محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ شاهنامه پژوه برجسته جهان، جلال خالقی مطلق، در یکی از گفت وگوهایش از شاهنامه با عنوان کتابی یاد میکند که دارای اهمیت چندسویه است یا به تعبیر خودش: «بسیارسویه» و در ادامه از این میگوید که به همین دلیل، ابعاد زیادی از زندگی و فرهنگ ما را در برمی گیرد و ایرانیها به شدت به این کتاب علاقهمند هستند. اما آیا این علاقه و پیوند فقط مختص ایرانی هاست؟
سالهای سال است گنجینهای که فردوسی بزرگ، شاعر فارسی زبان، در ملک ایران با جان و با واژه هایش بنا کرده و پرورده، شده است راهنمای دیگر فارسی زبانان و حتی غیرفارسی زبانان و محلی برای رجوع به آن وکسب فیض و بهره گرفتن. گنجینهای که گذر زمان جبروت آن را بیشتر کرده و حالا، در روزگار ما، با حجم زیادی از تحقیقات و پژوهشهایی که روی آن صورت گرفته، تبدیل شده به یک نقطه اتصال پررنگ بین ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان.
نقطه پیوندی که ریشه اش در سرزمین خودمان است، اما شاخ و برگ آن مرزها را هم رد کرده و باز به تعبیر خالقی مطلق، چنان جنگلی است که بر ما سلطه دارد و از طرفی جویبارهای زیبایش روان است و از سویی سایه و برگ وبار درختانش. جنگل باشکوهی که شناخت همه جوانب آن مدتها زمان میبرد، اما پرداختن به آن، زمان و مناسبت خاصی نمیطلبد. یک جست وجوی مختصر در اینترنت، میتواند مستندات زیادی از برنامهها و نشستها پیرامون فردوسی، شاهنامه و جایگاه و اهمیت آن در اختیارمان بگذارد، چنان که یک نمونه تازه آن در لاهور پاکستان برگزار شده است. ما نیز در این مجال مروری کردیم بر آنچه در این محفل رفته و ضمن آن سرکی کشیدیم به ردپای فردوسی و شاهنامه اش در کشورهای اطراف.
به تازگی با مشارکت خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور و کرسی فردوسی و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ال سی بانوان، نشستی در این دانشگاه برگزار شده است که سبب آن بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی بوده است. نشستی که با حضور جعفر روناس، وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لاهور، فلیحه زهرا کاظمی، رئیس دانشکده زبان و معارف اسلامی و رئیس گروه فارسی دانشگاه ال سی بانوان، پروفسور محمد ناصر، رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده خاورشناسی دانشگاه پنجاب، اقبال شاهد، رئیس بازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جی سی لاهور و رؤسا و استادان گروه اردو، پنجابی و معارف اسلامی دانشگاه ال سی بانوان برگزار شد. اما در این نشست چه گفته شد و چه شنیده شد؟
جعفر روناس، وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لاهور، در این نشست از شاهنامه با عنوان تقویم تصویری حماسه و تاریخ و فرهنگ ایران زمین یاد کرد و از این گفت که سرزمین پهناور ایران در طول تاریخ، تلخ و شیرین بسیاری را چشیده و فرازوفرودهای بسیاری را از سر گذرانده است و اینکه تأثیر شاهنامه در روح و فکر ایرانی قبل از هر چیز از لحاظ وطن دوستی و سلحشوری است. او همچنین به اهمیت شاهنامه در بعد جهانی اشاره کرد و گفت شاهنامه نه تنها برای ایرانیان بلکه برای جهان، حائز اهمیت است؛ چراکه اساس و ذات بشری را بررسی کرده است. شاهنامه بر روی نقطه اصلی بشری دست گذاشته که آن جدال نیکی با بدی است. تفکر شاهنامه بر محور چیرگی نیکی بر بدی است و اندیشه مهم و محوری شاهنامه فردوسی، خرد است.
محمد ناصر، رئیس گروه زبان فارسی دانشکده خاورشناسی دانشگاه پنجاب، دیگر فردی بود که در این نشست به سخنرانی پرداخت و از ریشههای عمیق فرهنگ ایرانی گفت که فردوسی و زبان فارسی نیز به داشتن و حفظ آن کمک کرده است. او گفته پس از غلبه دین اسلام عربها به تمدن اسلامی و کتاب پرعظمت قرآن دست یافتند و این تمدن بیشتر کشورهای همجوار را تحت تأثیر قرار داد، حتی کشور مصر که دارای پیشینه درخشان فرهنگی بود با گسترش اسلام به زبان عربی روی آورد، اما ریشههای فرهنگ ایران آن قدر عمیق بود که ایرانیان در عین پذیرفتن دین اسلام، فرهنگ خود را نیز حفظ کردند. او از شاهنامه با عنوان ریشه فرهنگی ایران و از فردوسی با عنوان دژبان میراث فرهنگی یاد کرد و البته یک نکته را هم خاطرنشان شد؛ اینکه شاهنامه هنوز به صورت کامل به زبان اردو ترجمه نشده است.
اقبال شاهد، رئیس سابق گروه زبان فارسی دانشگاه جی سی لاهور نیز در این نشست از این گفت که هر کشوری برای تقویت هویت ملی خود به شاعری، چون حکیم ابوالقاسم فردوسی نیاز دارد و شاهنامه فردوسی از منظر وجود مؤلفههای تاریخی و فرهنگی هویت ایرانی یک استثنا محسوب میشود.
تا کنون به کرات نشستهای علمی بزرگ و کوچکی در نقاط مختلف دنیا، به ویژه کشورهای فارسی زبان برگزار شده است که بر جایگاه والای فردوسی و شاهنامه صحه گذاشته است. اردیبهشت سال گذشته، پژوهشکده علوم تاریخی و گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، با همکاری دانشگاه گرجستان و دانشگاه راجشاهی از کشور بنگلادش، نشست بین المللی «گستره نفوذ شاهنامه و فردوسی در کشورهای آسیا» را برگزار کرد. نشستی که در آن، جمعی دیگر از ادبیات خواندهها و فردوسی شناسها گرد هم آمدند و از این شاهکار ادبی سخن گفتند.
پروفسور محمد کمال الدین، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه راجشاهی بنگلادش، در این نشست از فردوسی به عنوان یکی از معروفترین شاعران ایران در سرزمین بنگلادش یاد کرد و اینکه شاهنامه یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است که برای مردم بنگلادش که طی سدههای متمادی با زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربارهای هند آشنایی داشتند، اثری شناخته شده است. بد نیست بدانید که داستان سهراب و رستم یکی از داستانهای محبوب و معروف در این کشور است.
در همین نشست، پروفسور الکساندر چولوخادزه، استاد زبان و ادبیات فارسی و مطالعات خاورمیانه و رئیس بخش خاورشناسی دانشگاه گرجستان، از شاهنامه به عنوان کتابی یاد میکند که از گذشتههای دور توجه گرجیان را به خود جلب کرده و در ادبیات کلاسیک و عامیانه گرجی بازتاب درخورتوجهی داشته است.
بد نیست بدانید که یکی از قدیمیترین و کاملترین ترجمههای شاهنامه در جهان، به زبان گرجی وجود دارد و در ادبیات گرجی «روستومیانی» عنوانی عمومی است که به روایتهای گرجی «شاهنامه» اطلاق میشود و همچنین به آن «داستان رستم» نیز گفته میشود. داستان رستم و سهراب، بیژن و منیژه و سیاوش از جمله داستانهای محبوب شاهنامه در بین ملت گرجستان محسوب میشود. گرجستانیها از شاهنامه با عنوان گنج بی پایان نیز یاد میکنند.
سال ۸۵ بود که یک استاد برجسته زبان و ادبیات هند در نشستی با عنوان سیمای هند در شاهنامه فردوسی در دانشگاه دهلی گفت: ما تنها میدانستیم که شاهنامه فردوسی، همچون مهابهارتا، یک کتاب اسطوره است، اما مطالعات عمیق شاهنامه نشان میدهد که در این کتاب حقایق بسیار تاریخی نیز وجود دارد.
گفته میشود اولین چاپ رسمی شاهنامه به وسیله شخصی انجام شده به نام «ماتیو لمسدن» که معلم زبان عربی و فارسی در کلکته هند بوده و درواقع او اولین جلد شاهنامه را با حروف سربی درشت و به خط نستعلیق نوشته است. شخص دیگری به نام «آتکینسون» نیز داستان معروف رستم و سهراب را با حروف سربی نوشت و آن را در کلکته منتشر کرد. بد نیست بدانید که در بسیاری از کتابخانههای بزرگ هندوستان از قبیل بانکیپور، بار و انجمن آسیایی بنگاله، مجموعههای نفیسی از نسخ خطی شاهنامه فردوسی وجود دارد که در قرن ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ میلادی به دست کاتبان هندی نوشته شده است.
شاعران و ادیبان تاجیکستان، حالا سال هاست که به خوبی با این شاعر پرآوازه ایران خو گرفته اند. سلام الدین محمدامین که یکی از شاعران شناخته شده تاجیکستان است و البته مدت هاست در کشور ایران و در شهر قم اقامت دارد، در شب شعری که چندی پیش در مشهد برگزار شد به جایگاه ارزشمند فردوسی اشاره کرد و از این گفت که نقش حماسه سرای توس، چه در بحث احیای زبان فارسی و چه بیان تاریخ در قالب حماسی بی نظیر است. او همچنین به این نکته اشاره کرد که فردوسی و شاهکار ادبی او، مسبب گشودن افقهای جدید برای نسلهای بعد است و درواقع یک پله ترقی برای ادبای بعد از خود. شاهنامه و فردوسی، در پژوهشهای ادبی این کشور نیز نقش پررنگی را ایفا میکند.
به عنوان مثال، با گشایش فرهنگستان علوم تاجیکستان در ۱۹۵۱ میلادی، در کنار کوششهای فرهنگی و ادبی و زبان شناسی، گروهی از ایران شناسان نیز به پژوهش در فرهنگ ایران پرداختند. در ۱۹۵۴ محمد نوری عثمانوف، کتاب مقام شاهنامه فردوسی در ادبیات تاجیکی قرون نهم و دهم میلادی را در مسکو چاپ و منتشر کرد. کتاب منظومههایی از شاهنامه فردوسی نیز به دست سیمون لیپکین در۱۹۵۹ ترجمه و چاپ شد. جالب است بدانید در سال ۱۳۹۰ رئیس جمهور تاجیکستان از مردم خواست برای نام گذاری فرزندانشان به کتاب شاهنامه مراجعه کنند.
یعقوب یسنا، نویسنده و شاهنامه پژوه افغانستانی، در گفت وگویی که چندی پیش با شهرآرا داشت به این نکته اشاره کرد که فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی و بیدل در خانوادههای فارسی زبان و حتی غیر فارسی زبان افغانستان جایگاه سنتی و تاریخی دارند. او گفت مردم با شاهنامه خوانی سنتی میخواستند وقتهای فراغت خود را معنادار کنند و شبهای زمستان را با خوانش و نقالی شاهنامه سپری کنند. اما مردم فراتر از معناداری فراغت و سپری کردن شبهای زمستان از شاهنامه خوانی توقع یادگیری رفتار اجتماعی و فرهنگی والا از جمله شجاعت، صداقت، اخلاق و عشق را داشتند و به این تصور بودند آنچه در شاهنامه درباره شجاعت، صداقت، اخلاق و عشق گفته شده است معنای ازلی و ابدی دارد.
او در بخش دیگری از صحبت هایش گفت امیدوار است اتحادیه کشورهای فارسی زبان ایجاد شود تا روان فردوسی از همه ما شاد شود. او البته به این نکته هم اشاره کرد که رواج شاهنامه خوانی در افغانستان دلیلی خاص ندارد، زیرا افغانستان در واقع بخش اساسی خراسان است و ایران بزرگ در گذشته شامل افغانستان و آسیای میانه نیز میشده است؛ بنابراین افغانستان جغرافیای فرهنگی، ادبی و زبانی شاهنامه و ادبیات فارسی است. ایران امروز و افغانستان به صورت هم سان و مشترک سرزمین فرهنگی و ادبی شاهنامه هستند.
در تاریخ ادبیات چین دو اثر وجود دارند که آنها را به شاهنامه شباهت میدهند. نام یکی از آنها «شی جی» است که یک اثر منثور محسوب میشود و از آن با عنوان یک حماسه طبیعی نام برده میشود و از منظر تاریخی، از آغاز تاریخ چین تا سال ۲۰۶ پیش از میلاد را شامل میشود. علاوه بر این، همان طور که از شاهنامه به عنوان اثر فاخری یاد میشود که نقش پررنگی در زنده نگه داشتن زبان فارسی داشته، از «شی جی» نیز با عنوان کتابی یاد میشود که چنین نقشی را برای زبان چینی ایفا کرده است. اثر دیگری که آن را به شاهنامه شباهت میدهند، «فنچن یانی» نام دارد. یک رمان منظوم و سراسر نبرد.
سالها پیش، جان هونین، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن، که یکی از فعالترین ایران شناسان در چین محسوب میشود کتابی به نام «پژوهشی در شاهنامه» در ۱۹۰ صفحه منتشر کرد که شرح حال و زندگی فردوسی و محتوای حماسی شاهنامه سهم بالایی در آن دارد. او همچنین موفق شده متن کامل شاهنامه را به زبان چینی ترجمه و به چاپ برساند.
منابع:
نگاهی به جایگاه فردوسی و شاهنامه او در قاره آسیا، معصومه موسویان
شاهنامه فردوسی یک استثناست، خبرگزاری ایبنا