گاهی نگاهها و دستوراتی در دین ما وجود دارد که حتی تصور عمل کردن به آن برای هر شخص با هر عقیدهای زیباست. یکی از مصادیق آن، این است که اولیای دین، ما را تشویق کردهاند اهل انجام دادن کار خیر باشیم. اگر بخواهیم کاملتر بگوییم، از ما میخواهند طوری باشیم که مردم ما را بهعنوان یک فرد خیررسان بشناسند. فرمود: «الخیر منه مامول والشر منه مامون؛ مؤمن فردی است که مردم از او انتظار کار خیر داشته باشند و او را به این امر بشناسند و در بدیها و کارهای ناشایست، خودشان را از او ایمن بدانند و انتظار چنین چیزی را از او نداشته باشند».
روایتی از امام حسن عسکری (ع) وجود دارد که این مفهوم را بهگونه زیبایی مطرح میکند، «قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری (ع): خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ؛ امام حسن عسکری (ع) فرمودند: دو خصلت و حالت که والاتر از آن دو چیزی نیست، عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند و نفع رساندن به دوستان و آشنایان». (تحفالعقول، ص۴۸۹).
در این روایت، ارزش صفت زیبای خیررسان بودن و اهل کار خیر بودن تا اندازه ایمان به خدا افزایش مییابد و اینگونه معرفی میشود که بعد ایمان به خدای تبارک و تعالی، هیچ رفتاری بهتر از این نیست که دیگران، ما را به کار خیر بشناسند و دراصطلاح طوری زندگی کرده باشیم که خیرمان به دیگران رسیده باشد.
کارهای دینی زیادی بود که میتوانست در کنار ایمان به خدا بیاید و از برترین صفتهای مؤمن باشد، اما امام (ع) که انسان کامل و عقل کل است، میفرماید هیچ چیزی برای اهل ایمان، بهتر از نیکی به نزدیکان و دیگران نیست.
به سند معتبر از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «چون مؤمنی بمیرد و چهل نفر از مؤمنان بر جنازه او حاضر شوند و بگویند اللّهُمَّ إِنَّا لَانَعْلَمُ مِنْهُ إِلّا خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا؛ یعنی خداوندا! ما از او بهغیر از نیکى چیزى نمىدانیم و تو داناترى به احوال او از ما، حقتعالی فرماید: من گواهی شما را پذیرفتم و آن گناهانی را که من میدانم و شما نمیدانید، آمرزیدم».
در حدیث معتبر دیگری از رسول خدا (ص) نقل شده است: «اول چیزی که در عنوان نامه مؤمن پس از مرگش مینویسند، همان است که مردم در حق او میگویند. اگر نیک میگویند، نیک مینویسند و اگر بد میگویند، بد مینویسند».
تمام این روایات که با این مضمون ذکر شده است، نشان میدهد که در دین ما برخورد خوب با اطرافیان و دیگران، خیلی اهمیت دارد. مردم باید از حشرونشر با مؤمن لذت ببرند و خاطره خوش از برخورد با او داشته باشند. مؤمنانی که در این روایت از آنها گفته شده است و معمولا بر سر جنازه میت حاضر میشوند، کسی جز آشنایان و افرادی که در طول حیات میت با او ارتباط داشتهاند، نیستند، پس مهم است که ما در زندگی خود پیوسته به فکر کمک به دیگران و حل مشکل آنها و لبخند نشاندن بر لبشان باشیم تا خدای بزرگ بهخاطر همین کار از تقصیرات ما بگذرد و گناهان ما را ببخشد.