به گزارش شهرآرانیوز پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هم زمان با بازگشایی دانشگاه ها، در حالی از فرانسه به ایران برگشت که دیگر او را «دکتر عزیزی» صدا میزدند و به واسطه مدرک دانشگاه سوربن موفق شد تا خیلی زود جذب دانشگاه تهران شود و هرآنچه را که در فرانسه آموخته را در اختیار هنرجویان رشته تئاتر قرار دهد.
حضور او در دانشگاه با عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران آغاز شد و با تدریس و فعالیت هنری ادامه یافت. او یکی از صدها هنرمند برخاسته از صحنه بود و تجربه حضور در تئاتر و عرصه بروز خلاقیت زیر نور موضعی سالن نمایش، او را همچون بسیاری دیگر از هنرمندان این رشته، نسبت به قرارگرفتن در قاب تصویر بی میل میکرد، اما رفته رفته بازیگری در عرصه سینما و تلویزیون را، بنا به جبر زمانه به عنوان حرفه ثانویه خود انتخاب کرد.
ظرفیتهای دیده شدن در این دو مدیوم به واسطه کمیت مخاطبان آن، زمینه ساز شهرتی شد که او را رفته رفته در دیگر مناصب نیز هدایت میکرد. محمود عزیزی که اولین بار دنیای تصویر را در سال ۱۳۶۶ با مجموعه تلویزیونی «مرغ حق» تجربه کرده بود، سه سال بعد یعنی در سال ۱۳۶۹ نیز با فیلم سینمایی «همه یک ملت» بر پرده سینماها ظاهر شد.
اما ایفای نقش «آقابزرگ» در مجموعه تلویزیونی «نیمه پنهان ماه» در سال ۱۳۷۳، پنجاه سالگی او را به شهرتی تازه گره زد و رفته رفته دهه ۷۰ را برای او به دههای پرکار در سینما و تلویزیون تبدیل کرد. به طوری که در ادامه، با بازی در «لیلی با من است» موفق شد تا با همراهی پرویز پرستویی در اولین فیلم سینمایی ژانر دفاع مقدس در قالب کمدی، با کارگردانی کمال تبریزی در یاد مخاطب ایرانی، ماندگار شود. او بار دیگر در سال ۱۳۹۴ در کنار پرویز پرستویی قرار گرفت و این بار با کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در «بادیگارد»، تجربه موفق دیگری را در ژانر سینمای جنگ از خود به یادگار گذاشت.
محمود عزیزی که در گذار سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ به دفعات در مجموعههای تلویزیونی و آثار سینمایی موفق ظاهر شد به مرور در دام نقشهای کلیشهای از بروز دیگر استعدادهای بازیگری خود محروم ماند و از اواسط دهه ۹۰ به این سو، بیش از آنکه بخواهد مکرر خود را در نقشهای تیپیکالی، چون «آقای نادری» در سریال «ستایش» به تکرار بکشاند، ترجیح داد تا تجربیات خود را عمدتا در حوزه سمتهای اجرایی و تدریس در دانشگاه عرضه کند.
عزیزی که در سال ۱۳۷۹ به عنوان نخستین مدیرعامل خانه تئاتر انتخاب شده بود، در ادامه با ریاست اداره تئاتر و ریاست کمیسیون تخصصی هنرهای نمایشی به انجام خدمت مشغول شد و مدتی را در دهه ۹۰ با عضویت در هیئت تحریریه مجلات هنری همچون «زن در فرهنگ و هنر» یا فصلنامه «ادبیات نمایشی و هنرهای تجسمی» فعالیت کرد و دبیری یازدهمین جشنواره سراسری تئاتر رضوی را برعهده گرفت.
محمود عزیزی، اما به موازات فعالیت در دنیای تصویر و محیطهای آموزشی و اداری، نقبی نیز به نشریات داخلی میزند و با سابقه نگارش رساله دکتری خود با عنوان «تعزیه و تئاتر اپیک برشت و بوطیقای ارسطویی» اقدام به ترجمه و تدوین کتابی به نام «نگاهی به تعزیه از دیدگاه مستشرقین همراه تعزیه علی اکبر (ع) و حضرت قاسم (ع)» کرده است.
محمود عزیزی در عرصه ترجمه نیز سه نمایشنامه با عناوین «هفت درس لوئی ژووه»، «اولاف و آلبرت» و «میخواهم موسیو را ملاقات کنم» به مرحله چاپ رسانیده است و در تهیه هشت جلد کتاب دیگر نیز با انتشاراتیها همکاری داشته است. از او دهها مقاله در نشریات داخلی و خارجی به چاپ رسیده که عمدتا درباره تئاتر و مقولات نمایشی است. محمود عزیزی سال گذشته پس از نزدیک به چهار دهه فعالیت در حوزه بازیگری و نویسندگی، این بار با اخذ پروانه ساخت یک فیلم سینمایی با نام «عاقبت» به حیطه کارگردانی ورود کرده است تا خود را در این رشته هنری نیز به چالش بکشاند.
کتاب «تعزیه از نگاه مستشرقین» که به همراه تعزیه علی اکبر (ع) و حضرت قاسم (ع) است توسط محمود عزیزی به نگارش درآمده است. در توضیح این کتاب چنین آمده است: «هدف اصلی تئاتر ایجاد رابطه بی واسطه، همه جانبه و یگانه بازیگر با مخاطب است و به عنوان ابزاری برای تهذیب رفتار انسانی و کاستن از ناملایمات زندگی جمعی و نیز اعتقاد به نقش نیروهای ماورایی در سرنوشت و زندگی بشری، مورد استفاده قرار میگیرد.
در این کتاب، با تأکید بر نقش تئاتر در ظهور هوشمندانهای از حضور جمعی و شور همگانی در قالب یک آیین، دیدگاه برخی از نظریه پردازان بزرگ تئاتر بررسی و تشابهات و مناسبتهای تئاتر مردمی با نمایش تعزیه در ایران و همچنین تا حد امکان اهداف هریک نشان داده شده است. در ادامه نیز، متن نمایش «شهادت علی اکبر (ع)» و «عروسی قاسم (ع)» گنجانده شده است.»