زلزله ۴.۶ ریشتری سیرچ کرمان را لرزاند (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) نامه شاگرد سپاسگزار به آقای آموزگار: معلم ازیزم عض شما بسیار عاموخطم! اعلام جرم دادستانی تهران علیه افرادی که مطالب کذب درباره پرونده نیکا شاکرمی منتشر کردند آیا زن باید برای کار در خانه حقوق بگیرد؟ بررسی دلایل تمرکز نداشتن دانش‌آموزان | چرا فرزندم حواس پرت است؟ اختلال بیش فعالی حتی در ۵۰ سالگی افزایش مهاجرت پرستاران مشهدی از فروردین ۱۴۰۳ تاکنون ۸ روغن گیاهی که به درمان شوره سر کمک می‌کند فواید فوق‌العاده و بی نظیر روغن زرده تخم مرغ برای سلامت مو + طرز تهیه آن قطار مشهد-تهران پس از رفع نقص لوکوموتیو به حرکت خود ادامه داد (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) چگونه سینک آشپزخانه را بدون مواد شوینده شیمیایی تمیز و درخشان کنیم؟ راهی تضمینی برای دفع مورچه از خانه مصرف بیش‌ازحد مواد قندی و شیرین، کارایی انسولین در بدن را ضعیف می‌کند مصرف این ۴ ماده غذایی برای مردان ضروری است پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (١٢ اردیبهشت ١۴٠٣) | اواخر هفته، خراسان رضوی و مشهد بارانی می‌شود افزایش حقوق ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین اجتماعی و مستمری‌بگیران، امروز به تصویب رسید + جزئیات (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) ابلاغ مصوبه ارائه خدمات پزشکی رایگان به کودکان کمتر از ۷ سال (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) جلوگیری از ۱۳۰ سقط جنین به‌همت مرکز «نفس» در شهرستان قوچان
سرخط خبرها

سرنوشت سیاه دختری که فرزند طلاق بود

  • کد خبر: ۱۵۳۱۷۹
  • ۱۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۵
سرنوشت سیاه دختری که فرزند طلاق بود
زن جوان می‌گوید پدر و مادرش بعد از طلاق، هیچ کدام او را نپذیرند و همین شروع بدبختی‌های‌اش بود.

به گزارش شهرآرانیوز، همه چیز از یک عصر غم‌انگیز شروع شد. سارا در خیابان ماند. نه مادرش او را قبول کرد نه پدرش. سارا که حالا به خاطر حمل مواد و اعتیاد بازداشت شده است، می‌گوید روزی که از طرف پدر و مادر طرد شد مواد کشید.

*چند سال است اعتیاد داری؟

پنج سال.

*چرا مواد می‌کشی؟

آدم معتاد چه‌کار می‌کند؟ مواد می‌کشد دیگر.

*چرا معتاد شدی؟

مواد آرامم می‌کرد، به بدبختی‌هایم فکر نمی‌کردم.

*اولین بار چطور مواد کشیدی؟

وقتی هفت‌ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من تا ۱۴ سالگی با مادرم بودم بعد مادرم ازدواج کرد و گفت دیگر نمی‌تواند از من مراقبت کند. گفت برو پیش پدرت. پدرم هم زن داشت با این حال رفتم. با نامادری نمی‌ساختیم. دو سال با جنگ و دعوا زندگی کردیم، اما بعد نشد. یک روز پدرم به موبایلم زنگ زد و گفت از مدرسه برو خانه مادرت. وقتی به مادرم زنگ زدم گفت خانه من نیا برو خانه پدرت! من در خیابان ماندم و همان موقع بود که مواد کشیدم.

*مواد را چطور تهیه کردی؟

در پارک خریدم. پدرم پول داده بود. وقتی گفت خانه من نیا، گفت برو با پولی که به تو دادم خرید کن، ببر خانه مادرت تا قبولت کند. وقتی مادرم گفت خانه او نروم، با پولی که داشتم مواد خریدم. با پسر جوانی که آنجا بود و نمی‌شناختمش مواد کشیدم و بعد هم به خانه او رفتم و مدتی با هم زندگی کردیم. بعد هم دیگر به مدرسه برنگشتم.

*خرج مواد را چطور تهیه می‌کردی؟

آن پسر مواد می‌آورد، من توزیع می‌کردم سهم خودم را هم برمی‌داشتم.

*خانواده‌ات دنبالت بودند؟

اولین بار که دستگیر شدم گفتند پدرم اعلام مفقودی کرده، بعد که من را پیدا کرد به دیدنم آمد گفت وقتی مادرت قبولت نکرد چرا نیامدی پیش خودم! دروغ می‌گفت می‌خواست عذاب وجدانش را کم کند. خودش هم من را از خانه بیرون انداخته بود.

*چند وقت است معتاد هستی؟

۱۰ سالی می‌شود.

*همه این مدت در خیابان بودی؟

بعد از اینکه از آن پسر جدا شدم مدتی کارتن‌خواب شدم. یک بار تصمیم گرفتم ترک کنم که نشد. یعنی دوباره رفتم سمت مواد. مدتی در این خانه‌ها که مخصوص زنان معتاد است ماندم. بعد هم دوباره افتادم به خیابان و بدبختی تا اینکه دستگیر شدم.

*نمی‌خواهی ترک کنی؟

برای کسی مثل من که تا این حد معتاد است ترک کردن معنایی ندارد؛ ما آنقدر می‌کشیم تا بمیریم. مرگ قسمت ماست، ما زندگی نداریم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->