خادم | شهرآرانیوز؛ جشنوارههایی که قرار بود استمرار داشته باشد و هر سال برگزار شود، سال هاست تعطیل شده و احتمالا جز برگزارکنندگان و داوران و برگزیدگان کسی حتی نامشان را هم به یاد نمیآورد.
جشنواره داستانهای ایرانی که چند دوره برگزار شده بود در نیمه دوم دهه هشتاد و زمان دولت احمدی نژاد و با تغییر سیاستها و نگاهها تعطیل شد. نمونه دیگر، جایزه ادبی مشهد است که آیین پایانی نخستین دوره آن در سال ۱۴۰۰ برگزار شد و قرار بود مستمر باشد، اما سالهای بعد، دیگر از برگزاری آن خبری نبود. این اتفاق گویا سرنوشت محتوم جشنوارههای ادبی در مشهد است. خطهای که سابقه اش در ادبیات و قلههای ادبی آن نیازی به مرور و یادآوری و معرفی ندارد.
با حسین عباس زاده، نویسندهای که خود دست اندرکار برگزاری جشنوارههایی هم بوده و سید سعید موسوی که او نیز تجربه برگزاری جشنواره داستان در مشهد را داشته است، درباره این موضوع گفتگو کرده ایم. آنها نیز معتقدند این بی سرانجامی واقعیت دارد و از تأثیر مثبت جشنوارههای داستان میگویند اگر برگزار شود و دوام داشته باشد. این دو فعال ادبیات داستانی علت استمرار نداشتن جشنوارهها را وابسته بودن آنها به سازمانها و نهادها میدانند و راهکار تداوم جشنواره را مستقل بودن آن؛ و البته میگویند امکان برگزاری جشنواره ادبی مستقل در مشهد وجود ندارد.
حسین عباس زاده، داستان نویسی که تجربه برگزاری جشنواره ادبی را دارد و از دست اندرکاران چنین فعالیتهایی بوده، معتقد است مشهد ظرفیت بالایی برای برگزاری جشنوارههای ادبی دارد، اما مشکل در نبود تداوم و استمرار آن است. او میگوید: مشکل بزرگ تداوم نداشتن است. استمرار وجود ندارد و هر جشنواره بعد از یکی دو بار برگزار شدن تعطیل شده است. دلیلش هم این است که بیشتر جشنوارههای مشهد نهادی و سازمانی است و این دستگاهها هم یکی دو بار برگزار میکنند و با تغییر مدیران و سیاستها آن جشنواره از دایره اجرایی خارج میشود و دیگر برگزار نمیشود. ما در مشهد جشنوارههای خوبی داشتیم و فضای مشهد هم این ظرفیت را دارد، چون هنر و ادب دوستان زیادی در این شهر داریم.
ولی طبیعتا، چون جشنوارهها معطوف به جریانهای دولتی بوده اند همه بعد از یکی دو دوره تعطیل شده اند، چه جشنواره داستانهای ایرانی که با همراهی اداره ارشاد وقت برپا شد و چه جشنواره ادبی مشهد که شهرداری برگزار کرد. فعلا فقط جشنواره داستانهای حماسی که حوزه هنری برگزار میکند سه دوره دوام داشته و دوره چهارم آن هم قرار است برگزار شود. جشنوارههایی که مستقل هستند و ربطی به دولت و نهادهای فرهنگی ندارند میتوانند استمرار داشته باشند، اما مسئله این است که چنین جشنوارهای هم نداریم، چون جشنواره مستقل به بودجه نیاز دارد.
نویسنده رمان «کوه مرگی» در پاسخ به این پرسش که آیا جشنوارههای مستقل امکان برگزاری در مشهد دارند، بیان میکند: بله، خراسان رضوی و مشهد در ادبیات داستانی از استانها و شهرهای پیشرو در کشور است و تعداد علاقهمندان به ادبیات داستانی در مشهد ما کم نیست. مثلا اگر میزان استقبال مشهدیها از جلساتی را که با دعوت از نویسندهای برگزار میشود با دیگر شهرها مقایسه کنید میبینید جمعیت خوبی به این برنامهها میآیند. طبیعتا شهری که علاقهمند و نویسنده زیاد دارد میتواند جشنوارههای ادبی خوبی هم برگزار کند. این فضا برای چنین فعالیتی وجود دارد، اما مشکلاتی هم هست که باید به آنها پرداخت.
او در ادامه به این مشکلات اشاره میکند: جشنوارهای اگر بخواهد مستقل برگزار شود نه تنها از هیچ جا حمایت نمیشود بلکه سر راهش سنگ هم میاندازند. یک مشکل بحث گرفتن مجوز است. وقتی شما میخواهید جشنواره مستقلی برگزار کنید ارشاد میگوید باید مجوز داشته باشید و برای گرفتن مجوز باید مؤسسه فرهنگی یا شرکتی ثبت کنید و زیر نظر ما باشید.
آیا گرفتن مجوز از ارشاد و گرفتن تأیید از این اداره برای سیاستها و موضوع و داوران و مهمانان جشنواره با مستقل بودن در تناقض نیست؟ عباس زاده میگوید هست: بله در تناقض است و به همین دلیل هم جشنواره مستقلی برگزار نمیشود. وقتی ارشاد میگوید بیا از ما مجوز بگیر، مهمانت کیست، موضوعت چیست، با چه سیاستی و اصلا چرا میخواهی جشنواره برگزار کنی، طبیعتا جریان مستقل بودن زیر سؤال میرود و خیلیها این کار را انجام نمیدهند.
میشود خَیّر فرهنگی پیدا و بودجه را فراهم کرد، ولی مسیر گرفتن مجوز از ارشاد و تأیید گرفتن از آنها که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید باعث میشود کسی به این سمت نرود و این کار را انجام ندهد. طبیعتا جشنواره برگزار کردن زحمت زیادی دارد و درست است که عدهای از نویسندگان یا علاقهمندان به ادبیات از روی عشق این بار را به دوش میکشند، اما وقتی برخی موانع سر راه هست طبیعتا خودشان را کنار میکشند. اصلا فضای فرهنگی ما اجازه نمیدهد جریانی مستقل، جشنوارهای معتبر و بزرگ برگزار کند که در حد و اندازه نام خراسان باشد.
از او درباره تأثیر برگزاری جشنواره و اهمیت آن در ارتقای فضای فرهنگی شهر میپرسیم. از شهرستان گچساران مثالی میزند و خاطرنشان میکند: گچساران با برگزار کردن جشنوارهای با همین نام، خودش را در تمام کشور مطرح کرده است. نویسندههایی با این شهر آشنا شده اند و به بهانه جشنواره به آن شهر سفر میکنند. هر جشنوارهای که در سطح کشور برگزار میشود چه در زمینه داستان و چه شعر، میبینید که یکی دو نفر از برگزیدگانش خراسانی هستند، این گواه ظرفیتی است که داریم.
حالا استان و شهری با چنین ظرفیت و پشتوانهای هیچ جشنوارهای ندارد که از طریق آن فضای فرهنگی مشهد را معرفی کنیم. مثلا شهرداری مشهد با توجه به بودجه و هزینهای که میکند، درباره هویت و فرهنگ شهر یک جشنواره ندارد. قبلا برگزار شده مثلا به همت فلانی در فلان دوره شورای شهر و یادم هست آثار ارسالی همان جشنواره هم به داوری نرسید و قضیه منتفی شد. اگر جشنواره خوب و مستمری در مشهد داشته باشیم به نوعی هم آبروی این شهر است و هم نویسندههای مشهد درگیر این جشنواره میشوند و میتوانند در کشور خودشان را مطرح کنند.
از طرفی نویسندگان تازه کار هم میتوانند با افراد سرشناس و باسابقه آشنا شوند. تشکیل همین حلقهها و دورهمیها با نویسندگان مختلف سراسر کشور خیلی بر فضای فرهنگی و ادبی مشهد تأثیر دارد و برای نویسندگان تازه قلم هم خیلی انگیزه بخش خواهد بود. در صورتی که الان این طور نیست، فقط مگر به همت یک کتاب فروشی نویسندهای دعوت شود، غیر از این هیچ اتفاقی نمیافتد!
سیدسعید موسوی نیز تجربه برگزاری جشنواره داستان در مشهد را دارد و میگوید: پیش از اینها جشنوارهها در مشهد خیلی پررنگ بودند مثلا جشنوارههای موضوعی مختلفی برگزار میکردیم، اما در سه چهار سال گذشته این موضوع کمرنگ شده است.
نویسنـــده کتـــاب خودزندگینـــامهای «پشت دیوارهای شهر» درباره چرایی تداوم نداشتن جشنوارههای ادبی در مشهد بیان میکند: همه کارهای ما مناسبتی است و این طور نیست که یک حرکت را استمرار ببخشیم و خروجی آن را ببینیم؛ یک نفر ایدهای میدهد و میگوید بیایید در این زمینه جشنوارهای برگزار کنیم و پس از پایان جشنواره همه چیز تمام میشود.
یعنی جشنوارههایی که با هدف مشخصی شروع کنند و بخواهند برای درازمدت فعالیت کنند، وجود ندارند. علاوه بر این، شما میدانید که تغییر و تحولات در انتصاب مسئولان ما زیاد است و هر کدام تفکر و رویکردی دارند. آن زمان که جشنواره داستانهای ایرانی برگزار میشد تمایلی وجود داشت، بودجهای اختصاص میدادند، مهمان دعوت میکردند، جایزه میدادند. با تغییر مدیریت، تفکر جدیدی حاکم شد و آن حرکت ادامه پیدا نکرد، شاید مدیر جدید اصلا به آن جشنواره اعتقادی نداشت.
برای همین بقای این جشنوارهها به تفکر افرادی که در مسند کار هستند وابسته است. ممکن است ابتدا قصدشان این باشد که جشنواره استمرار داشته باشد، اما همین که مسئولی عوض شد همه چیز به حالت قبل برمی گردد. یعنی یک تصمیم ملی نیست که مطمئن باشید این حرکت ادامه پیدا میکند. بعضی جشنوارهها هم به دلیل مسائل مالی تعطیل میشود. میگویند ما بودجه نداریم و بعد کار تعطیل میشود.
از دید او، برگزاری جشنواره مستقل به دلیل نیاز به بودجه، کار دشواری است، اما در عین حال برگزاری یک جشنواره ادبی به صورت مستمر را اتفاق مبارک و مهمی برای فضای فرهنگی و ادبی شهر میداند و میگوید: اگر جشنواره هدفمند باشد و استمرار داشته باشد در جریان فرهنگی شهر تأثیر میگذارد، نویسندگان و شاعران جدید را معرفی میکند، ارتباطات را حفظ میکند، تداوم و استمرارش باعث میشود که افراد مدتها با هم ملاقات کنند و حرف بزنند.
ولی اگر صرفا سلیقهای باشد بعد از اهدای جوایز تمام میشود و آن استمرار اتفاق نمیافتد و آوردهای هم نخواهد داشت؛ بنابراین اگر جشنوارهای هدفمند باشد و استمرار داشته باشد و فضایی ایجاد کند که همه با هم تعامل داشته باشند میتوانیم به آن امیدوار باشیم، اما اگر در حد چیزی تبلیغاتی و ویترینی باشد اثرگذار نیست.