محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ محمدکاظم کاظمی پارسال در سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گفت: «کتابهای بسیاری میبینیم که دوستان ایرانی به آنها علاقه مندند. دانشجویانی هستند که به تحقیق در شعر شاعران افغانستانی علاقه دارند و میخواهند درباره ادبیات داستانی افغانستان تحقیق کنند، اما میگویند منبع نداریم. خیلی وقتها به من میگویند به عنوان مثال میخواهیم درباره واصف باختری پایان نامه بنویسیم، اما منبع نداریم، چه کنیم؟ من چندین بار از کتابهای شخصی ام کپی گرفته ام و به شهرهای گوناگون ایران فرستاده ام تا آنها استفاده کنند.»
همان گونه که از گفتههای این شاعر مهاجر ساکن مشهد پیداست، در ایران کتابهای نویسندگان و شاعران افغانستانی یا در دسترس نیست یا چنان کمیاب و کم تعداد است که دست یافتن به آن بسیار دشوار است. بااین حال، سال هاست نمایشگاه کتاب تهران فرصتی را برای تعاملات فرهنگی بیشتر میان دو کشور ایران و افغانستان که روزی جغرافیای مشترک داشته اند، فراهم کرده است.
پارسال ۱۰ ناشر از افغانستان در بخش بین الملل نمایشگاه کتاب تهران حاضر بودند و امسال هم نمایشگاه کتاب تهران از نویسند گان و شاعران این کشور خالی نیست. ابوطالب مظفری شاعر و پژوهشگر و منتقد ادبی اهل افغانستان و یکی از شخصیتهای فرهنگی مهاجران افغانستانی ساکن مشهد و ایران است که امسال با دو کتاب تازه در نمایشگاه حضور دارد. هم زمان با انتشار این دو مجموعه شعر، با او درباره کتاب هایش و اهمیت این رویداد فرهنگی برای هر دو ملت ایران و افغانستان و نیز اوضاع سیاسی کنونی کشور زادگاهش و تأثیر آن بر فضای فرهنگی آن کشور گفتگو کرده ایم.
یک مجموعه شعر کلاسیک به نام «شهریاری و شتربانی» و یک مجموعه شعر آزاد با نام «تنباکوی تلخ وطنی» کتابهایی است که ابوطالب مظفری امسال با آنها در سی وچهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شرکت کرده است؛ کتابهایی که تازه از تنور نشر بیرون آمده و داغ داغ است. هردو این مجموعهها را انتشارات عرفان چاپ کرده که بیش از سه دهه است به عنوان ناشری افغانستانی در تهران فعالیت میکند.
او در معرفی این آثار توضیح میدهد: «شهریاری و شتربانی» مجموعهای از اشعار کلاسیک تازه در قالبهای متنوعی مانند غزل و چهارپاره و مثنوی را شامل میشود. «تنباکوی تلخ وطنی» نیز دربرگیرنده اشعار تازه نیمایی و آزاد من است. شعرهای این دو مجموعه، اجتماعی و سیاسی است و به اوضاع افغانستان و اتفاقهایی ربط دارد که در دو دهه گذشته در آنجا رخ داده است. ضمن اینکه بخشی از آن هم اشعار عاشقانه و آیینی است.
مظفری پارسال در نخستین جشنواره جهانی شعر آیینی برای شعری به نام «ترکیب بندی شرِ شوکران» رتبه سوم را به دست آورد و پیش از آن نیز کتابهایی مانند مجموعه شعر «عقاب چگونه میمیرد» و «پایتخت پری ها» پژوهشی درباره شعر معاصر افغانستان و گزیده شعرهای عبدالحسین توفیق با نام «ابر نقره کار» را منتشر کرده است.
زبان و اقلیم فرهنگی یکی از دغدغههای بسیار مهمی است که ابوطالب مظفری پیش از این هم مطرح کرده است. او میگوید: مدتها پیش را به خاطر بیاورید که زبان فارسی در تاجیکستان و ازبکستان و آذربایجان و هندوستان و پاکستان و بخشی از ترکیه رایج بود. این مناطق همگی در حوزه زبان فارسی بودند، اما بر اثر غفلتها و مشکلات، یکی یکی از بدنه زبان فارسی جدا شدند و حالا حوزه زبان فارسی به سه کشور ایران و افغانستان و تاجیکستان، آن هم با وجود مشکلاتی، محدود شده است. اگر غفلت ادامه پیدا کند، بعید نیست در آینده نزدیک با مشکلات بیشتری روبه رو شویم. به همین دلیل باید به فارسی زبان ها، به گویشهای زبان فارسی، به ادبیات فارسی بیش از پیش توجه شود و ارفاقهایی صورت بگیرد تا خطری که زبان فارسی را تهدید میکند، کمتر و کمتر شود.
با سقوط دولت اشرف غنی و تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، شاهد مهجورشدن بیش از پیش زبان فارسی و فارسی زبانان هستیم. طالبان قوانین سخت گیرانهای برای چاپ کتاب ابلاغ کرده اند. آنها واردات کتاب از کشورهای دیگر را هم تقریبا ممنوع کرده اند.
هزینه چاپ کتاب به شدت افزایش داشته است و رسانههای افغانستان در طول بیست ماه گذشته که از بازگشت طالبان میگذرد، بارها از بسته شدن کتاب فروشیها و انتشاراتیهای باسابقه افغانستانی خبر داده اند. با این اوضاع، آیا میتوان به آینده زبان فارسی و آنچه به ادبیات فارسی و نشر آن در افغانستان مربوط میشود، امیدوار بود؟ مظفری معتقد است خیلی نمیتوان خوش بین بود: در دو دهه گذشته که در افغانستان آرامش بود، حوزه نشر در این کشور خیلی خوب رشد کرد.
ناشران خیلی خوبی وارد میدان شده بودند و کتاب هایشان در نمایشگاههایی که پیش از کرونا برپا شد، حضور داشت، اما در نزدیک به دو سال گذشته، به علت حضور طالبان، با مشکلات زیادی روبه رو هستیم که یکی از این مشکلات تعطیل شدن تعداد زیادی از انتشاراتی هاست. دانشگاهها تعطیل شد. روشن فکران و تحصیل کردگان از کشور خارج شدند. خیلی از ناشران کار چاپ نمیکنند یا تمایل دارند انتشاراتی شان را واگذار کنند. واقعیت این است که داخل افغانستان امیدواری چندانی وجود ندارد. با این حال، برخی ناشران افغانستانی مانند آمو و عرفان در ایران حضور دارند که خوب فعالیت میکنند و امیدوارم این خلأ را جبران کنند.
او صحبت هایش را این گونه ادامه میدهد: هنوز هیچ یک از برنامههای طالبان مشخص نیست. آدم نمیتواند قضاوت کند. همه چیز در پرده ابهام است، اما شواهد و قراین نشان میدهد اگر با همین شیوه و مشرب به کارشان ادامه بدهند، بی گمان مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد. در افغانستان همه اقوام در خطر هستند، همه فرهنگها و ازجمله زبان فارسی که به هرحال زبان اصلی این مرز و بوم است. پشتونیزه کردنی که در این سالها اتفاق افتاده است، خواه ناخواه مجال کار را برای فارسی زبانان و خود زبان فارسی تنگ خواهد کرد. اکنون نمیتوان قضاوت کرد، اما این خطر بالقوهای است که وجود دارد.
در این میان، چه وظیفهای بر دوش نویسندگان یا ناشران ایرانی است؟ مظفری پاسخ میدهد: خواه ناخواه وظیفه و مسئولیتی برای ناشران ایرانی وجود دارد. زبان فارسی یک زبان واحد به هم پیوسته است. اگر یک قطعه از این پازل کم شود، همه مجموعه دچار خطر میشود. زبان فارسی که دچار غفلتی طولانی شده است، نباید بیش از این دچار زوال شود. هرکس به اندازه سهم خود، چه نویسندگان، چه ناشران، چه فرهنگیان و نهادهای فرهنگی و چه سیاست مداران، همه باید تلاش کنند که ابهامات و کاستیهای موجود به نحوی رفع شود. همه مسئولیت دارند، نه فقط یک شخص یا نهاد.
با همه این صحبت ها، تاکنون تعامل خوبی بین نویسندگان و شاعران افغانستانی و انتشاراتیهای ایرانی وجود داشته است و نویسندگان شناخته شدهای مانند عالیه عطایی با نشرهای بنامی، چون چشمه کار میکنند و شاعران خوش قلمی مثل الیاس علوی که به جبر زمانه از وطن فارسی دور است و ساکن کشوری انگلیسی زبان، تمایل دارند آثارشان را در این مرز و بوم تنیده در زبان فارسی به چاپ برسانند. البته ابوطالب مظفری معتقد است تعامل وجود دارد، ولی مطلوب نیست.
او میگوید: مسئله فقط چاپ کتاب نیست. انتشار کتاب فرایندی طولانی دارد که نویسنده باید در همه این فرایند حمایت شود تا بتواند با فراغ بال به کار نوشتن و سرودن مشغول باشد و محتوا تولید کند و آن را نشر دهد. این مراحل و فرایند طولانی، نادیده گرفته شده است. شاعران و نویسندگان ما از لحاظ اقامت و شغل و کار و مسائل روحی و روانی، مشکلات زیادی دارند، وگرنه با همه این مشکلات، چنانچه کسی کتابی را به مرحله چاپ برساند، درنهایت ناشری پیدا میشود که کتاب را چاپ کند.