به گزارش شهرآرانیوز، این روزها مصرف گرایی با جریانی نرم و تدریجی در زندگی بیشتر ما ریشه دوانده است؛ احساس نیاز به خرید و داشتن کالاهایی که هیچ ضرورتی در زندگی مان ندارند، اما اگر نباشند، فرد احساس کمبود میکند. برای این احساس نقطه پایانی وجود ندارد و شبیه سرابی است که هربار به فرد نوید میدهد که بعد از خرید فلان وسیله یا تعویض کالا با مد روز، دیگر خرید نخواهد کرد؛ اما جریان حاکم بر فضای مجازی، رسانه ملی و سریالهای شبکه نمایش خانگی به صورت مستمر فرد را در معرض کالاهایی قرار میدهد که به دلیل تنوع و جذابیت و اقناع، به سمت خرید کالاهای گوناگون و غیرضروری جذب میشود.
حجت الاسلام و المسلمین مسلم داوودی نژاد، دکترای روان شناسی و کارشناس خانواده، پدیده مصرف گرایی را نشئت گرفته از ترویج سبک زندگی غربی میداند که در آن «خواسته های» فرد جایگزین «نیازهایش» میشود. او میگوید: در حوزه سبک زندگی اسلامی، «نیازها» اولویت است، اما در سبک زندگی غربی «خواسته ها» در اولویت قرار میگیرند. وقتی شما نیاز را محور میدانید، قناعت برایتان در اولویت قرار میگیرد، اما وقتی خواسته را اولویت میدانید، چشم وهم چشمی محور زندگی میشود. خواستهها اگر نباشد، جلو رشد شما را نمیگیرد، اما دوست دارید باشد. مثلا تعویض مبل بعد از دوسال نیاز یا خواسته است؟ اگر عوض نکنید، بحران ایجاد میشود؟ خیر. پس تعویض مبل خواسته است. نیاز هم مفهومش حقیرانه زندگی کردن نیست.
حجت الاسلام والمسلمین داوودی نژاد درباره پیامدهای مصرف گرایی در خانوادهها میگوید: در جامعهای که مصرف گرایی زیاد باشد، فرزندان اعتمادبه نفسشان را از دست میدهند، چراکه هرچیزی که برایشان تهیه کنیم، احتمال دارد دوستانشان بهتر از آن را داشته باشند، آنگاه مصرف گرایی معیار زندگی میشود. در نتیجه پدر خانواده همه تلاشش را میکند، اما تلاش پدر به سطح توقع بچهها نمیرسد.
استاد و کارشناس خانواده در ادامه، مصرف گرایی را عاملی برای تأخیر در ازدواج جوانان میداند. او میگوید: با ترویج مصرف گرایی ازدواجها به تعویق میافتد و جوانان میگویند چرا با وجود هزینههای سرسام آور ازدواج کنیم. والدین گاهی همه داروندارشان را میدهند که لوازم گران قیمت و غیرضروری برای دخترشان تهیه کنند. جهیزیهای را که برای ۱۰ سال آینده فرزندشان هم لازم نمیشود، میخرند و لازمه چنین جهیزیهای خانهای دست کم دویست متری است؛ اما پسری که وضع مالی خوبی اول ازدواج ندارد، نمیتواند چنین خانهای را تهیه کند.
حجت الاسلام والمسلمین داوودی نژاد با تأکید بر تفاوت آسایش و آرامش در زندگی به ویژه در سبک زندگی اسلامی و غربی، آرامش را نشئت گرفته از حال خوب و آسایش را نتیجه امکانات و اسباب زندگی میداند. او دراین باره میافزاید: دو گروه در زندگی آرامش ندارند؛ اول کسانی که آسایش خیلی زیادی دارند و دوم کسانی که امکانات زندگی شان صفر است. اما گروه وسط معمولا حال روحی و آرامش بهتری دارند؛ کسانی که برای تأمین نیازهایشان برنامه ریزی میکنند، اما آرامش زندگی را فدای آسایش نمیکنند. به این معنی که آسایش به خودی خود بد نیست، اما اگر وسایل و اسباب زندگی بر آرامش زندگی تأثیر منفی بگذارد، راه را درست نرفته ایم و باید دراین زمینه تجدید نظر کنیم.
«از دیگر چالشهایی که امروزه در زمینه مصرف گرایی با آن روبه رو هستیم، نمایش زندگیهای لاکچری در رسانه ملی و سریالهای خانگی است.» این کارشناس خانواده با بیان دغدغهای مهم این مسئله را به صورت ویژه متوجه سیاست گذاران و متولیان فرهنگی میداند و میگوید: بیشتر کسانی که فیلم میسازند، مشابه ما فکر نمیکنند و دغدغه تجاری خودشان را دارند؛ اینکه فیلم چقدر درآمدزایی خواهد داشت.
بنابراین، باید عملکرد رسانه ملی در حوزه نیاز مخاطب بررسی شود. یکی از مشکلاتی که ما داریم، این است که کسانی که نگاه کارشناسی دارند، بر اساس نیازهای جامعه تصمیم نمیگیرند. در سریالهای شبکه نمایش خانگی زندگیهای لاکچری به نمایش گذاشته میشود؛ در مقابل، وظیفه رسانه ملی و متولیان فرهنگی است که آثاری تولید کنند که بر اساس نیاز مخاطب عام جامعه باشد.
داوودی نژاد درباره نقش خانوادهها برای رهایی از معضل مصرف گرایی در جامعه میگوید: امروزه هر اتفاقی که در جامعه میافتد و دنبال مقصرش هستیم، انگشت اشاره به سمت خانواده گرفته میشود. مثلا وقتی هواپیمایی سقوط میکند، اگر بگویند مشکل از هواپیما بوده است، یک شرکت هواپیمایی ورشکست میکند. اگر بگویند مشکل از سیستم راهبری بوده است، شرکت دیگری ممکن است متضرر شود.
بنابراین، یکی از مدیریتهای خوب این است که بگوییم خلبان مقصر است! خانواده نیز امروزه در بیشتر آسیبها و معضلهای اجتماعی همان خلبان هواپیمایی است که سقوط کرده است؛ خانواده مقصر است، اما این را باید در نظر بگیریم که در جامعه امروز خانواده در تربیت فرزندان تا چه اندازه سهیم است.
وی میافزاید: اکنون رسانه ها، شبکههای اجتماعی، سریالهای شبکه نمایش خانگی و... همه سهیم هستند. وقتی همه امکانات تربیتی از دست خانواده خارج شده است، این نهاد را ناتوان کرده ایم. قبلا خانواده، مدرسه و گروه هم سالان تأثیرگذار بودند، اما اکنون رسانه، فضای مجازی و... مطرح است. تربیت از طریق رسانههای تصویری، فضای مجازی، رسانههای مکتوب و... تأثیرگذار است.
دراین میان، خانوادهها هم بخشی از وظیفه تربیت را در اختیار دارند؛ بنابراین بیش از خانواده، سرمایه گذاران فرهنگی باید فکر جدی کنند. اولویت این است که در حوزه فرهنگی، رسانهها باید کار کنند. اتفاقی که اکنون افتاده است، این است که فردی کم سواد را به سلبریتی تبدیل میکنند و این فرد در همه حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... اظهارنظر میکند. اگر رسانه چنین قدرتی دارد، باید برایش برنامه ریزی کنیم.
داوودی نژاد «آتش به اختیاربودن» جوانان برای رهایی از مصرف گرایی در جامعه را به عنوان یکی از راهکارهای مهم مطرح و اظهار میکند: جوانان خودشان باید دراین زمینه اقدام کنند. آتش به اختیار یعنی اینکه اگر فلان مسئول فرهنگی وظیفه اش را انجام نمیدهد، شما آن خلأ را پر کنید. با نابغههای ارزشی و فرهنگی چه خیلی مذهبی و چه کسانی که خیلی مذهبی نیستند، اما دغدغه فرهنگ ملی و ایرانی را دارند، به تولید محتوا و برگزاری رویدادهایی در فضای مجازی بپردازیم تا بر فرهنگ خانوادهها اثرگذار باشند.
نکته مهم دیگر این است که گاهی در بحث اسراف، افرادی که دغدغهمند هستند، درگیر چشم وهم چشمی میشوند و میگویند ما قبول داریم همه جامعه به این سمت میرود، اما نمیتوانیم خلاف موج جامعه زندگی کنیم. مسئله اینجاست، شما که اعتقاد دارید باید پای ارزشها و باورهایتان بمانید.