وقتی از مفهوم استقلال فرهنگی حرف میزنیم، دقیقا منظورمان چیست؟
برای اینکه مفهوم استقلال فرهنگی را بفهمیم، باید به مفهوم مقابل آن توجه کنیم. مفهوم مقابل آن در علوم اجتماعی به استعمار فرهنگی تعبیر میشود. از نظر تاریخی، استعمار در گذشته بیشتر استعمار زمین بوده است و مثلا پادشاه انگلستان وارد هندوستان میشده و زمینها را تصاحب میکرده و کارگرها را به کار کردن روی آن زمینها مشغول میکرده است؛ اما الان تقریبا این سنخ از استعمار را نمیبینیم. زمینها دیگر زمینهای مادی نیستند؛ بلکه زمین بازی عوض شده است. مثلا در حوزه فرهنگ اگر بخواهیم مثال بزنیم، فرهنگ مصرف است.
وقتی جامعهای تحت تأثیر تبلیغات، دچار مصرف گرایی میشود، این مصرف گرایی نوعی استعمار است. این شیوه استعمار از طریق تبلیغات گسترش پیدا کرده و آن جامعه را به کالایی وابسته میکند. در واقع این مردم زحمت میکشند و پول خود را برای خرید کالاهایی که کارتلهای بزرگ اقتصادی در حال تولید آنها هستند، هزینه میکنند؛ بنابراین این یکی از الگوهای استعماری است.
یکی از الگوهای دیگر استعمار، استعمار رسانهای است.
در این نوع از استعمار، فرد به محصولات رسانهای آنها وابسته میشود. حالا این محصولات رسانهای ممکن است خبری، سرگرم کننده یا آموزشی باشد؛ مثلا بخش عمدهای از اخباری که در سراسر دنیا منتشر میشوند، توسط رسانههای آژانسهای بزرگ خبری تولید میشوند و این خبر، خبری است که باعث میشود جامعه مخاطب به این خبر وابسته شود و به همان کارگرانی تبدیل شوند که آنها دوست دارند.
یکی از بدترین الگوهای استعماری، استعمار مجازی است. در این نوع استعمار، ما دیگر پول نداریم؛ بلکه اطلاعات، ارزشمند هستند. به عنوان مثال وقتی از نرم افزارها یا گوگل استفاده میکنیم، کلان دادههایی تولید میشوند که این کلان دادهها ذی قیمت و ارزشمند هستند و در اختیار دیگران قرار میگیرند؛ ولی این کار را بدون اینکه هزینهای دریافت کنیم، انجام میدهیم. مانند همان کارگرانی که روی زمینها مشغول به کار بودند.
پس استعمار ناشی از مصرف گرایی، استعمار ناشی از مد پرستی، استعمار ناشی از مصرف رسانه ای، استعمار ناشی از فضای مجازی را ذکر کردیم که انواع مختلف استعمار نوین و جدید و حتی پسامدرن هستند که افراد در این نوع استعمار، احساس رضایت هم میکنند.
بهترین اقدام این است که این الگوهای جدید استعمار را در حوزه فرهنگ به مردم معرفی کنیم تا متوجه شوند که کجا باید مقاومت کنند و کجا باید بایستند.
همه دیدیم که چطور «تیک تاک» به خاطر کلان دادهها در دادگاه مجلس سنای آمریکا محاکمه شد؛ یعنی آنها اعتراض کردند که استقلال ایالات متحده به خطر افتاده است، چون کلان دادههایی که توسط کاربران آمریکایی تولید میشود، در اختیار یک شرکت چینی یا سنگاپوری قرار میگیرد.
خلاصه مطلب اینکه ما در زمینی که آنها برای ما درست کرده اند، شروع میکنیم به کار کردن و مهندسی رضایت اتفاق میافتد. این استعمار نوین را باید درک کنیم.