پیوند همیشگی دین و هنر مسئلهای روشن و شناخته شده است. هنرمندان به عنوان نسلی پیشرو، حساس و در خدمت و مدار اندیشه، همواره مهمترین کنشها را داشته اند. هنرمند به دغدغههای بنیادین جامعه خویش توجه دارد و وضعیت فرهنگی و اجتماعی محیط خویش را در آثارش بازتاب میدهد، یا نگاهی به شرایط موجود را ارائه میکند.
بر همین بنیاد است که در همه تاریخ بشری شاهد این هستیم که به فراخور دگرگونیهای دینی و باتوجه به نقش بنیادین نگرههای مذهبی همواره هنرمندان در آثار خویش نسبت به این موضوعات کنش ورزی داشته اند. آیا اگر توجه هنرمندان به مسائل و باورهای دینی نبود، هرگز بزرگترین آثار معماری، نقاشی و موسیقایی تاریخ بشر خلق میشدند؟ این هنرمند است که در سیری درونی و بر بنیاد اعتقادات دینی خویش و متأثر از شرایط زمانی روزگارش آثاری را خلق میکند که در عین برخورداری از زیبایی و استانداردهای فرمی در مسیر انتقال معنای دینی باشد.
اگر در اماکن مهم مذهبی و دینی جهان گشت و گذاری داشته باشیم، حجم وسیعی از آثار هنری گوناگون را که به نوعی تداعی کننده مفاهیم دینی هستند، خواهیم یافت. هر چند خلق این آثار با حمایت نهادها و متولیان امر دین بوده است، نباید فراموش کنیم تا زمانی که خود هنرمند اقبالی به این مضامین نداشته باشد، امکان خلق آثار این چنینی حتی به صورت سفارشی محض وجود ندارد.
امروز زمانی که از تمدن اسلامی سخن میگوییم، وقتی با رویکردی تاریخی داشتههای خویش را مرور میکنیم، ناخودآگاه درخشانترین آثار هنری را -به ویژه در زمینه هنرهای سنتی- به یاد میآوریم. جالب آنجاست که مطالعه با رویکرد پژوهشی و تاریخی آثار هنری نشان میدهد که در دورههای گوناگون هنرمندان با بهره بردن از فناوری روزگار خویش و در پرتو خلاقیت، آثاری روزآمد و متناسب با زمانه آفریده اند. هر چند مضامین، همان مضامین همیشگی و ثابت دینی بوده اند، نحوه و شکل ارائه آنها در هر دورهای دگرگون شده است. امروزه به نظر میرسد آن گونه که بایدوشاید فضاهای هنری جدید و هنرهای نوپدید نتوانسته اند موجب استمرار، ظهور و بروز شاهکارهای هنری دینی شوند.
به عنوان مثال هنرهای نوینی، چون عکاسی یا سینما که از جایگاه ویژهای برخوردارند، نتوانسته اند ماندگاری و درخشش هنرهای سلف خویش را در زمینه انتقال گزارههای دینی پدید آورند. این در حالی است که ظرفیت و کشش این هنرهای جدید نسبت به هنرهای پیش از خود چندبرابر و بسیار عمومیتر است. شاید لازم باشد به این بپردازیم که چرا در توسعه فرهنگ دینی، آن هم در شرایطی که امروز از زبان قدرتمند نوینترین هنرها برخورداریم، بهره کافی نبرده ایم. در مجموعه فرهنگی دینی، فرهنگ رضوی به دلیل حضور مضجع شریف حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس از اهمیتی ویژه برخوردار است. این حضور نورانی موجب میشود در شرایط محیطی واقعی و ملموس زمینه نشر فرهنگ برآمده از فرهنگ و نگاه حضرت رضا (ع) برای هنرمندان فراهم آید.
به عنوان نمونه میتوان به یکی از هنرهای بسیار عمومی و پرکاربرد و البته دردسترس تر، یعنی عکاسی پرداخت. حرم مطهر رضوی از جنبههای گوناگون زمینهای درخشان برای خلق آثار متنوع عکاسی است. جنبههای متعدد گنجینه آثار هنری درخشان موجود در حرم رضوی از یک سو، حضور میلیونها نفر زائر از طیف ها، اقوام و مذاهب گوناگون، تعاملات و ارتباطات انسانی موجود در مجموعه و مناسک پیچیده و چندلایه تاریخی موجود در حرم مطهر رضوی، زمینهای وسیع و گسترده برای فعالیت هنرمندان عرصه عکاسی است. اما باید دید در عمل چقدر آثار مؤثر هنر رضوی که در زیست انسان معاصر باشند در حوزه عکاسی تولید میشوند؛ ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که هر یک از شاخههای متعدد عکاسی میتوانند در این زمینه ایفای نقش کنند.
بخش بزرگ این مسئله به ساختارهای مدیریت فرهنگی ما باز میگردد. زمینه سازی ارائه آثار عکاسی به مردم با موضوع رضوی یکی از اصلیترین راهکارهاست. تا چه اندازه شاهد برگزاری نمایشگاه عکسهای رضوی به طور عموم و گسترده و در فضاهای متنوع برای مردم هستیم. شاهد این هستیم که طی دو سال گذشته جشنوارههای متعدد عکاسی ملی و بین المللی در همین مشهد مقدس برگزار و جوایزی نیز اهدا شده است، اما این آثار تا چه اندازه در اختیار مردم قرار گرفته و مؤثر واقع شده اند؟
تا چه حد سیاستهای مدیریتی موجب ایجاد جریان در بین اهالی عکاسی شده است؟ زمینههای گفتمانی نسبت هنر، دین و جامعه در حوزه بسیار مهم عکاسی که نقشی جدی در فرهنگ عمومی دارد، کجا موردتوجه قرار گرفته است؟ به نظر میرسد ضعف سیاست گذاری بزرگترین مشکل پیش روی این عرصه باشد. هر چند مدیران کوشش میکنند با برگزاری رویدادهای این چنینی زمینه حمایت را فراهم آورند، اما، چون مسیر را به درستی در نیافته اند و بر اساس ذائقه و نگاه خویش کنش ورزی میکنند، آنچه مورد انتظار است، رخ نمیدهد.
از یک سو عکس زمینه و مقدمه توسعه هنرهای نوین دیگر است و از دیگر سو به شکلی وسیع در رسانههای وابسته به فضای مجازی حضوری مؤثر دارد، اما از آن غفلت شده است. باید آرزو کنیم که دست اندرکاران و سیاست گذاران این مهم را درک کنند و به کنه و ریشه مسئله پی ببرند و ضمن ایجاد تمرکز و هم گرایی در برگزاری رویدادهای اصلی و ثانویه در زمینه عکس رضوی زمینه حضور مؤثر هنرمندان عکاس، حمایت در ارائه واقعی و گسترده آثار ایشان -و نه نمایشگاههای بی مخاطب و فراوری و تولید محصولات ثانویه از آثار ایشان- را فراهم آورند.