اهدای عضو داستان پیچیده و پرفرازونشیبی را طی کرده است. دلیل اصلی این فراز و نشیب هم برمی گردد به موافقان و مخالفان آنچه در حوزه فقهی و نگرشهای اجتماعی است که بحثها و دیدگاههای متفاوتی را به همراه داشته، خوشبختانه در حوزه فقهی گشایشهای خوبی اتفاق افتاده است و هرچه زمان میگذرد، نگرش اجتماعی به اهدای عضو هم بهتر و امیدوار کنندهتر میشود تا جایی که هر روز بر تعداد دریافت کنندگان به اهدای عضو افزوده میشود.
ازاین رو، به نظر میرسد فرهنگ سازی و تبیین بهتر و بیشتر موضوع اهدای عضو مهم است و رسانهها سهم بیشتری در این زمینه دارند. تازهترین آمار گویای این نکته است که تعداد مرگ مغزیهایی که میتوانسته اند فرصت دوبارهای به دیگران برای زندگی بدهند و در مقابل تعداد بیمارانی که به دلیل بهرهمند نشدن از موهبت اهدای عضو جان خود را از دست داده اند، نگران کننده است.
سالانه ۵ تا ۸ هزار مرگ مغزی در ایران اتفاق میافتد که ۵۰ درصد از آنها قابلیت اهدای عضو به بیماران نیازمند را دارند، اما در یک سوم این موارد رضایتمندی به اهدا وجود دارد.
این در حالی است که هر روز ۲۵ هزار ایرانی در فهرست انتظار پیوند عضو قرار میگیرند. از این میان روزانه ۷ تا ۱۰ نفر و سالانه ۳ هزار نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی مورد نیاز، جان خود را از دست میدهند.
این نشان میدهد که از طرفی ممکن است در بخشی از باورهای اجتماعی هنوز تردیدهایی وجود داشته باشد. با آموزش و تبیین اهمیت این موضوع و تأکید بر وجه انسانی و زندگی بخشی به هم نوعان، میتوان باورهای اجتماعی را به این سمت سوق داد. از طرف دیگر راههای دریافت کارت اهدای عضو را باید تسهیل کرد تا علاقهمندان به سادگی فرصت پیوستن به این کار را داشته باشند.
باید این باور را نهادینه کرد که اهدای عضو، دادن فرصتی برای حیاتی دوباره و امید به فردای بیمارانی است که شمع وجودشان رو به خاموشی است و بخشش عضوی میتواند آنها را وارد زندگی دوباره کند. در واقع اهدای عضو و نجات افراد بدون تردید برای همیشه ماندگار و تمرینی زیبا برای بخشندگی است.