خون خدا ریخت در عاشورا، اما غیرت الهی برخاست به تبیین عاشورا. به تبیین خونی که ثار ا... بود. حضرت سجاد (ع) امامِ تبیین نهضت حق بودند در جهادی عظیم که عظمت انسان را شرحی ماندگار شد. سخنگو و پرچم دار این جهاد، اما به نام باشکوه بی بی زینب کبری (س) نوشته شد که در کنار دیگر شیر دختر علی مرتضی، ام کلثوم (س) کلمات را جانشین تیغ و تیر کردند تا در معرکهای نفس گیر، نفسِ خصمِ به تیغ مغرور را بگیرند.
این گونه بود که اضمحلال یزید و جلوه گری حسین از همان غروب عاشورا شروع شد. هرچه میکردند لشکریان یزید فقط خفت خود را زیاد میکردند. خفتی که یزید و ابن زیاد را بیشترین سهم نصیب میشد.
بخوانید ماجرای سخنرانی دختران فاطمه (س) را در کوفه. بخوانید شکوه کلماتشان را در برابر ابن زیاد. بخوانید آنکه در این نشستها خفیف شد که بود و آل ا... چگونه به عظمت برخاستند؟ از کوفه تا شام، هر چه این سو بود صبح بود و روشنی. نور بود که از کلمات میتراوید و تاریکی را، چون پارچهای کهنه میدرید. کهنه و تاریک در سوی یزید بودند که هر لحظه خود را در محاصره حقیقت، حقیرتر مییافتند.
کاخ یزید، را نهیب زینب بود که لرزه بر ارکان انداخت. معرفی شهدا و کاروانیان که صدای مقام مسیحی را هم درآورد که؛ «من از نوادگان داودم و میان من و او، پدران بسیاری فاصله است با این همه مسیحیان مرا احترام میکنند و به خاطر اینکه نوه داود نبی هستم خاک پایم را به تبرک برمی دارند؛ ولی شما فرزند دختر پیامبرِ خود را میکشید، در حالی که میان او و پیامبر شما جز یک مادر فاصله نیست.»
باری، موج بیداری آفرینی، لحظه افزون شد. سخنان بشکوه امام سجاد (ع) در مسجد شام، شلیک نهایی بود به هیمنه یزیدی. او که پیشتر خود را پیروز و اهل بیت را شکست خورده میپنداشت و به جشن نشسته بود، به خفت خود را خوار یافت. آن گونه که در چشم شامیان هم به نگاهی چنین گرفتار شده بود.
او سخن حضرت سجاد (ع) را تاب نیاورد و با بی تابی تمام مؤذن را به اذانِ زود هنگام خواند، اما امام سجاد (ع) به واژه واژهای که از گلوی موذن برمی خاست استناد و استدلال و احتجاج میکرد بر حقانیت خویش و بطلان یزید. اذان که به آخر رسیده بود. خیلی چیزها جا به جا شد تا جایی که یزید هم سر فرو افکند. او گناه خویش را به نام پسر مرجانه سند زد که اگر من با پدر تو مواجه میشدم کار به اینجا نمیکشید.
خدا لعنت کند ابن مرجانه را که چنین کرد. او خود بهتر از هرکسی میدانست که خون حسین (ع) بر ذمه اوست، اما در آن روشنایی صبحفام فهمید که دیگر نمیتواند به جنایتی گردن فراز کند که بطلانش برای شامیان هم آشکار شده بود. تغییر رفتار او با اهل بیت (ع) و اعزام توأم با تکریمشان به مدینه نه از سر خیرخواهی که نتیجه استیصال تمام بود که با جهاد تبیین امام سجاد (ع) و سخنگویانش حاصل شد.