هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ تماشای حیاط بهبرفنشسته از پشت پنجره بخارگرفته، غلغل سماور، پیچ باز رادیو که خبر از تعطیلی مدرسه و کار میدهد و صدای پای پدر که بالای پشتبام با برفروب دستهبلند چوبی حریر سپید را از صورت خانه پسمیزند، همه خاطرات مشترکی هستند که نسل پیش از دهه ۷۰ در ایران تجربه کردهاند.
در این میانه، برف این روزها که بوران و یخبندانش پهلو به همان دوران زد و توانست پس از یک دهه کمبارشی تجربه زمستانهای آفتابی را از خاطرمان پاک کند، سبب شد تا در چند خط خواندنی برایتان از هولناکترین زمستانهای این دیار بگوییم؛ زمستانهایی که آدمخوار بودهاند و نمیشود هرگز آنها را از پشت پنجرههای بخارگرفته تعریف کرد. البته ایران از این زمستانهای سخت کم نداشته، ولی ماجرای زمستان ۱۳۵۰ روایت دیگری دارد.
در این سال سرمای کشندهای ایران را فرامیگیرد؛ آنچنان که دمای هوا در برخی نقاط به منفی ۵۰ درجه و پایینترمیرسد، تمامی راهها بسته و در برخی نقاط ارتفاع برف بین ۸ تا ۱۲ متر گزارش میشود. این سرما زندگی در شهرهای بزرگی مثل مشهد را هم فلج میکندو اتفاقات تلخ بسیاری را رقم میزند که سطرهای پیش رو یادی از آن روزهاست که بر اساس گزارش ثبتشده در مطبوعات گردآوری شده است.
نخستین خبری مطبوعاتی در قدیم مشهد که از برف هولناک صحبت کرده، در روزنامه «کاغذ اخبار» به تاریخ ۲۵ جمادیالاول ۱۲۷۰ قمری چاپ و منتشر شده است. در این خبر آمده که: «دیگر از قراری که در روزنامه مشهد مقدس نوشته بودند، چندی پیش از این، هوای آنجا سرد شده بوده، به حدی که چندنفر از شدت سرما تلف شده بودند، ازجمله نوشتهاند که هفت نفر از شهر بیرون رفته بودند که شاید از زیر برف قدری هیمه (هیزم) بیاورند، تخمینا یک فرسخ از شهر نرفته، سرما آنها را بیحال کرده، مراجعت نموده، سه نفر از آنها در وقت مراجعه از صدمه سرما وفات کرده و چهارنفر آنها هم که خود را به شهر رسانده بودند، یک نفرشان در شهر از همان صدمه سرما تلف شده و همچنین نوشته بودند که قافلهای که از نیشابور میآمدند، سه نفرشان از شدت سرما تلف شدهاند.»
البته از این دست برفوبورانها بسیار بوده است و میتوان نشان آن را در جراید قدیمی فراوان یافت. در روزنامه ایران به تاریخ ۲۱ شعبان ۱۳۱۱ (۸ اسفند ۱۲۷۲) آمده است که سرمای زمستان افراد زیادی را که در راه سفر بودند یا برای شکار به بیرون دروازه شهر رفتند، سیاه کرده، کشته و اجسادشان بعد از چند روز پیدا شده است.
اما شاید بتوان دردناکترین برفریزان مشهد در دوره قاجار را زمستان سال۱۲۵۰ خورشیدی دانست؛ رخدادی که سبب شد بسیاری از مردم محنتکشیده از خرابیهای ترکمانان و فتنه سالار بر اثر قحطی و تنگدستی، تسلیم مرگ شوند؛ فاجعهای که حتی در خاطرات تاریخی سیاحان و مستشاران دولتهای خارجی هم ثبت شدهاست. آنطورکه یان اسمیت در یادداشتهایش آورده است، در این سال ۲۴ هزار نفر در مشهد بهدلیل قحطی و سرما جان دادند. روایتها میگویند حتی اجساد مردگان که در سرمای هوا یخ زده بود، هفتهها دفننشده روی زمین افتاده بود.
آنطورکه این کارمند کمیسیون مرزی در سفرنامهاش نوشته است، او در طول مسیر کوچهها و خیابانهایی که در آن زمستان را پیموده، هیچجا نوزاد یا کودکی خردسال ندیده است. زیرا تقریبا همگی کودکان خردسال بر اثر قحطی و سرما جان سپرده بودند. او در جایی از روایت این خاطره مینویسد: «علاوهبر ندیدن کودکان، در هیچجایی از مشهد نه بر لبی تبسم دیدم و نه آواز و ترانهای شنیدم. آنچه دیده میشد، تکرار مصیبت بود و افسردگی و نومیدی.»
کاپیتان مارش انگلیسی هم در سفرنامهاش با اشاره به احوال مشهد در زمستان سال ۱۲۵۰ خورشیدی مینویسد: «گویا قحطی و سرمای زمستان کار مشهدیها را ساخته است که در هرجایی از شهر قبرستانی ساختهاند؛ تاحدی که برای مسافر تازهوارد به این شهر فقط قبرستانها به چشم میآید.»
اما درست صد سال پس از این، تاریخ دوباره تکرار شد، آن هم با شدت و حدتی چندبرابر بیشتر. سال ۱۳۵۰ خورشیدی زمستان چنان نفس مرگبارش را بر خانهها، بامها و کوچه و گذر ایران یله کرد که همه آن زمستانها پیشش مورچهای در برابر فیل شدند. جالب است بدانید تلفات این زمستان در برخی ولایات ایران به آنجا رسید که نام و تاریخ این سال را بهعنوان سردترین زمستان بشر تا آن دوره در رکوردهای گینس ثبت کرد. برخی روزنامههای جهان در زمستان این سال، برای توصیف وضعیت کشورمان نوشتند: «ایران منجمد شد»
جراید داخلی نیز تلفات دی و بهمن را اینطور روایت کردهاند: «بیش از دویست روستا برای همیشه در زیر برف ناپدید شدند و بیش از ۴ هزار نفر جان خود را از دست دادند.» ارتفاع برف در برخی نقاط هشت تا دوازده متر هم میرسد. در این زمستان همچنین بیش از دو میلیون راس دام تلف و بسیاری از خانهها تخریب میشوند. علاوه بر این در شهرها ارتفاع برف بین چهار تا شش متر گزارش شده است.
خراسانیها در این روزگار با سرمای منفی ۳۶ درجه سانتیگراد مواجه شدند که فقط چهار درجه با سرمای قطب جنوب فاصله داشته است. مدارس، دانشگاهها و ادارات چند روز تعطیل شدند و روزنامهها نوشتند: «بهعلت ریزش برف، راههای فریمان، نیشابور، تربتحیدریه، تربتجام و... بسته شده است. ارتباط تلفنی این شهرستانها با تهران قطع شده است و دهها وسیله نقلیه در راههای فرعی و اصلی این شهرستانها پشت برف ماندهاند. علاوهبر اینها، دو نفر بهعلت سرمای شدید در سرخس و نیشابور خشک شدهاند.»
برابر آنچه روزنامه خراسان از این سال گزارش میکند، در مشهد از اول دی تا پانزدهم اسفند ۱۳۵۰، یازده برف باریده است که ۱۰ برف خیلی سنگین بودهاند، اما برف یازدهم گویا بهعلت گرمی زمین، خیلی اذیت نکرده است. در طول این دو ماه همچنین در داخل شهر چهل خانه خراب و در شهرهای اطراف مشهد بهویژه قوچان و تربتحیدریه وحشتناک گزارش شد. سختترین دوران، اما متعلق به بهمنماه بود. بهدلیل تداوم بارشها، این روزنامه در اول بهمن ۱۳۵۰ با تیتر درشت، چنین خبر میدهد: «بر اثر نزول برفهای متعدد و پیدرپی تمامی مدارس در مقطع ابتدایی و متوسطه تعطیل شدهاند.
برف و کولاک سنگین، کلیه راههای خراسان را مسدود کرده است و فعلا ارتباط زمینی مشهد با دیگرشهرستانهای خراسان قطع است.» در این روز همچنین بسیاری از کارمندان بهدلیل یخزدگی اتومبیلها و نبود وسیله نقلیه نتوانستند در محل کارشان حاضر شوند و شهرداری هم هفتصد کارگر را برای برفروبی خیابانهای شهر استخدام کرد. علاوه بر اینها، براساس آنچه این روزنامه در خبرهایش بیان کرده است، روز قبل (۳۰ دی) ۶۸ نفر در مشهد بر اثر اتفاقات ناشی از برف و یخبندان آسیب دیدهاند و تعدادی کودک نیز بهعلت سهلانگاری والدین بر اثر خوردن نفت مسموم و در بیمارستان بستری شدهاند.
پنج روز بعد، این جریده دوباره با تیتر «برفبار دیگر مشهد را فلج کرد» وضعیت مشهد در سرمای بیسابقه آن سال را اینطور شرح میدهد: «ارتفاع برف در ۲۶ ساعت بارندگی به نیممتر رسیده است. شهر که گمان میرفت پس از بارندگیهای مکرر به روال عادی برگردد، دوباره به حالت نیمهتعطیل درآمد. همچنین تعطیلی مدارس اینک یک هفته است متوالیا تمدید میشود و این در بیست سال گذشته بیسابقه بوده است.» در این دوران همچنین آمار حوادث بیمارستانها بهشدت افزایش داشت و بهدلیل یخزدگی معابر و اتومبیلها، کرایه تاکسیها چهاربرابر (بیست ریال) شد.
مسئولان نمیدانستند چه در انتظارشان است و هر روز منتظر بودند برف قطع شود، اما اژدهای سرما سر خوابیدن نداشت و هر ساعت بر شدت آتش یخ و برفی که در گلو پنهان کرده بود، افزود و آن را بر سر مردم میریخت. همین بود که بلدیه در یازدهم بهمن ستاد امداد را در مشهد تشکیل داد. حوادث این روزها هم به تکرار رسیدهاند و میتوان گزارشهای بسیاری از مصدومیتها در تصادفهای خیابانی، شکستگی استخوان بر اثر لیزخوردن و حتی سقوط از پشتبام در هنگام برفروبی را خواند.
دوازدهم بهمن تیتر روزنامهها از فلجشدن شهر به اینجا رسید که بگویند: «سرمای کشنده چرخ زندگی را از کار بازداشته است.»، زیرا در شب قبل (۱۱ بهمن) دمای هوا به ۲۳ درجه زیر صفر رسید. خراسان مینویسد: «دیشب چند نفر در بیابان بر اثر سرما سیاه شدهاند. مشهد یک حالت استثنایی به خود گرفته است. مدارس ابتدایی یک روز دیگر هم تعطیل شدند. ریزش هشتمین برف در مشهد ۲۶ ساعت به طول انجامید.» شب همین روز (۱۲ بهمن) اوضاع بهیکباره از این هم وخیمتر شد و مشهد سردترین شب خود را در یک سال گذشته تجربه کرد؛ آنچنان که دمای هوا در حوالی غروب روز از ۲۵ درجه زیر صفر به ۳۲ درجه زیر صفر در نیمهشب رسید.
سیزدهم بهمن نیز ارتفاع برف در شهر به سه متر رسید و روزنامهها چنین خبر دادند: «برف و سرما در خراسان بیداد میکند.» با این همه آموزشوپرورش که روزهای زیادی مدارس را تعطیل کرده بود، اینبار برای اینکه بچهها از درس و مشق عقب نمانند، مدرسهها را باز کرد. جراید مینویسند: «دانشآموزان خردسال دیروز با ناراحتی به مدرسه رفتند.»
بیستودوم بهمن این سال مردم دیگر از بارش برف خسته شده بودند. تیتر روزنامه خراسان برای این روز خیلی جالب است: «برف- برف- برف- برف. بیش از ۵۰ ساعت است که در مشهد برف میبارد.» و بعد میخوانیم: «سرما چنان است که از ساعت ۱۲ ظهر به بعد حتی یک آدم در خیابانها دیده نمیشود.» روز بیستوچهارم بهمن همچنان اوضاع بد بود. درجه هوا به ۳۰ درجه زیر صفر رسید و برف در محلات شهر دیگر به کوههای بلند یخی تبدیل شده بود. راه کوچهها بهدلیل وجود برف زیاد بسته بود و مردم برای آمدوشد ناچار شده بودند از زیر برفها تونل بزنند.
دوم اسفند بارش دهمین برف مشهدیها را نگران کرد، اما نگرانی فقط از سرما نبود. جالب است بدانید در این روزها آنقدر در معابر و کوچهها برف جمع شده بود که مردم هراس این را داشتند که بر اثر گرمشدن هوا و آبشدن برفها، در شهر سیل جاری شود. این نگرانی را جراید آن روزگار از زبان مردم به گوش مسئولان رساندند تا تدبیری برای پس از سرما داشته باشند. بلدیه پس از این با قراردادن کامیونهایی در همه معابر تلاش میکند برف را به خارج شهر منتقل کند.
ناگفته نماند که این زمستان روی سختش را از دو سال پیش یعنی در دی ۱۳۴۸ نمایان کرد. روزنامه خراسان در ۲۳ دی ۱۳۴۸ خبر از بارش برفی سنگین میدهد: «اخبار واصله حاکی است که ارتفاع برف در مشهد متجاوز از ۷۵سانتیمتر و در ارتفاعات و نقاط کوهستانی بیش از ۹۰سانتیمتر است. از بامداد تا غروب دیروز خانههایی که بامهای مسطح گلاندود دارند، بیشاز چند مرتبه برف آنها پاک شده است. بهعلت نزول برف دیروز، رفتوآمد در خیابانها و معابر مشهد بهدشواری صورت میگیرد و اکثر اتومبیلها قادر به حرکت نیستند.»
سختترین زمستان نیمقرن دوم قرن ۱۴ خورشیدی هم به زمستان سال ۱۳۸۶ تعلق دارد که هرگز مانند زمستانهای دهه ۴۰ و ۵۰ نمیشود، اما برای هشتمین دهه قرن که آغاز کمبارشیها در ایران بوده، این زمستان استثنایی است که تا سال ۱۴۰۱ و زمستان امسال تکرار نشد. در این سال آنقدر برف روی برف بارید که بعضی شهرها دچار کمبود گاز و گرانی نان شدند.
پروازهای شانزده فرودگاه کشور نیز لغو شد. ۶۰هزارو٧٤٦ نفر از هموطنان اوایل دیماه در برف ماندند و بسیاری از شهرها با مشکل برق و گاز روبهرو شدند. البته زمستان ۱۳۷۴ نیز یکی از زمستانهای پربرف در نیمه دوم قرن بوده است، اما گرمای هوا آن را به یخبندان تبدیل نمیکند. پس از این دو نیز رکورد زمستان سرد را میتوان با کمی اغماض به سال ۱۳۹۶ هم تعمیم داد، اما رکود همچنان تا انتهای نیمه دوم قرن گذشته در اختیار همان سال ۱۳۸۶ است.