اعتلای فرهنگ و جاودانگی تمدن یک سرزمین، مرهون و مدیون تلاش فرهیختگانی است که بهترین سالهای عمرشان را درراستای ارتقای سطح بینش و دانش آن جامعه صرف میکنند؛ آنانی که کاروان سالار هدایت زندگی بشر هستند و حیات انسانی، هرگز از وجود بی بدیلشان بی نیاز نبوده و نخواهد بود؛ مجاهدانی که هر لحظه زندگی خود را صرف روشن کردن چراغ علم و دانش در دل دانش آموزان کرده اند، گمنامانی که دانایی و آگاهی را جرعه جرعه در جانها جاری میکنند و انسان میسازند.
صحیفه تاریخ تعلیم و تربیت سیمای مربیان نام آور و مجاهدان نستوهی، چون عیسی (ع)، موسی (ع) و محمد (ص) را بر اوراق زرین خود نقش ابدی زده است. در سراسر تاریخ، قلم ها، بارها در گوش اوراق نجوا کرده اند و بزرگ مردان و شیرزنان را به تصویر کشیده اند که تعلیم و تربیت را در حریم امن آموزش به زیباترین شکل قلم زده اند و گاه در این وادی لبریز از قداست ها، تلخی ها، مرارتها و زخمها را به جان نوشیده و چشیده، اما صبوری گزیده اند و نام خود را در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده اند؛ مطهری گونهها تجلی گاه چنین بزرگانی هستند.
صاحب نظران و متفکران مضطرب و اندیشمند همواره در این اندیشه بوده اند که چگونه این انسان آسمانی را توصیف کنند و چه بسیار که درمانده از توصیف از پای افتاده اند. معلمان بیداردلانی هستند که دل به رنگ و روی دنیا نبستند.
در فصلی از ترانههای نو که غزل نوش مهر خداوندی هستیم، سر بر آستان پرفروغ آموزگارانمان فرود میآوریم که به ما آموختند دربرابر غیرخدا سر فرود نیاوریم؛ آنان که ردای مقدس معلمی برازنده دوش همتشان است.
به پاس کرامت انسانهایی چنین مقدس، باید سر تعظیم فرود آورد؛ آنان که سزاوار هستند به نام وارث پیامبران.
اینان که سبز و بی ریا آمده اند تا آبی نگاه دریای عشق را در شعرهای ناسروده به افقهای گسترده معرفت و دانش پیوند زنند؛ اینان که با سرافرازی، استوار و آگاه در جاده سلوک صالحان گام نهاده اند تا لبخندشان قلبهای خسته را روشنی بخش فرداهای پرامید باشد.
همان انسانهای ساده و بی ادعایی که دستان پرمهرشان را که نگارنده سپیده دانش بر سیاهتخته روزگار است، پلی ساخته اند که مهربانی را فروغی دیگر بخشند.
بالاتر از مقام معلم به شرط دین
کس را مقام و منزلت و اعتبار نیست
لیکن به کار تربیت روح آدمی
آموزگار خوب کم از کردگار نیست