محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ چهارشنبه هفته گذشته برگهایی از این اثر تاریخی و هنری در حراج «ساتبیز» لندن به معرض نمایش و فروش گذاشته شد؛ اما پیشینه این رخداد جذاب به سالها پیش برمی گردد. روزهای آغازین سال ۱۳۹۰ بود که حراج یک اثر هنری ایرانی در قلب یکی از کشورهای اروپایی حسابی خبرساز شد. ماجرا ازاین قرار بود که در حراج فروش آثار تاریخیِ هنر کشورهای اسلامی در خانه حراج ساتبیز لندن.
یک صفحه مینیاتور از شاهنامه شاه طهماسب به مبلغ ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار پوند یا حدود ۱۲ میلیون دلار چکش خورد، آن هم فقط در عرض ۱۰ دقیقه و به وسیله فردی ناشناس از طریق یک تماس تلفنی! قیمتی تقریبا دوبرابر بیشتر از پیش بینیها که به همین علت شگفتی ساز و تاریخ ساز شد. این صفحه، متعلق به داستان فریدون است که در قامت یک اژدها میخواهد پسرانش سلم و تور و ایرج را آزمایش کند.
صفحهای که به بخشی از مجموعه استوارت کری ولش، پژوهشگر و مجموعه دار آمریکایی علاقهمند به آثار هنری اسلامی و هندی، تعلق داشته است. اما چرا این یک برگ از شاهنامه فردوسی – نسخهای که در روزگار شاه طهماسب صفوی تکمیل شد - توانست در یک حراجی، با بیش از دوبرابر قیمت تخمینی و در یک بازه زمانی کوتاه به فروش برسد؟
در ارزشمندی اثری که تاریخ و هنر را در کنار یکدیگر دارد تردیدی نیست. از شاهنامه شاه طهماسب یا به قولی، شاهنامه طهماسبی، با عنوان گنجینه هنر نگارگری و خوشنویسی ایران در عصر صفوی یاد میشود که شکل گیری آن به فرمان شاه اسماعیل اتفاق افتاد. اثری که مشهورترین هنرمندان دوره صفوی در ترسیم آن نقش داشتند، نگارگری آن بیست سال زمان برد و در نهایت در دوره شاه طهماسب به پایان رسید. این برگ مینیاتوریِ رکوردشکن، برگی زرین بود از ۲۵۸ صفحه نگارگری که گفته میشود در مجموع ۷۶۰ صفحه دارد.
از این میان، حدود ۱۲۰ صفحه به ایران بازگردانده شده است و در موزههای هنرهای معاصر تهران و رضا عباسی نگهداری میشود. صفحات دیگر آن نیز در اختیار موزههای مشهور جهان، چون نیویورک و دوحه و برلین است یا مالکانی خصوصی دارد.
این اثر هنری که قصههای بسیاری را در دل خود جای داده، خودش داستانهای زیادی را از سر گذرانده است. شاهنامه نفیس طهماسبی ظاهرا در نیمه دوم سده دهم هجری از طرف دربار ایران به سلطان عثمانی هدیه داده میشود و تا ابتدای سده ۱۹ میلادی در کتابخانه عثمانیان نگهداری میشده است و بعدها سر از موزهها و حراجیهای اروپایی و آمریکایی درمی آورد. یک قرن بعد، یعنی سال ۱۹۰۳ برای اولین بار در پاریس به نمایش عمومی گذاشته میشود.
حدود نیم قرن بعد، به شخصی با نام آرتور هوتن فروخته میشود که برای فرار از مالیات، این اثر هنری را ورق ورق میکند و در سال ۱۹۷۰، ۷۸ صفحه از آن را به موزه متروپولیتن نیویورک هدیه میکند. این لابه لاها، صفحات دیگر را نیز در حراجیها به فروش میرساند. او تا اوایل دهه ۸۰ میلادی زنده بود و ۵۵ برگ دیگر شاهنامه را در بنگاه آثار هنری کریستیز به حراج گذاشت. ۱۱۸ صفحه از این اثر هنری نیز به فرزندش به ارث رسید تا اینکه این صاحب جدید در سال ۱۳۷۲ خورشیدی با مسئولان وقت کشورمان برای معاوضه آنها با یکی از تابلوهای موزه هنرهای معاصر به توافق رسید.
در این معاوضه، ۱۱۸ برگ از شاهنامه شاه طهماسب به ازای تحویل تابلوی نقاشیای به نام «زن شماره ۳» اثر ویلیام دِ کونینگ که در اختیار موزه هنرهای معاصر تهران بود، به خاک کشورمان برگشت. هرچند خود معامله بی سروصدا انجام شد، حرف وحدیثهای بعد آن خیلی مسکوت نماند.
بسیاری معتقد بودند آن تابلوی نقاشی ارزش بیشتری از صفحات شاهنامه دارد و از سویی دیگر نیز در نفیس بودن و مرغوب بودن برگهها تردید وجود داشت. موزه هنرهای معاصر تهران البته سال ۱۳۸۷ در همایش ملی شاهنامه نگاری و با برپایی نمایشگاهی، از تمام ۱۱۸ برگ این شاهنامه رونمایی کرد.
اما حالا صحبت از صفحات دیگر این شاهنامه است. در روزهای گذشته خبری منتشر شد مبنی بر حراج نگارهای دیگر از این اثر تاریخی؛ نگارهای از نبرد بیژن و نَستیهَن (پسر ویسه و یار افراسیاب که به دست بیژن کشته میشود). دوباره حراج ساتبیز لندن محل برگزاری این رویداد بوده است و قیمت پایه ۴ تا ۶ میلیون پوند برای فروش این صفحه در قطع ۲۷ در ۲۰.۲ سانتی متر اعلام شد.
افزون بر این، برگهای دیگر عرضه شده که رَخش را در میان اسبهای افراسیاب نشان میدهد و در جایی از آن نیز رستم، بزرگترین پهلوان حماسههای ایرانی، دیده میشود. این برگه به میرزاعلی از نگارگران مشهور شاهنامه در عصر صفوی منسوب است. حراج یادشده در شش اردیبهشت در خانه حراج ساتبیز لندن انجام شد؛ اما تا کنون اطلاعاتی از قیمت نهایی شده برای این آثار به بیرون درز پیدا نکرده است.
ساتبیز، یکی از بزرگترین حراجیهای آثار هنری و جواهرات و مجموعهها را اداره میکند و چهارمین حراجی قدیمی در جهان محسوب میشود.
شاهنامه شاه طهماسب البته تنها اثر ایرانی موجود در این حراجی نبوده است. تابلوهایی از آثار آبرنگ و آبرنگ - رنگ روغن سهراب سپهری نیز در این حراجی ارائه شده است که یکی از آنها به قیمت ۱۲۰۰۰ تا ۱۸۰۰۰ پوند تخمین زده شده و دیگری ۸۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰. این اتفاق شاید حراجی تهران و حاشیههای همیشگی اش را به خاطرمان بیاورد. رویدادی که همیشه سودای اهمیت دادن به آثار ارزشمند هنری در سر متولیان آن بوده؛ اما در عمل حاشیههای فراوانش اصل داستان را به کناره رانده است.
ضمن اینکه درباره همین اصل ماجرا هم همیشه سؤالها و حرف وحدیثهای موافق و مخالف زیادی وجود داشته است. عدهای معتقدند این اتفاق، خدمتی است به هنر و هنرمند و نوعی سرمایه گذاری امن برای هنر و در مقابل، عدهای دیگر میگویند؛ چون چنین رویدادی شفافیت لازم درباره اصل و تقلبی بودن آثار و سازوکار تشخیص آن را ندارد، پس اهمیتی هم ندارد. ایران درودی، نقاش مشهدی و هنرمند پرآوازه ایرانی، مدتی پیش ازاین گفته بود که برگزاری حراج در چند سال اخیر در تهران به طور اجتناب ناپذیری باعث بالارفتن قیمت آثار هنرهای تجسمی در ایران شده است و این، اتفاق خوبی برای هنر معاصر ایران است.
تا امروز آثار بسیاری از سهراب سپهری در حراجیهای تهران حضور داشته و فروخته شده که از ۷ میلیارد تا ۵۱ میلیارد ریال هم قیمت خورده است. جالب است بدانید اثری بدون عنوان از سهراب که تیر سال ۱۳۹۷ در نهمین حراج تهران به قیمت ۵۱ میلیارد ریال به فروش رسید، دست مایه بخشی از داستان سریال آقازاده نیز شد.
با همه این صحبت ها، همچنان دغدغهها و نگرانیها و سؤالهای زیادی درباره چندوچون این حراجیها و سرانجام آثاری که چکش میخورند وجود دارد؛ چه میخواهد یک برگ مینیاتوری از شاهنامهای نگارگری شده از عصر صفوی باشد چه یک تابلوی نقاشی متعلق به شاعری معاصر و عجین با طبیعت.
سؤالهایی نظیر اینکه چرا باید آثار ملی در یک حراجی ملی به فروش برسد؟ آیا تمام اشیایی را که قرار است در حراجی به فروش برسد، کارشناسان میراث فرهنگی تأیید میکنند؟ اگر این آثار بعد از فروش از کشور خارج شوند چه؟ و آیا خریداران اساسا بعد از تملک این آثار گران بها اجازه به حراج گذاشتن آن را دارند؟