به گزارش شهرآرانیوز، این یکی خنده دار است: «امروز دهمین روزی است که اسراخانم از پوشک گرفته شده است. به این مناسبت جشنی کوچک گرفتیم. با قبول دعوتمان ما را خوش حال کنید.» دیگری هم عجیب است: «گل پسر عزیزمان، مهیارجان، یاد گرفته است اسم خودش را بنویسد. پنجشنبه شب برایش یک دورهمی گرفته ایم که خوش حالی همه را ببیند. لطفا همراه گل پسرتان تشریف بیاورید.» وقتی در اینستاگرام یا سایتهای تبلیغاتی میچرخید و نمونههای تم جشن و مراسم و انواع کیک را میبینید، کنجکاو میشوید که بدانید آن بیرون چه خبر است.
نیازی نیست خیلی دنبالشان بگردید. یکی جشن تعیین جنسیت گرفته است، آن یکی جشن نیش زدن اولین دندان و دیگری گودبای پستونک. جدا از اینها که مخاطبشان کودک است، جشنهایی با محوریت بزرگ سال هم رایج شده است: جشن خداحافظی از روزهای مجردی، جشن طلاق، اعلام خبر بارداری و.... خلاصه حسابی شلوغ است این بازار و خلاقیت از سروروی مخاطبانش میبارد.
ما هم از حاضران در این بازار هستیم، بالاخره یا میزبان بوده یا به یکی از آنها دعوت شده ایم. پشت این جشنها یا شاید بهتر باشد بگوییم جشن نماها، حرفهای نگفته بسیار است؛ از دغدغههایی که برای برگزاری مراسم دارند و تهیه تم و هزینههای گزافش تا رفتاری که به همین سادگیها با تصمیم هرکدام از ما در جامعه مد میشود و چند وقت دیگر همه مجبور خواهند شد آن را انجام بدهند، آن هم به بهانه شادی. البته پشت هر رفتاری هدفی نهفته است و باید دید آیا چنین مراسمی واقعا جلوه بیرونی همان اهداف است.
تا دلتان بخواهد نمونه هست؛ بستگی دارد به سلیقه و انتخاب شما. دسترسی آسان و جذابیتهای بصری این گونه مراسم، خیلیها را وسوسه کرده است. آن قدر که حالا این جشنها دارد به یک بخش ضروری از زندگی تبدیل میشود. معلوم نیست ریشه این جشنها کجاست. مراسم زیادی را از گذشته در هر فرهنگ و هر شهر و روستایی داشتیم و داریم، اما این نمونهها را آوردیم، چون اضافی اند، خیلی اضافی. اولش اینکه یک مراسم پرآب وتاب را بر پایه یک اتفاق معمولی بنا میکنند، گاه برای رخدادهای تلخ. سوای این ها، تحت تأثیر دیگران بودن یا همان چشم وهم چشمی خودمان و همین طور نقش فروشگاهها و تخفیف هایشان در تشویق به برگزاری این جشنها به شدت مؤثر است.
این قدر در این شش ماه بعد از عروسی جشن و مراسم گرفته اند که اقوام و دوستان هم کلافه شده اند. اول مراسم اعلام نامزدی بود، بعد عقد در خانه، سپس یک عقد آریایی در تالار. اینها جدا از شب چله و تولدهای سورپرایزی نیلوفر و امیر بود. نیلوفر میگوید: ما عاشق دورهمی و جشن گرفتن هستیم. چه چیزی از این بهتر! در این روزهای پر از غم و خستگی همه دنبال بهانهای برای شادی میگردند. ما هم از هر بهانهای برای جمع کردن دوست و آشنا استفاده میکنیم.
این جمع شدن ها، اجاره باغ، تهیه شام و خوراکیهای دیگر هر بار برایشان دهها میلیون تومان آب میخورد، اما، چون هر دو پزشک هستند، چندان غمی ندارند. ولی گاهی اعتراض اطرافیان را شنیده اند: یکی دو مراسم اول همه استقبال میکردند و خوش حال بودند، اما بعد به شوخی و خنده میگفتند که ما از عهده تهیه لباس خودمان و کادوی مراسم شما برنمی آییم. به نظر من و همسرم البته اینها بهانه خوبی نیست، چون ما هم در قبال پذیرایی آنها هر بار هزینه میکنیم و این یک رابطه دوطرفه است. ما دوست داریم برای هر مناسبتی جشن بگیریم تا آخر.
زندگی محسن و زهره دیگر شکل قبلی را ندارد، آن هم بعد از آن مراسم رسمی که در حضور همه اعلام کردند از این لحظه دیگر زن و شوهر نیستند. محسن تعریف میکند: ما که در زندگی مشترک بر سر هیچ چیزی تفاهم نداشتیم، در این یک قلم ترجیح دادیم یک مراسم بگیریم و به همه توضیح بدهیم که توافقی از هم جدا شده ایم. نمیخواستیم هربار یک نفر بعد از دیدن عکسهای پاک شده از اینستاگراممان یا از این و آن بشنود که طلاق گرفته ایم و توضیح بخواهد.
شنیده بودند جشنی به نام طلاق هم هست، اما در اطرافیانشان ندیده بودند: یک باغ کرایه کردیم برای ۱۵۰ نفر. مثل عروسی منو کاملی داشتند. وقتی که نوبت به خبرکردن مهمانها رسید، کارمان سخت شد. نزدیکان و برخی اقوام قبول نمیکردند که باید برای طلاق گرفتن بیایند مهمانی. در نهایت هم پدر و مادر هیچ کداممان نیامدند. گفتند آبروریزی است بیاییم مراسم طلاق گرفتن بچه خودمان را ببینم. تقریبا بیشتر مهمانان، دوستان و هم کلاسیهای دانشگاهمان بودند. از اقوام هم آنها که موافق طلاق بودند، آمدند.
این روزها اگر نگاهی به اطرافتان بیندازید، عملهای زیبایی بین مردان و بهویژه خانمها زیاد شده است. هرکس بهنحوی میخواهد عمل زیباییاش را به رخ دیگران بکشد. مهسا یکی از آن دخترانی است که همه خطرهای عمل را پشتسر گذاشته است تا دماغش را عمل کند. او بعد از عمل موفقیتآمیز دماغش سوای از اینکه در فضایمجازی به گوش همه رسانده، تصمیم گرفته است در یک عصر بهاری هم برای تعدادی از دوستان دانشگاهیاش جشن پروپیمانی تدارک ببیند و از بینی جدیدش رونمایی کند.
کافی است تیتر این بخش از مطلبمان را در جستوجوگر اینترنتتان بنویسید و سپس تصاویر آن را ملاحظه کنید. کلی تصاویر چندشآور به پستتان میخورد. محتوای این جشن عجیبوغریب به این صورت است که پدرومادرها از اینکه کودکشان میتواند بدون استفاده از پوشک زندگی کند، بسیار خوشحال هستند. در نتیجه جشنی را تدارک میبینند که در آن همه المانها حتی کیک بهصورت پوشک طراحی شده است. میهمانانی هم به این جشن دعوت میشوند و از این بابت که کودک خانواده دیگر پوشک ندارد، دور هم دست میزنند و.... در پایان هم خانواده از میهمانان پذیرایی مفصلی میکند.
از دیگر جشنهای بابشده این روزها جشن تعیین جنسیت است. در این جشن میهمانان دعوت میشوند و هیچکدامشان از جنسیت بچهای که در شکم مادر است، خبر ندارند. جشن با المانهای آبی و صورتی طراحی میشود که رنگ آبی نماد فرزند پسر و رنگ صورتی نماد فرزند دختر است. میهمانان پس از چند ساعت حضور در میهمانی، بعد از برش کیک از رنگ داخل آن از جنسیت بچه مطلع میشوند و جشن میگیرند.
شاید جشنهای ملی یا سنتی خودمان آن قدر در جامعه کم رنگ شده است که رفته ایم سراغ جشنهای تازه. شاید هم آنها دیگر برای خانواده امروزی جذابیتی ندارند. هرچه هست، تمایل و گرایش مردم جامعه به سوی مناسبت سازی و جشنهای نوپدید، روزبه روز زیادتر میشود.
از آنجا که هرکدام از این رفتارها بیرون از خانواده یک پدیده اجتماعی محسوب میشود، لازم است موضوع را با تحلیل یک جامعه شناس هم بررسی کنیم. دکتر حامد بخشی، مدیر گروه پژوهشی جامعه شناسی گردشگری پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی استان، دراین باره این گونه آغاز میکند: معمولا در همه جوامع تعدادی مراسم برگزار میشود که به آن میگوییم مراسم گذر. این جشنها هم در سنت هست، هم در دین، مثل جشن تکلیف که جشنی است برای جداشدن از کودکی و مکلف شدن یا جشنهای جدیدتر مانند جشن فارغ التحصیلی که در بیشتر فرهنگها مرسوم است. همین طور جشن ازدواج که بهانه آن جداشدن از تجرد و ورود به روزگار تأهل است. فرهنگ هم مانند هر پدیده دیگری در جامعه زنده و پویاست و همیشه براساس اتفاقات گذشته ادامه پیدا نمیکند. در دیدگاه جامعه شناسی این مراسم برای فرد و جامعه کارکردهایی هم دارد.
وی یادآور میشود: برای برخی کارکرد این است که چنین مراسمی به کار جامعه پذیری میآید. یعنی آدمها تغییرات زندگی خود و انتقال از یک نقش به نقش دیگر را با چنین جشنهایی علامت گذاری میکنند و این باعث میشود نقش بعدی را بیشتر بپذیرند. جشن تولدها هم به نوعی مراسم گذر است، زیرا میپذیریم که یک بار دیگر متولد شده ایم.
وی همان پویایی جامعه و فرهنگ را دلیل این تغییرات و اضافه شدن مراسم میداند و اضافه میکند: به این ترتیب هر جامعهای به تناسب، نوبه نو مراسم دیگری را اضافه میکند یا برخی مراسم را از جامعه دیگری میگیرد و انجام میدهد، مثل برخی مراسم که از جوامع غربی آمده است. جوامع معمولا به این فضاها و نمادها نیاز دارند، اما در جامعه ما شبیه بسیاری دیگر از رفتارها که در پرتو مدرنیزه و شبکههای اجتماعی به رفتارهای نمایشی تبدیل شده اند، در این مراسم و جشنها هم این جنبه به شدت برجسته شده است.
دانشیار پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی درعین حال با تأکید بر دید انتقادی به ماجرا یادآوری میکند که ممکن است وفور این مراسم یا افرط در آن ناشی از خستگیهای زندگی روزمره یا جست وجوی مفری برای رهایی از وضعیت خسته کننده زندگی افرادی باشد که رضایت چندانی از زندگی شان ندارند. نکاتی مانند تجملات، حاشیه برگزاری این مراسم هستند و شاید هم جنبه نمایشی داشته باشند و اصل ماجرا چیز دیگری باشد.
بخشی میافزاید: مراسم تعیین جنسیت، جشن گذار است که خانواده بسته به میزان توان مالی و فراغتی که دارد، ممکن است از اینها کم یا زیاد داشته باشد که بررسی جزئیات آن نیازمند پژوهش است؛ اما نکته مهم این است که ما وفور این مراسم را بیشتر بین خانوادههایی میبینیم که خانمها خانه دار هستند و جزو طبقه متوسط به بالا. این طبقه به واسطه توسعه فناوری در انجام امور منزل وقت آزادتری دارد که در شبکههای اجتماعی سپری میشود و همین عامل مهمی در انجام رفتارهای نمایشی است.
وی در پایان نکته هایش اضافه میکند: تبصرهای میزنم که به کار شما در این گزارش میآید و آن هم این است که اگرچه این مراسمها به خودی خود خوب هستند و هر جامعهای به آن نیاز دارد، به نظر میرسد منشأ این مراسم نوپدید در جامعه ما به دلیل جنبه نمایشی ایجاد شده است. اینها تلاشی است برای نمایش بیشتر خود و خودنمایی که آدمها به ویژه با استفاده از شبکههای اجتماعی به آسانی قادر به انجام آن خواهند بود. پس آن مناسبت یک مرحله گذر در زندگی افراد است و گرامیداشت آن امری عادی، اما به این دلیل که درگیر مراسم و تجملات و مسائل دیگر میشود، کارکرد دیگری پیدا خواهد کرد و میتواند آسیب زا باشد.