی مؤثر، مطالبات و توقعات مردمی بالا و رسانههای جدید شبکههای اجتماعی، چنان فضای پیچیدهای حاکم کردهاند که برنامهریزی در کلانشهرها را بیشتر شبیه به رؤیا کرده است تا واقعیت. مدلهای پیشین برنامهریزی راهبردی در چنین شرایطی در عمل کارآمدی ندارند و برنامههایی که با این مدلهای قدیمی نوشته میشوند، بیشتر به شعار شبیه هستند تا واقعیت. در چنین فضای پویا، تعاملی و پیچیدهای چطور میتوان برای آینده یک کلانشهر برنامهریزی کرد؟ واقعیت این است که برای برنامهریزی در چنین فضای پیچیدهای باید بر دانش و اطلاعات بسیار بالا و دقیق تکیه کرد و تحلیلهایی پیچیده بر پویاییهای این سیستم لازم است و اینجاست که نقش دادهها و اطلاعات خودنمایی میکند. اگر در دنیای کنونی گفته میشود که هرکس اطلاعات بیشتری داشت قدرت بیشتری دارد، ناظر به همین مفهوم است، به این معنی که برای غلبه بر چنین فضای پیچیدهای نیاز است دادهها و اطلاعات کامل و جامع و فراوان از هر آنچه در شهر میگذرد در اختیار داشته باشیم و بتوانیم این دادهها و اطلاعات را بهخوبی دستهبندی و تحلیل کنیم و از دل آن دانش کاربردی مناسب استخراج کنیم. ناگفته واضح است که انجام این ۲ مرحله بسیار سخت و پیچیده است. برای داشتن اطلاعات و دادههای کامل و جامع از شهر باید درگاههای دریافت اطلاعات مختلف و متعدد تا آنجا که امکانپذیر است، در کلانشهرها وجود داشته باشد. از این مهمتر همه دادههایی که در پایگاههای داده متعدد و پراکنده وجود دارد، باید تجمیع شود و در بانک اطلاعاتی جامعی با دستهبندیهای مناسب ذخیرهسازی شود. آسیبی که هماکنون در مدیریتشهری وجود دارد، این است که باوجود اینکه اطلاعات مختلف شهروندان را از درگاههای مختلف دریافت میکند، تجمیع مناسب و صحیح اطلاعات بهخوبی انجام نشده و در بسیاری از موارد پایگاههای اطلاعاتی مختلف و پراکنده وجود دارد که به هم متصل نیستند. قدم بعدی که بسیار پیچیدهتر و سختتر است، این است که بتوان از دل انبوه دادهها دانش معناداری برای برنامهریزیهای آینده استخراج کرد. در این راستا دانش نوینی با عنوان تحلیل و پردازش دادههای عظیم (Big Data) به وجود آمده است تا بتواند از دریای دادههای منفرد، اطلاعاتی منسجم و معنادار و قابل برنامهریزی به دست آورد. البته دانش پردازش دادههای عظیم (Big Data) دانشی در لبه فناوری و مسئله روز جهان است؛ بنابراین برای استفاده و پیادهسازی آن نیاز به ایجاد مرکزی با دانش بالا و با مشارکت دانشمندان این عرصه است؛ بنابراین اگر کلانشهرها بهواقع میخواهند برنامهریزی شهری درستی داشته باشند، چارهای جز این ندارند که برای ساماندهی و تجمیع دادههای وسیعی که هر روز از شهر و شهروندان دریافت میکنند استاندارد و رویهای علمی نیز تدوین کنند و ثانیا با مشارکت مراکز علمی، متخصصان و دانشمندانی که در این زمینه فعالیت میکنند، مرکز تخصصی برای تحلیل دادههای عظیم و ارائه راهکارهای واقعبینانه و پیشبینیکننده آینده ایجاد کنند و همه برنامهریزیهای شهری را مبتنی بر خروجیها و تحلیلهای این مرکز تخصصی نمایند. در این صورت است که میتوان در یک روند تدریجی برنامهریزیهای شهری را بهصورت واقعی و دقیق انجام داد و کیفیت زندگی شهری را به نحو چشمگیری ارتقا داد.