صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ظرافت‌های معماری حرم امام رضا (ع) را با عکس می‌شود نشان داد

  • کد خبر: ۱۵۷۳۴۹
  • ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۸
گفتگو با محمدرضا لطفی، عکاس پیشکسوت مشهدی که ۳۰ هزار عکس از مجموعه اماکن متبرکه تهیه کرده است.

الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ محمدرضا لطفی را بیشتر با عنوان عکاس حرم و بارگاه می‌شناسیم. احتمالا خیلی از عکس‌های معروفی که تاکنون از حرم و مضجع منور امام‌رضا (ع) دیده‌ایم، کار‌های او بوده‌اند. او نزدیک به ۳۰ هزار عکس از مجموعه حرم‌رضوی، شاهچراغ و حرم حضرت‌معصومه (س) و امامزادگان تهیه کرده است.

همچنین، عکس‌های بی‌بدیلی را از اماکن مذهبی مدینه و مکه در سه سفر حجش مخفیانه و به‌سختی گرفته است که می‌گوید یک‌بار هم لو رفته و شرطه‌ها دوربینش را شکسته‌اند و حتی نزدیک بوده جانش را از دست بدهد. او گزیده‌ای از همه این عکس‌ها را در گالری‌اش به نمایش گذاشته است و ماجرا‌های زمان عکاسی‌شان را توضیح می‌دهد. ازجمله عکس پانورامایی که از مجموعه حرم حضرت‌رسول (ص) و قبرستان بقیع گرفته است.

گالری در طبقه بالای خانه‌اش قرار دارد و یک موزه کوچک از دوربین و تجهیزات عکاسی هم محسوب می‌شود. در همین گالری قرار مصاحبه را گذاشتیم و با این عکاس پیشکسوت مشهدی گفتگو کردیم. لطفی متولد سال ۱۳۳۲ در تربت‌حیدریه است، اما به‌دلیل شغل پدرش، در کودکی به مشهد مهاجرت و تحصیلات ابتدایی را در این شهر تمام کرد. دیپلمش را که از دبیرستان ابن‌یمین گرفت، انقلاب شد و به‌علت انقلاب فرهنگی نتوانست دانشگاه برود. به‌صورت آزاد عکاسی می‌کرد و پول درمی‌آورد.

اوایل برای اردو‌های دانشجویی دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد که به‌واسطه نزدیکی به مدرسه با آن‌ها آشنا شده بود، عکاسی می‌کرد و بعد هم از عمل‌های جراحی پزشکان این دانشگاه در بیمارستان قائم (عج) اسلاید‌هایی را تهیه می‌کرد که این استادان برای تدریس در کلاس‌های درسشان از آن‌ها استفاده می‌کردند. سال ۱۳۵۲ به‌عنوان متصدی «فیلم‌تِک» در آستان‌قدس‌رضوی استخدام شد و تا ۳۳ سال بعد که با عنوان رئیس دبیرخانه شورای عالی فرهنگی آستان‌قدس‌رضوی بازنشسته شد، از فرصت پیش‌آمده بهترین استفاده را کرد تا به یک عکاس حرم و بارگاهی تمام‌عیار تبدیل شود که به‌صورت تخصصی روی معماری حرم تمرکز کرده بود.

تحصیلات دانشگاهی‌اش در رشته مهندسی عمران که با وقفه‌ای ۱۰ ساله در دانشگاه آزاد مشهد ادامه داده بود، دراین‌زمینه بی‌تأثیر نبود. ماجرای عکاس‌شدنش البته به علاقه‌ای که از بچگی به نقاشی داشت برمی‌گردد. او در دوازده‌سالگی یک دوربین به‌قیمت ۶۰ تومان از گردشگر‌های خارجی خرید تا بتواند از طبیعت عکس بگیرد و از روی آن‌ها نقاشی کند. همان دوربین باعث شد کم‌کم به عکاسی علاقه‌مند شود.

*تقریبا نیم قرن است که به عکاسی مشغول هستید. خودتان را عکاس چه گونه‌ای تعریف می‌کنید؟ عکاس طبیعت گرا، عکاس معماری، عکاس هنری یا...؟

من بیشتر عکاس معماری هستم. از جوانی در مراکز اسلامی شروع به عکاسی کردم و مهم‌ترین جایگاهی که عاشقش بودم و افتخار خدمتگزاری در آن را داشتم، حریم حضرت رضا (ع) بود. نقطه به نقطه آن را نگاه و سعی کردم تلاش و هنر عاشقان امام رضا (ع) که هنر‌های بی نظیری را روی دیوارها، صحن ها، رواق‌ها و جا‌های مختلف کار کردند، نشان بدهم.

*شاید الان تخصصی عکاسی کردن جاافتاده باشد، ولی پنجاه سال پیش فکر نمی‌کنم این گونه بوده باشد و بیشتر عکاسان در شاخه‌های مختلف کار می‌کردند، درحالی که شما از همان ابتدا تخصصی کار کردید.

البته من عکاسی طبیعت هم زیاد کار کرده ام، ولی با نگاه ویژه خودم. مثلا اگر یک درخت را عکاسی می‌کردم، به عنوان یک موجود زنده و زیبا و تأثیرگذار به آن نگاه می‌کردم. همیشه از یک دریچه به طبیعت نگاه کردم. عکس‌های طبیعت من روایت دارند، ولی بیشتر تمرکزم در عکاسی حول وحوش معماری بنا‌های اسلامی بوده و این هم شاید به دلیل خانواده مذهبی بوده است که در آن بزرگ شده ام. در عکاسی بنا‌های مذهبی، اول ساختار بنایی را که‌ می‌خواهم عکاسی کنم، بررسی می‌کنم؛ مصالح و تزیینات آن، بدنه آن، جا‌های خراب شده آن، چیدمان و آجر‌های آن، حتی طول و عرض بنا را. سپس عکس می‌گیرم.

* شما معمولا خیلی کم از لنز واید استفاده کرده اید و عکس هایتان در طبیعی‌ترین حالت ممکن هستند. دلیل خاصی برای این اصرار داشتید؟

من همیشه از دفرمه شدن در کارهایم پرهیز می‌کردم، چون معتقدم ابعاد هندسی در مکان‌های مقدس خاص هستند. بعضی عکاس‌ها فرم مکان و ساختار معماری را در عکس به هم می‌ریزند. من در این پنجاه سال سعی کردم ساختار معماری را در عکس هایم حفظ کنم. سعی کردم عکسم به گونه‌ای باشد که اگر طراح یا معمار یک بنا عکس من را ببیند، کار خودش را ببیند، نه چیز دیگری که تغییر فرم داده است.

در همه بنا‌های اسلامی این را حفظ کرده ام. ممکن است خیلی‌ها لنز واید را بپسندند، ولی تصویری که‌ می‌دهد، واقعی نیست، چون طرح معماری را به هم می‌ریزد. سال‌ها زحمت طراحی و اجرای یک مناره را‌ می‌کشند، بعد من اگر با یک لنز واید آن را کج کنم، چقدر زشت می‌شود.

* در واقع می‌توانیم بگوییم شما عکاس واقع گرا هستید؟

بله، من یک عکاس واقع گرا هستم. البته این یک مقدار هم از تحصیلات عمران من سرچشمه می‌گیرد. من فکر می‌کنم اگر در عکاسی معماری واقع گرا نباشیم، نمی‌توانیم واقعیت‌های معماری را نشان دهیم. رابطه‌ای پایاپای بین عکاسی و معماری وجود دارد. من کمتر سعی می‌کنم در عکس‌ها غلو کنم. آنچه را که به چشم خودم می‌بینم، با لنز عادی می‌گیرم که بتوانم همان واقعیت را به بیننده انعکاس بدهم. عکس علاوه بر آن که یک میراث است، به عنوان یک خبررسان و یک رسانه ارزش دارد. در هیچ جای دنیا نمی‌شود گفت که عکس رسانه نیست. مانند دوومیدانی که مادر همه ورزش هاست. در واقع نگاتیو یک عکس آنالوگ، به عنوان یک سند حرف می‌زند.

*این رسانه بودن عکس وقتی درباره معماری صحبت می‌کنیم، چه اهمیت و جایگاهی دارد؟ مثلا وقتی درباره حرم امام رضا (ع) صحبت می‌کنیم، آن عکسی که‌ می‌تواند حرم مطهر را در دنیا معرفی کند، چه ویژگی‌ای باید داشته باشد؟

من بار‌ها این مسئله را لمس کرده ام. معمولا وقتی می‌خواهند پوستری از حرم امام رضا (ع) تهیه کنند و به زائران خارجی هدیه بدهند یا برای رایزن‌های فرهنگی در دیگر کشور‌ها بفرستند، از عکس‌های آنالوگ انتخاب می‌کنند. عکسی انتخاب می‌کنند که به عنوان یک رسانه قوی بتواند عمل کند و درست پیام را منتقل کند.

*می دانیم که در معماری حرم امام رضا (ع) بیش از صد‌ها هنر به کار رفته است. عکس تا کجا می‌تواند این هنر‌ها را معرفی کند و نشان بدهد؟ یک وقت هست که ما از عکاسی معماری حرف می‌زنیم و عکس‌هایی را به ما نشان می‌دهند که از نمای دور است و کلیت یک معماری را نشان می‌دهد، ولی یک وقت‌هایی هم عکاسی معماری به جزئیات توجه می‌کند و جزئی‌ترین نقوش را به ما نشان می‌دهد. عکس چقدر می‌تواند اینجا تأثیر بگذارد تا معماری را به عنوان یک هنر به مخاطبش نشان دهد؟

در جواب این سؤال خاطره‌ای یادم آمد. یک روز از من دعوت کردند که با استاد محمود فرشچیان ملاقات کنم؛ همان زمانی که‌ می‌خواست طرح ضریح مطهر را بدهد. من به منزل او رفتم. استاد از من خواست که از سقف گنبد عکاسی کنم. بعد از حادثه بمب گذاری ترک‌های ریزی در سقف ایجاد شده بود و آن موقع داربست زده بودند تا سقف را تعمیر کنند. به من گفت از شما که در عکاسی معماری مهارت دارید، می‌خواهم سقف گنبد حرم مطهر را عکاسی کنید.

این سعادت نصیبم شد که یک بار از ساعت ۱۰ شب تا صبح روی داربست سقف گنبد مطهر عکاسی کنم. معماری این سقف مربوط به زمان صفویه است. در این معماری نماد‌های طلاکاری زیادی وجود دارد. همچنین، از هنر ویترای در ششصدواندی سال پیش روی شیشه‌هایی به ضخامت ۳ سانتی متر استفاده شده است. این‌ها را فقط می‌شود با عکس نشان داد. افرادی که در پایین کنار ضریح هستند، کمتر به سقف توجه می‌کنند.

من شصت قطعه عکس تقدیم استاد فرشچیان کردم که از آن کار‌ها طرح ضریح مطهر را زد. همه قوسی‌های ضریح، گل‌های ریز و نماد‌هایی که در اطراف ضریح کار شده است، طرح‌هایی هستند که روی سقف وجود دارند و در این عکس‌ها دیده می‌شوند. خود استاد گفته بود که من در طراحی ضریح مطهر چیزی از خودم نیاوردم و از آنچه همین جاست، استفاده کردم و این هنر برتر استاد فرشچیان بود.

اگر عکس به درستی گرفته شده باشد، یک هنرمند شاخص مانند استاد فرشچیان خوب می‌تواند از آن استفاده کند. یا مثلا بیشتر استادان خط روی خط‌های زیبایی که در اطراف مضجع منور رضوی است و عکس هایش همه جا پخش شده است، کار می‌کنند. چرا هنوز خط مرحوم عباسی این قدر معروف است و خطاط‌ها روی آن کار می‌کنند؟ از کجا این خط‌ها را دیده اند؟ از روی همین عکس ها. عکس‌هایی که واقعی نشان می‌دهند و دفرمه نمی‌شود.

*پس می‌توانیم بگوییم عکس یک وسیله است که‌ می‌تواند هنر‌های دیگر را شکوفا کند؟

بله، اگر عکس واقعی گرفته شود، یک رسانه است که‌ می‌تواند در خدمت هنر‌های دیگر باشد.

*در ماجرای گنبد گفتید که آن طرح‌ها از ششصد سال پیش آن بالا بوده، ولی تا آن موقع عکاسی نشده است.

عکاسی شده بود، ولی نه عکاسی نقطه به نقطه. از پایین گرفته بودند که جزئیات در آن مشخص نیست. یکی از عکس‌هایی که مدنظر استاد بود، در کتاب «دانشنامه رضوی» چاپ شده است. در عکس، لای جرز‌های کاشی‌ها که به ضخامت یک انگشت باز شده بود، دیده می‌شود. همه آن جرز‌ها با طلای نرم موم مانند پر شده است. شاید آن سقف بیش از پانصد کیلو طلا داشته باشد.

حتی میخ‌هایی که در دیوار فرو کرده اند، از طلاست. این مجموعه را چطور تا حالا نشان داده بودند؟ از پایین گرفته بودند که عکس‌های خوبی هم هستند، ولی شما یک چیز درهم وبرهم می‌بینید و ریزه کاری‌ها را دیگر نشان نمی‌دهد. وقتی شما عکس تک آن را‌ می‌بینید، می‌فهمید که چقدر هنرمندان مختلفی زحمت کشیده اند تا آن سقف را درست کنند. این را چی می‌تواند بیان کند؟ حتی فیلم هم نمی‌تواند بیان کند. این را فقط می‌توان با عکاسی نقطه به نقطه نشان داد.

*در حرم از این جزئیات زیاد وجود دارد که یک نمونه آن را شما در سقف گنبد کشف کردید. دنیایی از این نقطه‌های کوچک هست که یک نفر عکاس نمی‌تواند همه آن‌ها را نشان دهد. شاید لازم باشد یک جریان عکاسی معماری شکل بگیرد تا بتواند بخشی از این‌ها را نشان بدهد. این اتفاق افتاده است؟

نه متأسفانه و من همیشه از این گله‌مند بوده ام. این یکی از مشکلاتی است که در اماکن مذهبی وجود دارد. در مکه و در حرم امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) هم همین مشکل هست. نمی‌دانم چرا این مشکل وجود دارد. من در خیلی از جلسات در محضر خیلی از آقایان خواهش کردم اجازه بدهند این جریان شکل بگیرد. بار‌ها گفته ام شایسته‌های ایران را دعوت کنید تا زیباترین عکس‌ها را بگیرند. این عکس‌ها را باید در همه جای دنیا منتشر کرد تا مردم لذت ببرند و دیدشان به اسلام فرق کند. این طوری باید به عکس نگاه کرد.

*این خودش نوعی تاریخ نگاری هنر‌های حرم هم هست. یعنی شاید از نظر آموزشی هم خیلی اهمیت داشته باشد که مثلا وقتی بحث معماری است، یک مجموعه عکس از آینه کاری‌های حرم یا یک مجموعه عکس از آینه کاری‌های اماکن مذهبی داشته باشیم که بتواند جزئیات آموزشی را نشان بدهد. طوری که مثلا وقتی یک دانشجوی آینه کاری می‌خواهد یک نکته آموزشی یاد بگیرد، به این مجموعه مراجعه کند. چنین چیزی داریم؟

اصلا نداریم. دلیلش هم همان است که گفتم. نه فقط در مشهد که در همه اماکن مذهبی نمی‌دانم به چه دلیلی نمی‌گذارند یک عکاس آن عظمت و عشق هنرمندانی را که کار کرده اند، به تصویر بکشد. هر زمان هم درخواست کردیم، به نتیجه نرسیدیم. در خود آستان قدس مجموع عکاسانی که کار کردند، شاید به ۱۰ نفر هم نرسد. این خیلی ضعیف است. وقتی چنین مجموعه‌هایی باشد، می‌توانند مقایسه کنند. من از ۴ هزار اثر ممتاز کاشی کاری عکاسی کرده ام، ولی کافی نیست. باید از این عکس‌ها استفاده شود. من چقدر دیگر زنده هستم؟

باید بیایند از چیز‌هایی که من در سال‌های سال نگهداری کردم، برای کتاب‌های درسی استفاده کنند. چرا مراکز آموزشی فقط تئوری به دانشجویان درس می‌دهند؟ به تازگی تعداد زیادی از نقاشان به من مراجعه می‌کنند و طرح‌های اسلیمی را از روی عکس‌های کاشی‌ها برمی دارند و نقاشی‌های تلفیقی زیبایی کار می‌کنند. این کاری است که عکاسی می‌کند.

*آن ۳۰ هزار عکسی را که از مجموعه حرم تهیه کرده اید، خودتان دسته بندی کردید؟

بله. کاشی ها، معماری‌های خاص، نماد‌های حرم، دیوارنگاره ها. تا جایی که امکان دسته بندی وجود داشته است، این کار را کرده ام؛ ولی به شکل مجموعه‌ای چاپ نشده است.

*دلیلش چه بوده است؟ هیچ وقت تلاش نکردید چاپشان کنید؟

دلایل مختلفی دارد که ترجیح می‌دهم نگویم. من به خیلی نهاد‌ها و افراد گفته ام. این ضرورتی است که تاکنون انجام نشده است، درحالی که خیلی فایده دارد. مثلا می‌توانند یک کتاب چاپ کنند به نام کاشی‌های حرم و بعد آن را در دانشگاه‌های هنر توسعه بدهند و روی آن کار کنند. به هرحال من به فرزندانم وصیت کرده ام بعد از فوت من همه این مجموعه را به کتابخانه مرکزی آستان قدس اهدا کنند تا درست از آن‌ها نگهداری شود.

*هیچ وقت نخواستید در حوزه‌های دیگر تخصصی کار کنید؛ مثلا عکاسی اجتماعی که بیشتر هم دیده می‌شود؟

آدم وقتی در یک حوزه تبحر دارد، چرا برود در رشته‌ای وقتش را بگذارد که کمتر تجربه دارد؟! من همیشه این کار را کرده ام. کسانی را که در اطرافم بوده اند، دیده ام که مستند‌های اجتماعی خوبی کار کرده اند و خیلی هم جوایز برد ه اند و دیده شده اند. ولی تخصص من در حوزه عکاسی اماکن مذهبی است؛ هرچند که عکاسان در این حوزه هیچ وقت دیده نشده اند. دلیلش هم این است که وقتی اجازه نمی‌دهند عکاس برود داخل این اماکن، انگیزه اش را‌ می‌کشند. در همه اماکن مذهبی اسلامی این طوری است.

حتی در کربلا با اینکه مجوز داشتم، نمی‌گذاشتند عکاسی کنم. تنها جایی که هرگز جلو من را نگرفتند، ترکیه بود. حتی وقتی در آرامگاه حضرت ابراهیم (ع) می‌خواستم از داخل یک غار عکاسی کنم که نور کافی نبود، مردی که به کبوتر‌ها دانه می‌داد، سیم سیار و لامپ آورد تا با خودم ببرم. اینجا اگر چیزی بخواهی، اصلا کمکت نمی‌کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.