شهرآرانیوز، این روزها اگر به خیابان نواب صفوی_پایین خیابان_سر بزنید، میانه بازار پایینخیابان، در انتهای کوچه نواب صفوی ۷ چراغ روشنی متعلق به خانه توکلی است. چراغی که تا امروز، ۲۲ آذرماه، نمایشگاه گروهی عکس پرسه آنرا برای مخاطب گالری هنری عکس مستند با محوریت مردمشناسانه فروغ بخشید و میزبان عکاسان، هنرمندان و افرادی بود که در میان آجرهای صدساله این خانه روایت شهر را جستوجو میکنند و همه با یک هدف به تماشای دیوارهایی مینشینند که تابلوهای عکس پرسه روی آن به مدت ۱۴ روز ایستادهاند، هویت همان هدف مشترک است.
این عکسها را مدیر تسهیلگری و مشارکتهای مردمی شرکت عمران و مسکن سازان ثامن روی دیوارهای آجری این خانه تاریخی به نمایش گذاشته است. درواقع نمایشگاه عکس گروهی پرسه، حاصل بیش از ۶ ماه به اصطلاح پرسه زدن در بافت تاریخی اطراف حریم رضوی تحت عنوان برنامهای هویتشناسانه با همین نام است.
پرسه یعنی کشف هویت در کوچههای شهر
وقتی از مجتبی گیوهچی میپرسیم چرا پرسهزدن را آغاز کردید و اصلا اینگونه نامش را گذاشتید(پرسه) به شهرآرانیوز میگوید: وقتی در مشهد از چیزی تحت عنوان بافت تاریخی با افراد مختلفی ازجمله قشر دانشگاهی که محصل در دانشکدههای عمران و شهرسازی همین سرزمین هستند، صحبت میکنیم پاسخ این است که اصلاً در مشهد چیزی تحت این عنوان باقی نمانده است. راستش را بخواهید اتصال بین نقطه مرکزی و مادر این شهر که همان منطقه ثامن و بافت تاریخی اطراف حرم مطهر باشد نه تنها با سایر نقاط نقشه شهر که حتی از ذهن و قلب بسیاری قطع شده است. پرسه یعنی کشف و تجربه شهر، یعنی به دنبال هویت و زندگی در شهر گشت و گذار کردن که اگر هدفی غیر از این بود میشد نامش را شبیه برنامههای گردشگری و تورهای بازدیدی گذاشت، اما هدف ما از پرسه زدن زندگی کردن در اماکن تاریخی بود نه صرفاً به تماشا نشستنشان!
تاریخ، حاصل قرنها نفس کشیدن و زندگی
او در ادامه به تفاوت پرسه با تماشای ظاهری شهر میپردازد تا پاسخ دقیقتری درباره هدفش از بنیانگذاری چنین برنامهای را شرح دهد: میدانید، تا در خانهای بهنام خانه توکلی یا پسکوچهها و بازار این منطقه زندگی نکنید چیزی از هویت این منطقه متوجه نمیشوید که روایت بافت تاریخی حاصل قرنها نفس کشیدن و زیستن است. همانطور که از تصاویر نمایشگاه عکس پرسه که گزیدهای از ۴۰۰۰ قطعه عکسی است که طی ۲۵ پرسه در بافت تاریخی تهیه شده پیداست، افراد این گروه از دور و با عجله به دیدن ساختمانها نمیرویم؛ اگر مقصد مسجد و حسینیه، مدرسه و خانهای تاریخی باشد ما سعی میکنیم همراه با روایت کارشناسان همراه ساعتی زیر سقف این خانهها نفس بکشیم. حاصل این برنامه اتفاقات بدیعی بود که تا حدی بیش از انتظار ما روایتهای شهری را از دلش استخراج کرد. درواقع نمایشگاه عکس پرسه نیز بخشی از روایت کشف و زندگی در محل جوشش شهر مشهد است. فصل اول این نمایشگاه در ۲۲ آذرماه بسته میشود تا بخش دیگری از تصاویر را در آخر آذرماه به نمایش بگذاریم.
شناخت یعنی حس کردن آجر به آجر شهر
حس زنده بودن یکی از شناسههای عکاسی مستند است، در این سبک عکاس بهعنوان یک عنصر خارجی به خیابان نمیرود بلکه خود چشمهای مردم آن محیط میشود و بدون هیچ دخالتی برای تغییر حالت افراد و زندگی پیرامون به ثبت لحظات میپردازد. گیوهچی درمورد روایت عکاسان از پرسه میگوید: افرادی که با ما در این برنامه بیش از ۶ ماه همقدم شدند از اقشار و تفکرات مختلفی بودند، برداشتهای متفاوت آنها امروز روی دیوار خانه توکلی میگوید که برای آنکه شریانهای شهر را به دنبال روایت جستوجو کنیم باید آجر به آجر یک زیستبوم را لمس و هوای آن را استشمام کرد که تاریخ حاصل نفس کشیدن در این فضا بوده است. ما در این پرسهها به احضار خاطرات جمعی میپردازیم که نیاکانمان در حلقه خاطرات گذشته با بافتی ساختهاند که امروزه از شهر و مردم دورمانده است. بهعنوان مثال همه ما گذرمان به راهآهن افتاده است، گاهی حتی با نگاه معمارانه برنامههایی در این بخش از شهر برگزار شده است، اما پرسه هدفش تنها نگاه تک بعدی نیست بلکه ما حتی ادبیات عاشقانهای که در خاطرات راهآهن بهعنوان بخشی از این شهر زاده شده است را ورق میزدیم؛ لهجهها و کلمات خاص این مناطق نیز بخشی از نگاه فرهنگی گشت و گذار تاریخی ما بود.
کف خیابان، کلاس درس خودشناسی
بنیانگذار سلسله برنامههای پرسه در بافت عکسهایی که روی نصب شده اشاره میکند و میگوید: این عکسها حاصل بازار است، حاصلی که زیارتکنندگان شهر به عنوان عضوی از همان لحظه برای ما ثبت کردهاند. میپرسیم: آیا مبلغی از بازدیدکنندگان دریافت کردید؟ پاسخ میدهد: هیچ مبلغی برای حضور در این برنامهها دریافت نشد، چطور میشود از آدمها برای حضورشان در خانه خودشان هزینه دریافت کرد؟
شهر متنی که باید آنرا خواند
در پاسخ به این سوال که چطور مکانها را برای به دیدارشان رفتن ارزشگذاری میکنید گیوهچی تاکید میکند: به اعتقاد ما شهر یک متن است که زائران شهر_تماشاگران شهر_از دیدگاههای مختلفی که با آن روبهرو میشوند آنرا خوانده و روایت خودشان را با کلمات یا تصاویری که مشاهده میکنید به ما بازخورد میدهند. وقتی ما بهعنوان مثال همین خانه توکلی را متنی برای بازخوانی در پرسه اعلام میکنیم، یعنی این خانه دارای یک ارزش فرهنگی است نه فقط از منظر معماری و ظاهر خانه که از منظر خاطراتی که در آن اتفاق افتاده است. درواقع ارزشگذاری این اماکن بر اساس مکان رویداد بودن یا به عبارتی محلی برای شکل گیری خاطرات دیرینهای است که این شهر را زمانی با رخ دادنش زنده کرد.
روایت گسست مردم از بافت و بافت از مردم
مدیر تسهیلگری و مشارکتهای مردمی شرکت عمران و مسکن سازان ثامن میگوید: شهری که شما در آن زندگی میکنید یک محل جوشش داشته و آن هم بافت اطراف حرم است؛ معتقدیم اگر اتفاقی برای این شهر بخواهد رخ بدهد نقطه عزیمتش به سمت همین بافت تاریخی؛ یعنی مهمترین کریدور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و هویتی شهر باید باشد. میگوییم وقتی این بافت را با طرحهای تخریبی تاش و ولیان از کار انداختید، کم توجهی شما به این منطقه موجب سردرگمی باقی شهر نیز شده است. هدف از طرحهایی که زمانی در آن فرش قرمزی برای تخریبگران پهن میکردیم ابتدا این بود که حرم مطهر را در پرانتزی قرار بدهد تا نگین شهر باشد، اما ثمره آن جداساختن بازار، اماکن مردمی و علمی شهر از حرم بود. حالا شما شهری دارید میسازید که هویتش را به آن معرفی نکردهاید گویا شهر شبیه جزیرههایی شده که به واسطه مسیرهایی صرفا به هم ارتباط فیزیکی دارد. به عبارتی قلب و مغز شهر را از کار انداختهاید و میخواهید باقی اندامها درست کار کنند. هدف از برگزاری چنین نمایشگاهها و برنامههایی به این علت است که معتقدیم این بخش از کار افتاده شهر هنوز دارای حیات و قابل زندگی است. درواقع میخواهیم آدمهایی که پس از طرحهای تخریب از این بافت رفتهاند را به بافت زنده شهری برگردانیم.
باور امروز جهان؛ شهر، زنده به روایتها و نه آجرها
برایمان این سوال مطرح میشود که چرا باید مخاطب پرسه باشیم، یا اصلا خود مجتبی گیوهچی چرا باید ساعتها با گروهی از تماشاگران شهری در کوچهها قدم بزنند، مدیر تسهیلگری و مشارکتهای مردمی شرکت عمران و مسکن سازان ثامن در پاسخ گفت: روایتها مثل زندگی در شریانهای شهر است. شهر نه به آجر و سنگ زنده است نه با شعارهایی که با افتخار شهر را یک کارگاه ساخت و ساز مینامد که به روایت و خاطراتش زنده است. این گفته برداشتی از کتاب شنیدن شهر گرداوری شده توسط نوید پورمحمدرضا دکتری شهرسازی است. در این کتاب که ما در پرسهها در اختیار بازدیدکنندگان قرار میدهیم طی مقالات ترجمه شده گفته میشود که یک اندیشه فراگیر جدید در اغلب کشورهای توسعهیافته جهان متولد شده که میگوید شهر را نه از قبیل اجرای پروژه که باید از روایتهایش باید بازآفرینی و بازسازی کرد.