انسان در میان موجودات عالم آفرینش، داستانی شگفت و شخصیتی پیچیده دارد؛ به طوری که در قرآن، هم مدح و ستایش شده است و هم مذمت و نکوهش. قرآن آن گاه که انسان را میستاید، او را برتر از فرشته معرفی میکند (بقره/ ۳۱) و هنگامی که انسان را نکوهش میکند، او را پستتر از چارپایان میخواند (اعراف/۱۷۹). این از آن رو ست که انسان موجودی دوسرشتی است؛ نیمی از وجودش نور و ستودنی و نیم دیگرش ظلمت و نکوهیدنی.
به همین دلیل است که او میتواند با تکیه بر بُعد نورانی اش، استعدادهای مثبت خویش را از قوه به فعل برساند و با تزکیه و تربیت نفس، شخصیت خود را بالنده و متعادل سازد؛ همچنان که میتواند با تکیه بر بُعد ظلمانی اش، کمالات وجودی خویش را منکوب سازد و شخصیتی ناسالم از خود به نمایش بگذارد (شمس/ ۹ و ۱۰)؛ اما اینکه تعادل یافتگی شخصیت چیست، باید گفت: کسی به این صفت اخلاقی نائل میشود که بتواند استعدادها و تواناییهای بالقوه اش را در زمینههای شناختی، عاطفی، روانی، اخلاق اجتماعی و معنوی همانند یک شجره طیبه به طور هماهنگ شکوفا سازد. افزون بر فیلسوفان، عارفان، عالمان اخلاق، روان شناسان و دیگر اندیشمندان و همه ادیان الهی این موضوع را از نظر دور نداشته و در این باره سخنها گفته اند؛ اما آنچه در این نوشته کوتاه مد نظر است، شخصیت متعادل از نگاه قرآن است که باید دید قرآن درباره این نوع شخصیت چه نگاهی دارد.
قرآن کریم بستر حرکت تکاملی را «صراط مستقیم» نامیده است؛ همان راهی که نه به افراط گرایش دارد و نه به تفریط، نه به راست مایل است و نه به چپ. این همان است که امام علی (ع) در خطبه ۱۶ نهج البلاغه فرمود: الیمین و الشّمال مضلّه و الطّریق الوسطی هی الجادّۀ؛ بنابراین کسی که دور از هرگونه افراط و تفریط و انحراف به چپ و راست، به حرکت تعادلی خود ادامه دهد، از شخصیت متعادل برخوردار خواهد شد.
این شخصیت تعادل یافته است که نه مجذوب زرق و برق دنیا میشود و نه گرفتار رهبانیت. او نه اسیر گذشته خویش است و نه در حسرت آمال و آرزوهای دست نایافتنی میسوزد. او افزون بر آنکه به خود میاندیشد و با خویشتن خویش رابطهای پسندیده و متعادل دارد، از رابطهای درست با خدا، هم نوعان و حتی طبیعت برخوردار است. گویاترین و کوتاهترین تعبیر قرآنی برای این نوع شخصیت، تعبیر «رشدیافتگی» است.
«رُشد» بر وزن قُفل و «رَشَد» بر وزن فَرَس به معنای پیمودن راه صواب (مصباح المنیر/۲۲۷) و استقامت و ماندگاری در راه حق است (معجم مقاییس اللغه/۲/۳۹۸) و «راشد» و «رشید» به معنای کسی است که در راهی استوار قدم گذاشته است و آن را میپیماید (اساس البلاغه/ ۱۶۳). کلمه «رشد» و مشتقات آن مانند «یرشدون»، «راشدون»، «رشاد»، «رشید» و «مرشد» که نوزده بار در قرآن آمده اند، جز یک مورد که به رشد و بلوغ جسمانی اشاره دارد (نساء/۶)، دیگر موارد بر رشد و بلوغ معنوی دلالت دارند.