این روزها که گرد بهار به همه شهر پاشیده است و جوانههای نورسته درختان از زمستان به بهار قدم میگذارند، همه اهل خانه درگیر کارهای پیش از عید هستند. خانهتکانی که یک رسم به جای مانده از نیاکان است، هنوز هم نوید رسیدن عید نوروز است. رسمی که نشان میدهد، ایرانیها از گذشته به بهداشت خانه و کاشانهشان اهمیت میدادند.
البته رعایت بهداشت در روزگار گذشته به همین راحتی نبود و با شروع گرما به مصیبت هم تبدیل میشد. حتی اگر محیط کوچک خانه امن و سالم بود، اما ورود به شهر، مشهدیها را با یک چالش اساسی روبهرو میکرد. کوچه پس کوچههای شهر، دالانها و خیابانها، حمامها و خزینهها، قبرستانها، آبانبارها و پیآبها و بیماریها، همه دست به دست هم میدادند تا زندگی سالم را در این ارض اقدس سخت کنند.
در آغاز هفته بهداشت، خوب است بنویسیم، تا ابتدای قرن چهارده خبری از بهداشت نبود و همه کسانی که مسافر این شهر پرتردد بودهاند، آن را با سیمایی ناهمگون و نازیبا توصیف کردهاند. البته وضع به همین منوال نماند. در صدسال اخیر رشد بهداشت در مشهد رشد چشمگیری داشته است و هرچه کیفیت مسائل پزشکی و بهداشتی در این شهر بهبود مییابد، شهر هم به همان نسبت شلوغتر میشود.
برای نمونه مشهد اوایل دوره قاجار حدود ۳۲ هزار نفر مشهد جمعیت دارد. اما در اوایل قرن چهارده جمعیت به ۱۳۰ هزار نفر میرسد. سال ۱۳۱۹ جمعیت ۱۷۶ هزار نفر است. سال ۱۳۲۸، جمعیت به ۲۰۶ و سال ۴۸ به ۴۰۹ هزار نفر میرسد. اکنون نیز این شهر با حدود ۴ میلیون نفر جمعیت و بیش از ۲۰ میلیون زائر در سال، به اعتراف زائران یکی از تمیزترین و بهداشتیترین شهرهای ایران است. این گزارش انعکاسی از وضعیت بهداشتی این شهر در سیاهه اسناد، سفرنامهها و دیگر مکتوبات درباره مشهد قدیم است.
هرجا آب باشد، آبادی هم خواهد بود. شهر مشهد از همان زمانی که شکل گرفته اگرچه با چالش تأمین آب روبه رو بوده، اما وجود چشمه لایزال مهربانی امام خوبیها باعث میشود این شهر روند رو به رشدش را در همه دورهها حفظ کند. با این همه مسئله آب آن قدر مهم بوده که عیار حاکمان شهر مشهد را معلوم میکرده است و آلودگی آن یعنی دست وپنجه نرم کردن یک شهر با بیماری.
«ادموندادوان» خبرنگار انگلیسی در سفرنامه اش درباره وضعیت آب مشهد مینویسد: «آب مشهد دارای املاح گوناگون است و وقتی من وارد مشهد شدم روز اول تصمیم گرفتم یک خوراک سولفات دومنیزی بخورم و همین که نمک را توی آب ریختم محلول غلیظ بدنمایی تشکیل شد که من از خوردن آن منصرف شدم. آب مشهد، به طور کلی خیلی سنگین و بدمزه است و تا اندازهای طعم چربی میدهد.» منابع آب مشهد، آب انبارها، چاهها و نهر خیابان بود. آب چاه معمولا برای شست وشو استفاده میشد و آب آشامیدنی از پی آب ها، آب انبارها و چشمههای اطراف شهر برداشت میشد.
«احمدماهوان» در کتاب تاریخ مشهدالرضا (ع) درباره تأمین آب مشهد مینویسد: «آب مصرفی مردم شهر مشهد و همچنین مسجد گوهرشاد و آستان قدس در گذشته از چاههایی در منازل، حمام ها، سراها و... که حدودا به عمق ۱۰ متر میرسید، تأمین میشد که با چرخ دستی از چاه میکشیدند. آب چاههای خانگی شهر مشهد لای و شور بود و برای همین مردم برای تأمین آب شرب از حوض انبارهایی که به تعداد زیاد در محلات شهر ساخته بودند، استفاده میکردند، از جمله در فلکه حضرت و همچنین بستهای علیا و سفلا و نیز در داخل صحنین، آب انبارهای عمیق و پرپلهای وجود داشت که از آب نهر خیابان یا قنوات یا برف و باران پر میشد.».
اما آب انبارها که بیشتر از آب نهر خیابان پر میشدند، حکایت عجیبی داشتند. بیشتر این آب انبارها را که آب درون آن میماند و انواع جانوران ریز در آنها وول میخورد باید مردم صاف میکردند تا امکان استفاده داشته باشد. «میرزا عبدالوهابخانشیرازی» تولیت آستان قدس رضوی در سالهای ۱۳۰۱ قمری درباره آب انبارها و حمامهای مشهد نوشته است: «حمامها و آب انبارهای شهر مشهد مقدس دو، سه سال پاک نمیشد و آبش را عوض نمیکردند. آب آنها به طوری متعفن میشد که مورث و مولد امراض غریبه بود.»
نهرخیابان نیز که از چشمه گیلاس به رگهای شهر میریخت و بسیاری از آب انبارها و حمامها را سیراب میکرد، خالی از آلودگی نبود. این نهر وقتی از بالا خیابان سرازیر میشد، هرچه کثافت در اطراف آن بود، میبلعید. مردم و کاسبان خیال میکردند، چون آب جاری است میتوانند هر آشغال و آلودگی را درون آن بریزند.
درباره آلودگی نهر خیابان هم «مرحوم غلامحسین بقیعی» در کتاب «مزار میر مراد» مینویسد: «در آن زمان یک نهرگل آلود به نام جوی خیابان از دروازه بالاخیابان وارد شهر و به صورت فاضلاب گندیدهای از شهر خارج میشد.» مردم این شهر، مکان مشخصی برای شست وشوی رخت و لباس نداشتند و به ناچار در شکافته قناتها و مسیرهای آب آشامیدنی، لباس میشستند. دیگر نیاز به توضیح ندارد که با این کار از نظر بهداشتی چه فاجعهای برای آب رخ میداد.»
حمامهای قدیمی هم در این میانه برای خودشان داستانی دارند «پر آب چشم»؛ در هر محلهای یک حمامی بوده که روزها در اختیار زنان و شبها برای مردان بوده است؛ حمامهایی با یک خزینه آب گرم که مردم پس از اصلاح و کیسه کشی تن را در آن میشستند با این توضیح که خبری از تعویض آب خزینه نبود و فقط چرک و کثافتی که توی آب در ساعات تعطیلی حمام ته نشین میشد، آبگیر با لوش کش بیرون میکشید و کفها و اشیاء شناور آن را نیز با یک لنگ بیرون میریخت تا در ظاهر آب تمیز به نظر برسد.
در سفرنامه یک اصفهانی در کتاب «پنج سفرنامه خراسان» این موضوع به خوبی توصیف شده است: «هرکس مبتلا به مرضی گردد پسِ وعده گاهِ حمام است. حمامی که آب خزینه آن مدت هاست عوض نشده و رایج المعامله (برای همه عادی است و رواج دارد) شهر است. شنیدم در بالاخیابان حمامی میباشد که چهار سال است آبش عوض نشده است. اهالی این شهر نفرت از این آبهای حمامی که خودشان صد مرتبه در آن بول کردند، ندارند.»
هر مسئلهای که برای ما اکنون به واسطه فناوری حل شده در گذشته یک معضل جدی بوده که مسئله فاضلاب و چاه هااز جمله آنهاست. در مکتوبات مشهد قدیم درباره این معضل هم چنین آمده است: «چاههای خلا، خودشان یکی از معضلات شهر به حساب میآمدند. مصیبتی که بر سر هر خانهای آوار میشد و باید یک چاهخو (چاه خالی کن) را میآوردند تا آن را خالی کند. چاهخو پس از در آوردن خاکروبه و کوت کردن آن در یکی از باغچههای حیاط آن را خالی میکرد. این کثافتهای بدبود بایستی چند روز را زیر تابش آفتاب بمانند تا بخشکد و قابل حمل و نقل گردد.
آنگاه خاکروبههای آلوده به فضولات پوسیده را در جوالهای خالی پشت خر میریخت و به عنوان کود به باغهای انگوری و حیطههای سبزیکاری و جالیزهای هندوانه و خربزه اطراف شهر میبرد. باغهای شهر آن قدر زیاد بود که فضولات هر مستراحی به کار میآمد. خرکارها، خاکروبهها و فضولات منازل را جمع و روی هم کوت میکردند. همین مسئله باعث شده بود که قضای حاجت در همان نقاط طبیعی به نظر برسد و از طرفی سطح شهر پر باشد از سرگین خر و پهن اسب و تاپاله گاو و پشگل گوسفندانی که از معابر میگذشتند.»
وضعیت راهروها و کوچههای شهر مشهد نیز به گونهای بود که در آن تعداد بسیاری دالانهای مسقف و به طولهای مختلف در دو طرف منازل مردم وجود داشت و انواع کثافات در آنها ریخته میشد و آفتاب به آنها راه نمییافت. برای همین هم وضعیت بهداشتی بسیار نامناسبی داشتند و کانون امراض مختلف بودند. حاج سیاح که در اواخر ۱۲۵۷ خورشیدی از مشهد دیدن کرده، در توصیف وضعیت بهداشتی خیابانهای مشهد نوشته است: «این خیابانها اگر صاف و با نظافت بود بهترین تماشاگاه بود، اما پر از زباله و پهن و کثافت و سگ و گربه مرده و خون و نجاست است.»
اما شاید مهمترین دلیل این مشکلات وجود جمعیت زیاد بود. جمعیتی که غالبشان مهاجر بودند و این خود، اسباب رواج انواع بیماریها میشد. بحرانیترین دوران را هم باید عصر قاجار دانست که با تسهیل در سفرو رواج مسافرتها همراه بود. برای نمونه مهمترین بیماریهای شایع در مشهد دوره قاجار عبارت بودند از: «وبا، طاعون، آبله، سرخک، تیفوس و آنفلوانزا.»
در سفرنامه یکی از سیاحان چنین میخوانیم: «از دیگر معایب این بلد (شهر)، کثرات امراض مسریه است نسبت به سایر بلاد ایران. از قبیل جذام، آکله و حکه و دیگر امراض به طوری به وفور و عام البلوی است که میتوانم مدعی شوم عشر از اهل بلد، صحیح المزاج و عاری از این امراض نیستند.» در سیاهه اسناد نیز میتوان دید که وبا یکی از بیماریهایی است که مشهدیهای زیادی را به کام مرگ میفرستد آن چنان که در سال ۱۳۶۴ قمری روزی ۴۳۳ نفر را میکشته است.
مسئله قبرستانهایی که در داخل شهر قرار داشتند هم باید در فهرست مشکلات بهداشتی مشهد قدیم نوشت. «لرد کرزن» سیاح در شرح خاطراتش میگوید: «با وجود کثرت این قبرستانها در نگهداری آنها هیچ گونه قاعده بهداشتی مطلقا رعایت نمیشود.» در این میانه حمل اجساد دیگر شهرها به مشهد هم انگبینی بوده که بر صفرای مشهد میافزوده است. ماجرا از این قرار است که، از قدیم الایام بسیاری از افراد که ارادت خاصی به حضرت رضا (ع) داشتند، وصیت میکردند آنها را در جوار این امام همام دفن کنند که البته در گذشته با توجه به اینکه امکانات بهداشتی این کار وجود نداشت، مسئله ساز میشد.
در کتاب تاریخ دارالشفای آستان قدس رضوی درباره این درخواست نوشته اند: «با توجه به نبود امکانات و تجهیزات، عمل به وصیت متوفی بسیار سخت و طاقت فرسا بوده و انتقال جسد با مسافت طولانی باعث شیوع بیماریهایی همه گیر میشد.» کرزن بسیار کنجکاو بود تا وضعیت این جنازهها را بررسی کند: «در جاده ها، صدها نفر زوار در رفت وآمد بودند و بیشتر ایشان به مشهد میرفتند و همه هم سوار بر اسب بودند و حاکی از این بود که قاطرسواران مهم ترند و من درصدد برآمدم اسب حامل جنازهها را پیدا کنم که به منظور دفن کردن آنها در مشهد عازم بودند.»
وضعیت بد بهداشت در مشهد قدیم، اما به همین روال نمیماند و در اوایل قرن ۱۴ خورشیدی تغییرات فراوانی میکند کهبهبود آموزش، احداث خیابانها و معابر عمومی، احداث اداره بهداشت، لولهکشی آب، ساخت بیمارستان، دوشدار شدن حمامها و ایجاد مستراحهای عمومی در کنارگنجاندن رسیدگی به نظافت شهر در فهرست وظایف بلدیه ازآن جمله است؛ اقداماتی که سطح نظافت و بهداشت را در مشهد بالا برده و اتفاقات خوبی را برای ورود زائران و استفاده مجاوران رقم زد.
نخستین لولهکشی آب:
۱۲۹۲
سلطان حسین میرزانیرالدوله، والی خراسان، تلاش کرد که آب تمیز به مسجد گوهرشاد برساند و نخستین مسیر لولهکشی مشهد را بسازد.
نخستین مجله طب خراسان:
۱۲۹۹
طب کنونی اولین مجلهای بود که در زمینه پزشکی در خراسان توسط دکتر فتحعلیخان مسیحالسلطنه منتشر شد.
نخستین مستراحهای عمومی:
۱۳۰۷
در این سال توالتهای بهداشتی نیز به سطح شهر آمد تا یکی دیگر از مشکلات بهداشتی مشهد رفع شود و در کنار آن بهداشت فردی زائر و مجاور هم بهبود یابد.
نخستین بیمارستان مشهد:
۱۳۱۳
وجود دارالشفای حضرت، افتتاح بیمارستان شهرضا و استخدام پزشکی از اقدامات خوبی بود که به بهداشت مشهد کمک کرد.
نخستین حمامهای بهداشتی:
۱۳۱۴
اداره بلدیه در این سال اولین حمام نمره را در خارج دروازه فردوس، جنب دارالمجانین ساخت و استفاده از خزینه را ممنوع کرد.
تأسیس آموزشگاه عالی بهداشت:
۱۳۱۹
یکی از برنامههای آستان قدس رضوی در مشهد؛ تأسیس دانشکده طب بود که در نخستین دوره ۷۲ نفر در آن تعلیم دیدند.
نصب
سطلهای زباله شهری:
۱۳۳۹
رفتوروب شهر یکی از مهمترین ارکان پاکیزگی است که نصب سطل زباله آن را بهبود بخشید. برابر اسناد باقیمانده نخستین این سطلها دور فلکه حضرت نصب شدهاند.