یکی از موضوعاتی که در معارف دینی ما آمده و نکات زیادی میتوان درباره آن مطرح کرد، آن است که میگویند هیچوقت هیچ گناهی را کوچک نشمار. یکی از شگردهای شیطان و نفس انسان که میخواهد او را آماده انجام کارهای اشتباه کند، این است که ابتدا آن کار اشتباه و گناه را در چشم و نظر او کوچک جلوه میدهد و به او میگوید این اشتباه و گناه، خیلی بزرگ نیست و چیز کوچکی است و چندان اهمیتی ندارد، پس انجام بده و از تبعات آن نهراس! این درحالی است که بدترین اتفاق، عادی شدن یک عمل ناشایست برای انسان است؛ اینکه کار اشتباهی را انجام بدهد و از انجام آن عذابوجدان نداشته باشد.
این حالت بدان معناست که دیگر آن عمل را اصلا بد نمیداند و در هر وضعی، انجامدادن آن را برای خودش جایز میداند. برای ترسیم حال چنین فردی، باید مقایسهای را مطرح کنیم. دو نفر اشتباه میکنند و کاری ناشایست انجام میدهند. نفر اول از انجام این کار ناراحت است و در درونش مدام خودش را بهدلیل انجام این کار ملامت میکند، اما نفر دوم هیچ حس بدی بعد از انجام آن ندارد. فرق این دو نفر آن است که اولی اهل عذرخواهی و توبه است و سعی میکند اشتباهش را جبران کند و دیگر تکرارش نکند، اما دومی آن کار اشتباه را تکرار خواهد کرد و چهبسا دست به کارهای بدتر از آن هم خواهد زد.
برای همین، در معارف دینی به ما گفتهاند که کوچکشمردن گناه خودش از گناهان کبیره است، چون شخصی که اشتباهی را کوچک میشمرد، دچار یک وقاحت و گستاخی درآنزمینه میشود که او را در نگاه دیگران منفور میکند. همین کوچکشمردن باعث میشود آن کاری که بدی آن را میداند، تکرار کند و بهمرور دست به کارهای بدتر بزند.
در روایت حکمتآمیز و زیبایی در میان متون دینی ما آمده است اماممحمدباقر (ع) از پدرشان علیبنحسین (ع) و ایشان از پدرشان حسینبنعلی (ع) و ایشان از پدر خود علیبنابیطالب (ع) نقل کردهاند که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در چهار چیز پنهان داشته است:
۱. خوشنودی خود را در میان طاعتها؛ پس هیچ طاعتی را کوچک مشمار؛ چهبسا خوشنودی خداوند در همان باشد و تو ندانی.
۲. خشم خود را در میان گناهان؛ پس هیچ گناهی را کوچک مپندارد که شاید خشم خدا در همان باشد و تو ندانی.
۳. اجابت خویش را در میان دعاها؛ پس هیچ دعایی را کوچک مدار چهبسا همان دعا مستجاب باشد و تو ندانی.
۴. ولی خود را در میان بندگان خود پنهان کرده است؛ پس به هیچ بندهای از بندگان خدا با چشم حقارت منگر که شاید همان بنده، ولی خدا باشد و تو ندانی. (وسائلالشیعه، ج۱، ص۸۸)
این روایت بسیار زیبا دستورات تربیتی زندگیسازی را در همین عبارات ساده بیان میکند که شرح آن بیش از حوصله این یادداشت است؛ فقط در موضوع بحث ما باید گفت که اینجا اشاره شده است اگر دچار خشم خداوند شوی، زندگی تو آتش میگیرد و دنیا و آخرت تو تباه میشود و تو از کجا میدانی که این امر با انجام کدام گناه و اشتباه اتفاق میافتد، پس خودت را بر انجام هیچکدام از آنها جایز مشمار و همیشه از انجام اشتباهات بترس و از انجام آن به خدا پناه ببر.
در واقع انجام گناهان بر ایمان انسان سایه میافکند و سپیدی و زیبایی درون انسان را رفتهرفته از بین میبرد تا جایی که دیگر از هیچ کار بدی پشیمان نباشد و همه خوبیها و خدای خوبیها را انکار کند! در آیه۱۰ سوره مبارکه روم، انتهای راه کسانی که از انجام گناهان کوچک نمیترسند و گامهای شیطان را جدی نمیگیرند، بیان میکند و میفرماید: «سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»
بر خداوند بزرگ از انجام گناهان، پناه میبریم و از او توفیق ترک آنها را طلب میکنیم و از او میخواهیم که ما و خانواده و جامعه ما را از آنچه زندگی انسان را تباه میکند و عاقبت او را شر قرار میدهد، حفظ کند. انشاءا...