هر دو جوان بودند و با هم در یک دانشگاه درس میخواندند. از همانزمان که با هم آشنا شدند تا بعد از ازدواجهایشان این رفاقت ادامه داشت و به رفتوآمد خانوادگی تبدیل شد و پانزدهسال ادامه یافت. اما وقتی زن جوان در یک شرکت خصوصی در مشهد دستگیر شد و مرد جوان نیز در عملیاتی پلیسی دستبند قانون دور دستانش حلقه خورد، مشخص شد که این رفاقت از ابتدا مشکل داشته و در واقع رفتوآمدهای خانوادگی، پوششی برای فریب دیگران و مخفیکردن یک راز سیاه بوده است.
نماینده حقوقی شرکت در شکایتنامهای که تنظیم کرده بود، از افراد ناشناسی شکایت داشت که با شگرد ناشناختهای به انبار این شرکت فعال در حوزه ابزارآلات نفوذ کرده و طبق محاسبات اولیه، بیش از یک میلیارد تومان سرقت کرده بودند.
این پرونده دهم مردادماه به دستور سرهنگ احمد نگهبان، رئیس پلیس مشهد، برای رسیدگی در اختیار مأموران کلانتری شفا قرار گرفت. پس از تشکیل پرونده، مدیرعامل این شرکت برای توضیحات تکمیلی فراخوانده شد و براساس اظهارات این فرد، در این شرکت بزرگ که چندین نفر در قسمت انبار، دفتر و نمایشگاه آن مشغول به کار هستند، از چند ماه قبل با توجه به حسابرسی و انبارگردانیهای صورتگرفته با کسری تعداد زیادی از ابزارآلات به ارزش بیش از یکمیلیارد تومان روبهرو شدند.
مأموران کلانتری شفا برای کشف حقیقت و شناسایی سارقان، در ابتدا عازم محل وقوع جرم شدند؛ اما تحقیقات میدانی نشان داد که هیچگونه اثری از تخریب و بههمریختگی در انبار وجود ندارد.
گروه رسیدگیکننده پرونده باتوجهبه مشاهدات خود پی به داخلیبودن سرقت بردند و با فرضیه داخلیبودن سرقت، تحقیقات فنی خود را آغاز کردند.
مأموران پس از بررسی سرنخهای موجود و جمعبندی ادله ارتکاب جرم به حسابدار شرکت که زنی سیوپنجساله است و از پنج سال قبل در این شرکت مشغول به کار شده بود، مظنون شدند.
افسران کلانتری شفا پس از چند روز کنترل نامحسوس متهم، سرانجام عصر روز گذشته او و مردی جوان را در حال فروش تعدادی از اموال مسروقه به فردی مالخر در محدوده خیابان عبدالمطلب مشاهده و دستگیر کردند. در بازرسی از خودرو پراید متهمان هشت دستگاه انواع دریل، منگنه کوب، میخکوب و قیچی باغبانی کشف شد.
در ادامه این عملیات با هماهنگی مقام قضایی، مخفیگاه متهم در محدوده بولوار هاشمیه بازرسی و از این محل نیز تعداد زیادی ابزارآلات مسروقه شامل سنگفرز، دریل شارژی، منگنهکوب، کمپرسور، قفل فرمان، قیچی باغبانی و حدود هشتاد عدد انواع پیچگوشتی و چهارسو کشف کردند.
حسابدار شرکت در بازجوییهای بهعملآمده در رویارویی با ادله و مستندات کشفشده، لب به اعتراف گشود و راز سرقتهای سیاهی را که از یک سال قبل آغاز شده بود، برملا کرد.
متهم در اظهاراتی صریح اعلام کرد: «وقتی متوجه شدم که مسئولان شرکت احاطهای به کارشان و آنچه در شرکت رخ میدهد ندارند، نقشه سرقتها به ذهنم رسید. تنها مشکل موضوع خارجکردن وسایل از شرکت بود که در حضور سایر همکاران امکان اینکار را نداشتم. برای همین نقشهای کشیدم و با ایجاد فاکتورهای تقلبی، از دوستی که در دوران تحصیل با هم در یک دانشگاه درس میخواندیم و هنوز هم رفتوآمد خانوادگی داشتیم، خواستم تا در قامت پیکموتوری یا رانندهتاکسی برای دریافت کالا به شرکت بیاید. بعد از خارجکردن کالاها نیز با یکدیگر این اموال را به مالخرهای اموال مسروقه به قیمت ارزانتر میفروختیم.»
در ادامه هر دو فرد دستگیرشده در حالی برای سیر مراحل قانونی روانه دادسرا شدند که سرهنگ نگهبان، رئیس پلیس مشهد، با هشدار به نوع استخدام افراد در شرکتها و دقت در عملکرد آنها، از صاحبان شرکتها خواست تا با انبارگردانیهای بموقع و حسابرسیهای منظم، جلو سوءاستفادههای احتمالی را بگیرند.