ساخت بزرگترین استودیوی تولید مجازی آسیا در ایران سید محمدرضا طاهری، شاگرد استاد شهریار، درگذشت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) + علت بازگشت «سیدبشیر حسینی» به تلویزیون با «داستان شد» جایزه ۱۰ یورویی گنکور در دستان «گائل فایه»، نویسنده الجزایری-فرانسوی تصاویر نعیمه نظام‌دوست در سریال «لالایی» در باب اهمیت شناسنامه هویتی خراسان رضوی صحبت‌های مدیر شبکه نسیم درباره بازدید میلیونی «بگو بخند» پخش فصل جدید «پانتولیگ» با اجرای محمدرضا گلزار اعلام زمان خاک‌سپاری «محمدحسین عطارچیان»، خوش‌نویس پیشکسوت بازیگران «گلادیاتور ۲» در ژاپن پژمان بازغی با «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما دلیل خداحافظی جشنواره برلین از رسانه اجتماعی ایکس چیست؟ سرپرست معاونت فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نفوذ فرهنگ بیگانه با ارتقای آگاهی‌های عمومی و ترویج اخلاق ایرانی‌اسلامی تدبیر می‌شود نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است بیش از ۲۹۰۰ اثر مستند متقاضی حضور در «سینماحقیقت» گرد پیری بر چهره «لگولاس» بازیگر ارباب حلقه‌ها + عکس
سرخط خبرها

گفتگویی با حسین تهرانی، مترجم کتاب «دوست و بیگانه» نوشته اووه تیم

  • کد خبر: ۱۹۷۱۰۳
  • ۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۳
گفتگویی با حسین تهرانی، مترجم کتاب «دوست و بیگانه» نوشته اووه تیم
چگونه قتل یک جوان معترض آلمانی به حضور شاه ایران در برلین، تاریخ ساز شد؟

به گزارش شهرآرانیوز حسین تهرانی در یکی از تازه‌ترین ترجمه‌های منتشرشده خود باز هم سراغ «اووه تیم» رفته است؛ نویسنده مطرح آلمانی که افتخاراتی، چون کسب جایزه هاینریش بُل و جایزه ادبیات نسل جوان آلمان را در کارنامه دارد. اگرچه این شاعر و نویسنده چنان که باید در ایران شناخته نشده است، تهرانی همچنان به اهمیتش در ادبیات باور دارد و بار‌ها او و آثارش را برای معرفی به خواننده‌های هم وطنش برگزیده است. به جز آثار ترجمه شده‌ای که هنوز به چاپ نرسیده، تا کنون کتاب‌های «قرمز» و «درخت مار» و «دام گستر» و «کشفِ سوسیسِ کاری» و عنوان‌هایی دیگر به قلم مترجم نام برده به فارسی انتشار یافته است.

«دوست و بیگانه» نیز چندی پیش در ایران به طبع رسید و باعث شد به سراغ مترجمش برویم و پرسش‌هایی را درباره آن با او در میان بگذاریم. حسین تهرانی سال ۱۳۴۱ در تهران به دنیا آمده است و از سال ۸۲ در مشهد زندگی می‌کند. او در جوانی راهی کشور آلمان می‌شود و در دانشکده صنعتی هامبورگ درس مهندسی الکتروتکنیک می‌خواند. تحصیل و زندگی اش در آن کشور

هجده سال به درازا می‌کشد و همین مواجهه بی واسطه با زبان آلمانی سبب ساز فعالیت حرفه‌ای اکنونش به عنوان مترجم ادبیات آلمانی زبان می‌شود. ورود او به این عرصه، سال ۸۵ و با ترجمه کتاب «دام گستر» اووه تیم رقم می‌خورد. چنان که به شهرآرا می‌گوید، تاکنون بیش از پنجاه اثر را به فارسی برگردانده که از آن میان حدود سی کتاب چاپ شده است.

تیتوس مولر، داوید زافیر، فریدون زعیم اوغلو (ترک تبار آلمانی)، رناته برگمان، ماریانا لکی برخی نویسندگانی هستند که با قلم او به کتابخانه مخاطبان ایرانی پا گذاشته اند. «دوست و بیگانه» روایت اووه تیم از دوستی است که در جریان اعتراض به حضور محمدرضا شاه پهلوی با شلیک پلیس به قتل می‌رسد. البته کتاب تنها درباره دوست مقتول نویسنده نیست و او از رهگذر جست وجویش در این باره، درباره خودش و برخی افراد دیگر و جامعه غربی در آن سال‌ها نیز می‌نویسد.

ظاهرا شما بیش از دیگر مترجمان ادبیات آلمانی کتاب‌های اووه تیم را به فارسی برگردانده اید. دلیل این علاقه و توجه را می‌گویید؟

اووه تیم، نویسنده برجسته‌ای است که در ادبیات آلمان و جهان جایگاه ویژه‌ای دارد. البته این نویسنده با وجود ترجمه و نشر آثار متعدد از او، در ایران تقریبا همچنان ناشناخته است، مثل بسیاری دیگر از نویسندگان معاصر آلمانی زبان. سرگذشت این نویسنده هشتادوسه ساله با جنگ و تبعات هولناک آن عجین است، چیزی که در شکل گیری شخصیتش نقش بزرگی ایفا می‌کند و آثارش هم اغلب متأثر از همین تجربیاتی است که پشت سر گذاشته است. او متولد سال ۱۹۴۰ است، یعنی در بحبوحه جنگ جهانی دوم به دنیا آمده است.

سه ساله بود که منزل مسکونی شان در بمباران شهر هامبورگ از بین رفت و او طعم آوارگی را چشید. پدر و برادر بزرگش در جنگ شرکت داشتند. برادرش در جبهه شرق کشته شد و پدرش بعد از پایان جنگ به حرفه پوست دوزی رو آورد و او را هم مجبور کرد این حرفه را بیاموزد. بعدتر ادامه تحصیل داد و از کالج براونشوایگ دیپلم گرفت تا بتواند در دانشگاه در رشته مورد علاقه اش تحصیل کند

آنجا با بنو اونه زورگ هم کلاس و دوست شد، یعنی با همان دانشجویی که در تظاهرات ۱۹۶۷ علیه شاه ایران، در برلین کشته شد. در جنبش دانشجویی دهه شصت فعالیت سیاسی داشت. مدتی عضو حزب کمونیست آلمان غربی بود، ولی به نشانه اعتراض به عملکرد حزب کمونیست آلمان شرقی، از حزب جدا و منتقد سرسخت کمونیسم و امپریالیسم شد.

از دانشگاه سوربن دکتری فلسفه گرفت و از سال ۱۹۷۱ به نویسندگی پرداخت. رد پای این تجربیات گرانبها در تمام آثار اووه تیم به چشم می‌خورد. او نویسنده‌ای ضد جنگ و خشونت است و از معدود نویسندگان آلمانی است که اجازه نمی‌دهد تاریخ تاریک و خون بار کشورش به دست فراموشی سپرده شود. طبیعتا این‌ها نکاتی هستند که توجه من را به آثار او جلب و علاقه ام را به ترجمه آن‌ها تشدید کردند.

چه شد که تصمیم به انتشار بعضی از این آثار در مشهد گرفتید؟

ابتدا قرار بود کتاب‌های این نویسنده را با نشر چشمه منتشر کنم، ولی به دلیل برخی سخت گیری‌ها و اختلافات ارشاد با نشر چشمه در آن مقطع، مجوز چاپ دریافت نمی‌کردند. همین باعث شد پس از چند سال، برای دریافت اجازه چاپ از طریق ارشاد مشهد اقدام کنم و پس از کسب مجوز چاپ دو اثر، آن‌ها را به نشر مرندیز مشهد واگذار کردم.

در اطلاعات فیپای «دوست و بیگانه» این اثر در شمار «داستان‌های آلمانی» فهرست شده است، اما متن کتاب چیزی متفاوت از «داستان» می‌نماید؛ متنی شبیه قالب هایی، چون خاطره نگاری و جستار روایی. خود شما قالب این اثر را چه می‌دانید؟

این کتاب روایتی است از یک واقعه تاریخی که در یکی از پرآشوب‌ترین دهه‌های قرن بیستم رخ داد و تأثیر عمیقی بر کل دنیا گذاشت. می‌دانیم که قتل بنو اونه زورگ و تبرئه شدن قاتلش، عامل به وجود آمدن گروه‌های تروریستی مخوفی شد که چند دهه به مبارزه مسلحانه و ترور دست زدند، البته هدف نویسنده از نوشتن این کتاب صرفا گرامیداشت یاد و خاطره دوستش است که آن را «وظیفه» خود دانسته تا مردم آلمان فراموش نکنند چه مرد دوست داشتنی‌ای را از دست دادند. ولی به گفته خود اووه تیم، او مجبور بوده از خودش هم بنویسد و طبعا به جو سیاسی حاکم بر آلمان دوپاره آن زمان هم اشاراتی کرده است.

همین روایت واقعه و شرح حالی را که او از خود و کشورش به دست می‌دهد، با توجه به رویکرد مستند یا مستندنمای نویسنده، باید در چه قالبی ارزیابی کرد؛ رمان یا ناداستان یا چیزی دیگر؟

با توجه به اینکه اووه تیم در اینجا حتی بیش از زنــــدگی دوستش به شرح زنــدگی خــود مــی پــــردازد بــه نظرم می‌توان آن را نوعی «خودزندگی نامه» دانست.

ساخــتـار کتـاب شبیه دیگر کتاب اووه تیم است که بر مبنای خاطرات شخصی اش نوشته؛ «مثلا برادرم»؛ یعنی بر پایه جست وجو‌هایی در گذشته و اسناد آن و کوششی برای ترسیم چهره یک شخصیت است. در مقایسه با «مثلا برادرم» این کتاب را در چه مرتبه و دارای چه ویژگی‌هایی می‌دانید؟

بله، نویسنده در کتاب «مثلا برادرم» به موضوع کشته شدن برادرش در جنگ پرداخته است و در این کتاب به موضوع کشته شدن دوستش. برای نوشتن هر دو کتاب هم به منابع و آرشیو‌های موجود ارجاع و تحقیقات مفصلی انجام داده است. خواننده در هر یک از این کتاب‌ها با برهه‌ای از تاریخ معاصر آلمان روبه رو می‌شود و برای علاقه‌مندان به تاریخ و ادبیات آلمان، هر یک از آن‌ها جایگاه خودش را دارد.

یکی به جنگ ویرانگر جهانی می‌پردازد و دیگری به دوران بازسازی، و البته مشکلات استفاده از همان اشخاصی که بعضا عامل بقای رژیم جنایتکار قبلی بوده اند و به نظر می‌رسد نمی‌توان از وجودشان برای بازسازی کشور صرف نظر کرد. البته اووه تیم رمانی تاریخی هم به اسم «مورنگا» دارد که برای نوشتن آن نیز تحقیقات زیادی انجام داده است – یک کتاب درباره مردی که به «ناپلئون سیاه پوست» معروف بود و استعمار نامیبیا توسط آلمان در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم.

تصویری که کتاب «دوست و بیگانه» از آلمان سال‌های پس از جنگ به دست می‌دهد، بیش از آنکه شبیه یک کشور پیشرفته اروپایی باشد به کشوری جهان سومی می‌ماند با مسائل خاص این خطه؛ برای نمونه، از استادکار ماهری می‌گوید که به علت سر خم نکردن مقابل مالک کارخانه، ارتقا پیدا نمی‌کند. شما به عنوان کسی که سال‌ها در آلمان زندگی کرده، روند پیشرفت‌های آلمان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و... را چگونه می‌بینید؟

بیش از ۸۰ درصد آلمان در جنگ دوم جهانی با خاک یکسان شد و این کشور پیشرفته و صنعتی در عمل به عصر حجر بازگشت. خود آلمانی‌ها از آن دوران به عنوان «ساعت صفر» یاد می‌کنند. ولی آن‌ها توانستند کشورشان را در سایه تلاش بیش از حد، نظم آهنین، اهمیت دادن به سلسله مراتب، وقت شناسی از نو بسازند و در کمتر از یک دهه به معجزه اقتصادی دست پیدا کنند. البته نیرو‌های فاتح در جنگ هم درراستای حفظ منافع خودشان کمک شایانی به بازسازی این کشور کردند.

آلمان غربی از اقمار آمریکا شد و به ناتو پیوست و آلمان شرقی هم از اقمار شوروی شد و به پیمان ورشو پیوست. از بعد فروپاشی شوروی سابق هم سیاست‌های آلمان تقریبا به طور کامل هم راستا با سیاست‌های آمریکاست و تنها در دوران صدارت عظمای شرودر، این کشور در حمله به عراق شرکت فعال نکرد و از خودش کمی مقاومت نشان داد. البته دوران صدارت شرودر هم دوام چندانی نیاورد و او کمی بعد مجبور به استعفا شد.

در کتاب نشانه‌ها و اشاره‌هایی هست که می‌تواند برای خواننده ایرانی جذاب باشد؛ مانند رویدادی که محور نگارش کتاب شد - قتل جوانی آلمانی به دست نیرو‌های حکومت در هنگام اعتراض به حضور شاه ایران در آلمان - یا مثلا فرش ایرانی که در جایی از روایت از آن یاد می‌شود. این‌ها برای شما در جایگاه مترجم هم گیرایی داشت؟

طبیعی است که توجه آدم به این نکات جلب می‌شود. به هر حال بخش‌هایی از زندگی این نویسنده با ایرانی‌ها پیوند خورده است: دوران نوجوانی و زمان اشتغالش به حرفه پوست دوزی با پوست گوسفند ایرانی، و دوران جوانی اش با دانشجویان ایرانی طرفدار مصدق و مخالف شاه. جالب است بدانیم که نامزد خواهرش هم یک مرد ایرانی بود که البته در تصادف رانندگی از دنیا رفت.

در جای جای «دوست و بیگانه» به کتاب‌های مختلف ادبی و فلسفی و... ارجاع داده می‌شود. برای ترجمه متن‌های برگرفته از آن کتاب ها، مثلا اشعار یا گفته‌های فلسفی، با چه مشکلاتی روبه رو بودید و از چه راهکار‌هایی بهره بردید؟

ترجمه آثار اووه تیم به طور کلی بسیار سخت و زمان بر است. برای اینکه در حال وهوای داستان قرار بگیرم، بعضی از آثار آلبر کامو را دوباره خواندم و البته در حد بضاعت درباره مفاهیم دیگر تحقیق کردم. برای ترجمه شعر تی. اس. الیوت هم از پسرم که دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی است، کمک گرفتم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->